به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

پیام حضرت استاد به همایش ملی "صیانت از کرامت انسانی در اندیشه حق

قال الاستاذ:


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الائمة الهداة المهدیین سیّما خاتم الانبیاء و خاتم الاوصیاء (علیهما آلاف التحیة و الثناء) بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّءُ الی الله!
مقدم شما نخبگان گرامی و اساتید و اندیشمندان و دانشوران نخبه را ارج می‌نهیم از برگزارکنندگان این همایش وزین حق‌شناسی می‌کنیم از دانشگاه‌هایی که سهم تعیین‌کننده‌ای در برگزاری این همایش و تأمین نیازهای فکری, فرهنگی این همایش داشته و دارند سپاسگزاری می‌کنیم و از خدای سبحان مسئلت می‌کنیم سعی همه شما بزرگواران مشکور الهی باشد و ادعیه زاکیّه ولیّ عصر(ارواحنا فداه) شامل شما و همه علاقه‌مندان به نخبگی فرزندان ایران اسلامی در سایه قرآن و عترت باشد!
مهم‌ترین عنصر نخبه شدن آن است که انسان به جایی برسد که خدا او را انتخاب کند آنها که مجتبای الهی‌اند مصطفای الهی‌اند منتخب الهی‌اند نخبه راستین و واقعی‌اند آنها کسانی‌اند که تمدّن خود را در تدیّن می‌دانند و تدیّن خود را در پیروی از قرآن و عترت یافتند و عمل کردند و عمل می‌کنند. ما اگر موحّدانه به سر ببریم همان خدای واحدِ احد ما را به عنوان نخبه انتخاب می‌کند و برمی‌گزیند هر که را خدای سبحان انتخاب کرد جهان بشریّت و جهان طبیعت او را نخبه می‌داند زیرا صدر و ساقه جهان مأموران الهی‌اند ﴿لِلَّهِ جُنُودُ السَّماوَاتِ والْأَرْضِ﴾[1] منتظرند ببینند چه شیئی را یا چه شخصی را خدای سبحان برمی‌گزیند که آنها هم همراه این گزینش الهی او را برگزینند. اگر زندگی ما موحّدانه بود خدا ما را انتخاب می‌کند نشان زندگی موحّدانه آن است که ما کلّ نظام را مخلوق او و مربوب او بدانیم و همه شئون خود را مخلوق و مربوب او بدانیم و اراده خود را در راستای اراده الهی تنظیم کنیم و زبان حال و مقال و استعداد ما این باشد ﴿إِنَّ صَلاَتِی وَنُسُکِی وَمَحْیَایَ وَمَمَاتِی لِلّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ﴾[2] اخلاق و فرهنگ نخبگی را در سایه توحید بدانیم اگر اخلاق و فرهنگ نخبگی را در سایه توحید دانستیم نه از تلاش و کوشش غفلت می‌کنیم نه بیراهه می‌رویم نه راه کسی را می‌بندیم به عنوان نمونه برای اینکه قرآن و توحید در صدر و ساقه زندگی ما حضور و ظهور داشته باشد ما باید گفتارمان, رفتارمان, نوشتارمان را بیازماییم و اصلاح کنیم ما معمولاً غیر خدا را ـ معاذ الله ـ به جای خدا می‌نشانیم اینکه در قرآن فرمود: ﴿وَمَا یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُم بِاللَّهِ إِلّا وَهُم مُشْرِکُونَ﴾[3] یعنی اکثر افراد باایمان از شرک مرموز و مستور رنج می‌برند و دچار شرک‌اند برای همین جهت است که ما گرچه در بخشی از امور، نام و یاد خدا را مطرح می‌کنیم ولی در بخش دیگر زندگی خدا را فراموش می‌کنیم مثلاً اگر یک ظرف میوه‌ای از باغبانی به ما برسد ما این دو مطلب را می‌پرسیم, می‌پرسیم این چیست؟ می‌گویند میوه است, می‌گوییم چه کسی داد؟ می‌گویند فلان باغبان. درباره لباس و کتاب و سایر لوازم زیست هم بشرح ایضاً همین دو سؤال را می‌کنیم که این چیست و چه کسی داد در حالی که یک موحّد از سه مطلب سؤال می‌کند و سخن به میان می‌آورد هرگز نمی‌گوید این را چه کسی داد تا در جواب بشنود که فلان باغبان داد می‌گوید این ظرف چیست؟ می‌گویند ظرف میوه است, می‌گوید چه کسی آورد؟ می‌گویند فلان باغبان, می‌گوید چه کسی داد؟ می‌شنود خدا, چه در پارچه و لباس و امثال آن باشد چه در میوه و سایر مواد غذایی باشد هرگز آورنده را دهنده تلقّی نمی‌کند غیر خدا هر که هست آورنده است آن که رازق است خداست. در مسائل تعلیمی هم همین طور است می‌گوییم این چه مطلبی است؟ می‌گویند تجربی یا ریاضی یا فلسفی, کلامی یا عرفانی و مانند آن, می‌گوییم از کجا آموختید؟ می‌گویند در مکتب فلان استاد این صحیح نیست باید بپرسیم چه کسی وسیله گفتن و نوشتن بود, می‌گویند فلان استاد فلان نویسنده, چه کسی یاد داد؟ خدا, چون ﴿عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ﴾[4] بر اساس ﴿مَا بِکُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾[5] نعمت چه نعمت علم چه نعمت عمل صالح چه نعمت‌های طبیعی یا فراطبیعی مخلوق خدای سبحان و مربوب خدای سبحان است ما اگر موحّدانه سخن گفتیم سیره و سنّت و سریرت خویش را موحّدانه تنظیم کردیم راه انتخاب باز است یعنی خدا از این به بعد چنین افرادی را منتخب خود قرار می‌دهد اینها نخبگان الهی‌اند اخلاقشان موحدانه است اینها در خدماتی که به جامعه ارائه می‌کنند نه خود را می‌بینند نه دیگری را, نه از مدح و نه از قدح توقّعی دارند نه گرفتار این هستند که منحی را به غیر خدا اسناد بدهند نه مبتلای آن هستند که منعی را به غیر خدا وابسته بدانند آن بخشش و منح را الهی می‌دانند این منع و در تنگنا قرار دادن را آزمون الهی می‌دانند یک موحد این‌چنین فکر می‌کند.
یک جوان ایرانی مطابق دستور توحیدی از کشوری برخوردار است که مواهب طبیعی را خدای سبحان فراوان در آن قرار داد از کشوری برخوردار است که علم و دانش و دانشوران و اندیشوران فراوانی را خدا در آن آفرید از کشوری برخوردار است که میراث فراوان علمی و عملی از گذشتگان در اختیار دارد چنین جامعه‌ای چنین جوان‌هایی چنین افرادی وقتی بخواهند وارد حوزه نخبگی بشوند گذشته از اینکه می‌کوشند باری برای کسی نباشند تلاش و کوشش می‌کنند که کسی هم باری بر دوش اینها نگذارد ﴿وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾[6] در عین حال که مؤمن دارای قلب رئوف و مهربان است در این کریمه این آیه مبارکه به همه ما فرمود طرزی زندگی کنید که بیگانه در شما طمع نکند احساس ستبری بکند نفرمود نسبت به دیگران خشن باشید ولی فرمود دیگران در شما ضعف احساس نکنند این امر غایب است نفرمود «اغلظوا علیهم» فرمود: ﴿وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ یک وقت صحنه, صحنه نبرد است آنجا وجود مبارک پیامبر(علیه و علی آله آلاف التحیّة و الثناء) مأمور می‌شود بر اساس ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ﴾[7] عمل کند یک وقت سخن از معرکه قتال و صحنه نبرد و جنگ نیست فرمود: ﴿وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ یعنی دشمن‌ها درباره شما احساس ستبری بکنند طرزی زندگی کنید که نه از راه جهل، نفوذپذیر باشید نه از راه جهالت, نه مشکل علمی داشته باشید تا غیر در اثر جهل علمی نفوذ کند نه مشکل عملی داشته باشید تا بیگانه در اثر این جهالت نفوذ کند آن‌گاه فرهنگ نخبگی شما در تدیّن شماست و تمدّن شما هم عین تدیّن شما خواهد بود مستحضرید که ممکن است برخی سخن از عقلانیت و مدرن بودن و پُست‌مدرن بودن و مانند اینها به میان بیاورند ولی وقتی اینها را بررسی می‌کنید می‌بینید چون معرفت‌شناسی اینها از حوزه حس و تجربه بیرون نمی‌آید از فراتجربه حسّی سخنی نمی‌توانند بگویند در حالی که انسانیّت انسان به همان فراطبیعی بودن اوست او وقتی نخبه است که از مواهب طبیعی صحیح استفاده کند از مواهب الهی صحیح بهره‌برداری کند و سعی کند بار