قال الاستاذ: ما دو وظیفهٴ رسمی داریم: یکی حفظ دینمان که اساس کارش قرآن کریم است؛ یکی حفظ نظام ما که مرهون دین است. دربارهٴ دین خب عقلانیت دین را، معارف قرآن را، معارف وحیانی اهلبیت (علیهم السلام) را، باید خوب تبیین کنیم، بعد باور کنیم، بعد متخلّق شویم، بعد عمل کنیم. بعد از این مراحل چهارگانه، قدرت انتشار داشته باشیم؛ وقتی بعد از مراحل چهارگانه منتشر کردیم نتیجهاش همان بیداری اسلامی خاورمیانه است.
قسمت دوم، ادارهٴ این مملکت است. این مملکت همه چیز دارد امّا بعضاً گرفتار فقر است و انسان فقیر را همیشه با موعظه و نصیحت و حفظ قرآن نمیشود اداره کرد.
مرحوم کلینی (رضوان الله علیه) در جلد پنجم کافی در کتاب المعیشه از وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل میکند که فرمود «اللهم بارِک لنا فی الخبز و لا تُفرِّق بینَنا و بینَه فلولا الخبزُ ما صُمْنا و لا صَلَّیْنا و لا أدَّیْنَا فرائضَ ربِّنا عزّوجلّ» عرض کرد خدایا! بین ما و نان ما جدایی نینداز ـ «خبز» یعنی نان که مقصود کنایه از همان اقتصاد مملکت است
معنایش این نیست که آدم نان داشته باشد، ولی هزینهٴ تحصیلی بچه نداشته باشد، اینکه نیست. وقتی گفتند نان مملکت یعنی اقتصاد مملکت. ـ عرض کرد خدایا! بین ملّت ما و نان آنها جدایی نینداز و اگر ـ خدای ناکرده ـ بین ملّت و نان آنها یعنی اقتصاد جدایی افتاد دینداری مردم مشکل است. بنابراین اگر ـ خدای ناکرده ـ این بیکاری و فقر از درصد خاصی بگذرد دیگر کنترلش مشکل میشود. برای این کار هم دین برنامه دارد:
اساس کار این است که ذات اقدس الهی فرمود ثروت مملکت به مثابه خون مملکت است (این یک اصل)
این خون باید در تمام اعضا و جوارح و رگها جاری باشد (این دو)
حالا
بعضیها رگ بزرگ بعضیها رگهای مویی و مانند اینها به تمام این قسمتها
باید خون برسد و جاری باشد و اگر به عضوی خون نرسد میشود فلج. در قرآن کریم سورهٴ مبارکهٴ «حشر» فرمود اقتصاد مملکت، ثروت مملکت، خونی است که باید در عروق مملکت جاری باشد.