به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

همایش بین المللی علوم انسانی+تصاویر

قال الاستاذ:
آئین اختتامیه همایش بین المللی علوم انسانی اسلامی با  اعطا جایزه جهانی علوم انسانی اسلامی به سه نفر در قم برگزار شد.

بخشی از سخنان حضرت استاد در این جلسه:

اگر فلسفه به بی راهه رفت و الحادی شد و معاذالله گفت وحی و نبوت خرافه و دین فسون و فسانه است، نقشه ملحدانه ترسیم می‌کند و اولین آسیب را به خودش می‌زند که به فلسفه الحادی تبدیل می‌شود و سپس همه علوم را الحادی می‌کند. اما اگر انشاء الله دینی شد، همه علوم را دینی می‌کند و خودش به فلسفه الهی تبدیل می‌شود.

در فلسفه الهی ثابت می‌شود که در جهان چیزی جز خدا و اسماء خدا و آثار خدا و افعال خدا، چیزی وجود ندارد و جز قول خدا موضوعی نیست و جز فعل خدا سوژه ای نیست. سرنوشت علوم را موضوعات تعیین می‌کنند. تمایز دینی و غیر دینی بودن، در تمایز موضوعات است و چیزی در جهان نیست جز خدا و فعل خدا.

قرآن کریم هم معلومات متنوع را ارائه می‌کند و هم روش‌های متنوع را. قرآن کریم آسمان را ثابت می‌کند و زمین را ثابت می‌کند و روح و فرشته، وحی، نبوت و امامت و فرشتگان عرش و اسماء حسنی را چون همه از خدا مبدأ گرفته‌اند، ثابت می‌کنند.

جمهوری اسلامی از ابتدا شعار نه شرقی و نه غربی سر داد و امروز نیز در زمینه علوم انسانی می‌گویم، علم خواه شرقی باشد یا غربی، اگر روشمند باشد و از فلسفه الهی نشأت گرفته باشد، علم دینی است و اگر غیر این باشد، اساسا علم نیست. علمی که به واقعیت آفرینش توسط خداوند، دقت کند، علم اسلامی است حتی اگر توسط مسلمانان تولید نشده باشد و منشأ غیر مسلمان داشته باشد.

غربی‌ها یک روز می‌گویند گزینه نظامی روی میز است، یک بار تحریم می‌کنند و گاهی حرف دیگری می‌زنند اما این حرف‌ها بدون مبانی است و براساس منطق و علم نیست. امیدواریم برادران که ما به ژنو رفته‌اند با خوشحالی و موفقیت به کشور برگردند و ما برای موفقیت آن‌ها دعا می‌کنیم زیرا خواسته‌های آن‌ها برحق است و خواسته منطقی‌ای دارند و ما نگران نتیجه مذاکرات هسته ای نیستیم.







اقامه نماز حضرت استاد بر پیکر علامه جعفری(ره)


قال الاستاذ:....

به مناسبت سالروز رحلت علامه جعفری (ره) 25 آبان 1377


انهم نطف فی اصلاب الرجال....

قال الاستاذ:
سرّ این که سفارش کرده ‏اند هر روز زیارت عاشورا بخوانید و نسبت به اهل‏بیت(علیهم‏السلام) تولّی داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستید و از دشمنانشان تبرّی بجویید، برای آن است که طرز فکر معاندان ایشان منفور شود وگرنه هم‏ اکنون سخن از معاویه و یزید نیست تا آنها را لعنت کنیم.

نام و یاد آنها رخت‏ بربسته و قبرشان نیز زباله ‏دانی بیش نیست، الآن سخن از فکر و راه یزید و یزیدیان عصر است. زن فرعون وقتی که به درگاه الهی دعا کرد، نگفت خدایا مرا فقط از فرعون نجات بده بلکه گفت: ﴿ربّ ابْنِ لی عنْدک بیتاً فی الجَنّة ونجّنی من فرْعوْن وعمله ونجّنی من القوْم الظالمین﴾ یعنی مرا از فرعون و فرعونیان، که طرفداران سنّت سیّئه و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده. تفکرّ برای همیشه باقی می‏ماند هر چند که اسم و عنوانش تغییر پیدا کند.