دیگران را هم از دوش آنها بردارد و سعی کند که کلّ زمین را با فرهنگ دینی آباد کند چنین جوانی هم زندگی سعادتمندانه خود را تأمین کرده است هم زندگی سعادتمندانه دیگران را. نخبه تنها آن نیست که گلیم خود از آب به در می‌برد بلکه نخبه آن است که دست عدّه زیادی را می‌گیرد دین به ما فرمود اگر جایی آتش گرفته انسان آتش را خاموش کند یا طغیان آب و آب‌گرفتگی، سلامت کسی را یا جامعه‌ای را تهدید کند انسان جلوی آب‌گرفتگی را بگیرد چنین انسانی سعادتمند است و اهل بهشت «مَن رَدَّ عادیة ماء أو عادیة نار فله الجنّة البتة».[8] این دستور دینی است که اگر کسی جلوی آتش را گرفت جلوی آب را گرفت نگذاشت این آتش و آب باعث ویرانی و خرابی جایی بشود اهل سعادت است، همین طور اگر کسی جلوی آتش فتنه را گرفت جلوی آتش اختلاف را گرفت جلوی آتش گمراهی, اضلال و اغوا را گرفت نگذاشت جوان‌ها آلوده بشوند یقنیاً اهل سعادت است اگر کسی جلوی طغیان و طوفان اختلاف و فتنه را گرفت جلوی طوفان و طغیان جهل علمی و جهالت عملی را گرفت یقیناً اهل سعادت است پس نخبه آن است که موحّدانه به سر ببرد تا خدا او را به جلال و جمال انتخاب بکند و جمیع اشیاء [در این جهت] از خدا پیروی کنند.
مطلب اساسی دیگر آن است که اگر کسی خواست به قصد نخبه شدن با طهارت و عبادت زندگی کند شاید موفق نشود زیرا این مانع اخلاص است اخلاص آن است که انسان کار را برای نخبه شدن و برای اینکه نزد خدا منتخب بشود انجام ندهد کار را برای تأمین رضای او انجام بدهد چون خدا این کار را دوست دارد و دستور داد, انسان انجام بدهد اما اگر کار را برای اینکه چون خدا به این کار علاقه‌مند است انجام ندهد بلکه کار را انجام داد تا نخبه بشود این معلوم می‌شود اخلاصی در کار نیست زیرا اخلاص آن است که انسان چیزی برای غیر خدا انجام ندهد اگر کسی غرضش این است که نخبه بشود و مورد انتخاب قرار بگیرد عملش با اخلاص نیست بنابراین ما هم باید بدانیم که نخبه شدن چیست و هم راه تحصیل این نخبه شدن را اخلاص بدانیم که خدای سبحان با آن اخلاص, فرهنگ ما را, اخلاق ما را, الگو شدن ما را و رابطه محلّی و منطقه‌ای و بین‌المللی ما را مخلصانه تنظیم کند و مؤمنانه تنظیم کند و نخبگانه تنظیم ‌کند تا ـ ان‌شاءالله الرحمن ـ جامعه جوان ما الگو باشد برای جوامع دیگر.
من مجدّداً مقدم همه شما عزیزان را گرامی می‌دارم از برگزارکنندگان و دانشگاهیان گرانقدر که سعی بلیغی در برگزاری این همایش داشته و دارند حق‌شناسی می‌کنم و سالروز فرخنده میلاد ثامن‌الحجج(صلوات الله و سلامه علیه) را به پیشگاه ولیّ عصر(ارواحنافداه) تهنیت عرض می‌کنم امیدواریم خدای سبحان نظام مقدس جمهوری اسلامی را در سایه ولیّ‌اش از هر گزندی محافظت بفرماید! رهبر ما, مراجع ما, ملت و مملکت ما را در سایه امام زمان حفظ بفرماید!
مشکلات مملکت را چه در بخش مسکن چه در بخش اقتصاد چه در بخش ازدواج جوان‌ها در سایه ولیّ‌اش برطرف بفرماید!
خیر دنیا و آخرت به همه شما مرحمت بفرماید!
ارواح گذشتگان, امام راحل, شهدای انقلاب و جنگ را با انبیا و اولیا(علیهم السلام) محشور بفرماید!
ما را به غیر خودش واگذار نفرماید و ما را از خیر خودش محروم نفرماید!
«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


[1] . سورهٴ فتح، آیات 4و7.

[2] . سورهٴ انعام، آیهٴ 162.
[3] . سورهٴ یوسف، آیهٴ 106.
[4] . سورهٴ علق، آیهٴ 5.
[5] . سورهٴ نحل، آیهٴ 53.
[6] . سورهٴ توبه، آیهٴ 123.
[7] . سورهٴ توبه، آیهٴ 73؛ سورهٴ تحریم، آیهٴ 9.
[8] .ارشادالقلوب، ج1، ص175.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد