قال الاستاذ: .... علم شهودی قوی تر از علم حصولی است، ما غرق در علم شهودی هستیم، این که خودمان را درک می کنیم، گرسنگی و سیری و درد و درمان خود را درک می کنیم علم شهودی است، اما اگر بخواهیم به طبیب بگوییم دردی داریم، مفاهیم و الفاظی را انتخاب می کنیم و این مفاهیم را با آن الفاظ به طبیب منتقل می کنیم و طبیب علم حصولی پیدا می کند که ما درد داریم اما خودمان با علم شهودی درد را درک می کنیم، ما شب روز با علم حضوری (شهودی) زندگی می کنیم، علم شهودی شک بردار نیست کسی که دندان درد دارد شک نمی کند که دندانش درد می کند یا دستش.
**علم شهودی تصور و تصدیق و قضیه ندارد، اینها مربوط به علم حصولی است، از همه اینها قوی تر آن وقتی است که یک ولی از اولیای الهی کلام خدا را می شنود (از درون می شنود نه از بیرون) لذا وجود مبارک موسای کلیم علیه السلام از شش جهت می شنید :(یا موسی)، این طور نبود که علم حصولی باشد که از راه گوش بشنود، اگر این گوش بسته بود هم می شنید، در روایت دارد که در جواب این پرسش که انبیا از کجا می فهمند آنچه شنیده اند وحی الهی است فرمودند «ذلک یوفق له» این با وفق با حقیقت است و تردید پذیر نیست.