بعد از تار و مار شدن خوارج در نهروان و خارج شدنشان از صحنهٴ حیات و زندگی، به علی‏ بن ابی‏طالب(علیهماالسلام) عرض شد: این مقدس‏های خشک از بین رفتند. فرمود: «کلاّ والله إنّهم نُطَف فی أصْلاب الرجال وقرارات النساء کلّما نَجَم منْهم قرنٌ قُطِع، حتّی یَکون آخرهم لُصوصاً سَلاّبین»؛ اینها نطفه‏هایی هستند در پشت مردان و قرارگاه زنان. هرگاه مقداری از اینها از بین بروند، عده ای دیگر ظهورمی کنند تا این که سرانجامِ کار، سارقانِ مسلّح و رهزنانِ غارتگر خواهند شد.

اکنون نیز، هم راه سالار شهیدان زنده است و هم ‏مرام و مسلک اموی و مروانی و عباسی وجود دارد. این که سفارش فراوان به اشک ریختن و عزاداری کردن نموده ‏اند برای آن است که اشک بر شهید اشتیاق به شهادت را به همراه دارد، خوی حماسه را در انسان زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا می‏گرداند. چون اشکْ رنگ کسی را می‏گیرد که برای او ریخته می‏شود و همین رنگ را به صاحب اشک نیز می‏دهد. از این‏رو انسان حسینی‏ منش، نه ستم می‏کند و نه ستم می‏پذیرد.

این که عده‏ای به فکر ظلم کردن یا ظلم‏ پذیری هستند برای آن است که خوی حسینی در آنها نیست وگرنه شیعهٴ خاص حسین‏ بن علی(علیهماالسلام) نه ظلم می کند و نه ظلم می‏پذیرد. آن کسی که ظلم ‏پذیر است اموی مسلک است چنان‏که ظالم هم اموی صفت است، هر چند که زمزمهٴ «یا حسین» بر لب داشته باشد. و در قیامت که هر کسی را به نام زمامدارش صدا می زنند: ﴿یوْم ندْعوا کلَّ أُناسٍ بإمامهم﴾، شخص ستمگر در صف امویان شرکت می کند. لذا اگر انسان بخواهد بفهمد که راهیِ راه حضرت حسین‏ بن علی(علیهماالسلام) است یا راهیِ راه امویان، باید ببیند که در او خوی ستم ‏پذیری یا سلطه ‏گری وجود دارد یا نه. اگر گرایش به این خصلت‏های زشت را در خود دید باید در اخلاق خود تجدیدنظر کند. 

پیام حضرت استاد به یادواره شهدای استان های گلستان،مازندران و گیلان

قال الاستاذ:



پروردگارا ما را نه تنها اهل تقوا قرار بده, نه تنها محبّان و یاوران و معاونان اهل تقوا قرار بده بلکه ما را رهبر متّقیان قرار بده.

 


 صفحه نخست به یاد استاد

 
ادامه مطلب ...

محکمه قضا برای بازی فوتبال !!!


قال الاستاذ:

 «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلَا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَلَا یَغُرَّنَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ» خداوند در این آیه می‌فرماید اى مردم همانا وعده خدا حق است زنهار تا این زندگى دنیا شما را فریب ندهد و زنهار تا شیطان فریبنده شما را در باره خدا نفریبد دو خطر وجود دارد، یکی این‌که شما در میدان بازی هستید و دیگر این‌که فرد دیگری یعنی شیطان برای شما بازی‌گردانی کند، یک انسان حکیم وقتی می‌بیند بازیگران فوتبال یا والیبال و...... با هم دعوا می‌کنند، رنج می‌برد و می‌گوید بازی که برای تفریح است، با خود می‌گوید که بازی که محکمه قضا نمی‌خواهد و شما چرا بازی را جدی گرفتید، توی میدان بازی اگر کسی ببرد یا ببازد دیگر دعوا و فحش گفتن ندارد.

 برخی‌ها آمدند بازی را جدی گرفتند و برای آن سرمایه‌گذاری کردند، حال آن که بازی‌هایی همچون والیبال و فوتبال برای آن است که انسان رفع خستگی کند و نشاط بیابد، اگر کسی که بازی را جدی بگیرد، مغالطه کرده است، اما دو مغالطه است که جزو نوآوری‌های دین است، یک مغالطه این است که انسان یک موجود غیرانسانی را انسان خیال بکند، این غلط‌انداز است، دیگر این‌که بازی و هزل را جد بداند، این دو مطلب از نوآوری‌ها و ابتکارات دین است.


به همین دلیل هم در قرآن فرمود «وَیُعَلِّمُکُم مَّا لَمْ تَکُونُواْ تَعْلَمُونَ» ما چیزی گفتیم که نه می‌دانید و نه شنیدید و نه می‌توانید باد بگیرد، به پیامبر هم فرمود « وَعَلَّمَکَ مَا لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ » تو از کجا می‌خواهی یاد بگیری، این مغالطه را در نهج‌البلاغه امام علی(ع) در خطبه هفتم ذکر کرد، اتَّخَذُوا الشَّیْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاکاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاکاً فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ فَرَکِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَیَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِکَهُ الشَّیْطَانُ فِی سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَی لِسَانِه» شیطان با برخی افراد کاری می‌کند که در سینه‌هایشان وارد می‌شود، لانه می‌کند و تخم می‌گذارد، بچه‌های شیطان در سینه‌های این‌ها پرورش می‌یابد، تا جایی که شیطان با چشم آن‌ها نگاه می‌کند و با زبان آنان حرف می‌زند.

مسأله جد و بازی هم همین است، بازی بازی است، در قرآن فرمود خود دنیا هم جز بازیچه چیز دیگری نیست، مسأله تعلیم، تعلم و اوصاف الهی و مانند آن جدی است، اما من این مقام را دارم و تو آن مقام را داری، من این شهریه را می‌دهم و تو آن شهریه را می‌دهی، من باید جلو بیفتم تو باید جلو بیفتی این‌ها بازی و دنیا است، «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِینَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَیْنَکُمْ وَتَکَاثُرٌ فِی الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ» یکی از بندگان خاص خدا وقتی اوضاع ما را می‌بیند، می‌خندد و می‌گوید این‌ها برای بازی دعوا می‌کنند.

در جای دیگر هم به نحو کلی گفت «وَمَا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا إِلاَّ لَعِبٌ وَلَهْوٌ» شهریه را من باید بدهم یا تو، فرقی نمی‌کند، این بحث را من باید بکنم یا تو، این که من باید جلو بیفتم و باید این لقب بگیرم، این بازی است، یک بازی‌گری به نام شیطان انسان را بازی می‌دهد و این کار غرور است، نه بازی دنیا شما را سرگرم کند، نه آن بازی‌گر که فرمانده شما است، شما را سرگرم کند، او دشمن جدی شما است، ما همان‌طور که این بازی‌ها را می‌بینیم و می‌خندیم و می‌گوییم این‌ها برای چی دعوا می‌کنند، اوحدی از اهل ایمان وضع ما را می‌بینند و می‌خندند، بازی بازی است و حکمت حکمت است، مبادا شما بازی را با حکمت خلط کنید، که مغالطه اخلاقی می‌شود و اگر حیوانیت را با انسانیت خلط کردید، مغالطه معرفتی رخ داده است.

شاگرد بلاواسطه ذات اقدس اله


قال الاستاذ:

.... امروز هم شاگرد بلاواسطه ذات اقدس اله وجود مبارک حضرت ولی‌عصر(عج) است، خداوند حقایق عالم را به ایشان یاد می‌دهد و فرشتگان در حد انبا و نه تعلیم شاگردان انسان کامل هستند «قَالَ یَا آدَمُ أَنبِئْهُم بِأَسْمَآئِهِمْ »، این فرشتگان عالم را تدبیر می‌کنند و خداوند آنان را با قوا و وصف‌های گوناگون آنان را قرار داد تا بتوانند که جهان را اداره کنند.

در دعای سمات آمده است خدایا تو را به آن اسم قسم می‌دهیم که آسمان را شکافتی یا زمین را شکافتی یا در جبل فاران فلان کار را کردی، پس خداوند جهان را با اسما الهی اداره می‌کند، و اسما الهی جهان را پرکرده است، «باسمائک التی ملأت ارکان کل شیء» این الفاظی که ما می‌گوییم  اسماءِ اسماءِ اسماء هستند، این الفاظ اسمائی هستند برای آن مفاهیم و آن مفاهیم اسمائی هستند برای آن حقایق و آن حقایق مظاهری دارند به نام انسان کامل که ائمه(ع) فرمودند «نحن الاسماء الحسنی».


با این لفظ مشکل حل نمی‌شود، آن حقایقی که این مفاهیم از آن حقایق کارساز هستند، آن‌ها اسم اعظم هستند و با آن‌ها مشکل حل می‌شود و کسانی که مظهر اسم اعظم هستند، کار با آنان حل می‌شود، «باسمائک التی ملأت ارکان کل شیء» این اسما حقایق خارجیه است، نه مفاهیمی ذهنیه، این اسماء را ذات اقدس اله یاد حضرت آدم که انسان کامل است، داد.