دومین همایش "هنر ولایی" به مناسبت
گرامیداشت سالگرد شهادت شهید آوینی در جوار حرم سید الکریم حسنی (ع) در
شهر ری و در محل فرهنگسرای ولا برگزار گردید.
حضرت استاد در پیامی به این همایش فرمودند:آنچه میتواند هنر ولایی را
برای ما معنادار کند، بررسی معنای هنر از یک سو و ولایت از سوی دیگر و
ترکیب معقول و مقبول این دو واژه پربرکت از سوی سوم است.
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ
العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمة الهداة
المهدیین سیّما خاتم الأنبیاء و خاتم الأوصیاء(علیهما آلاف التحیّة و
الثناء) بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّءُ الی الله!
مقدم شما حضار
گرامی، فرهیختگان و صاحبنظران و علاقهمندان به هنر ولایی را ارج مینهیم
از همه کسانی که در برگزاری این محفل وزین، سعی و کوشش کردند حقشناسی
میکنیم توفیق همگان را در احیای معارف الهی از ذات اقدس الهی مسئلت
میکنیم!
آنچه میتواند هنر ولایی را برای ما معنادار کند، بررسی معنای
هنر از یک سو و ولایت از سوی دیگر و ترکیب معقول و مقبول این دو واژه
پربرکت از سوی سوم است. هنر وقتی میتواند معقول و مقبول باشد که ریشه
عقلانی داشته باشد از یک سو، در کارگاه خیال دقیقاً مهندسی شده باشد از سوی
دوم و خروجی آن هم یک جمال محسوس باشد از سوی سوم. اگر ریشه عقلانی نداشته
باشد یک هنر خیالی است نه هنر انسانی و معقول، اگر ریشه عقلانی داشته باشد
و در کارگاه خیال، هندسهای روی آن اِعمال نشده باشد، آن یک مطلب علمی است
که در کتابها هست ولی این توان آثار هنری را ندارد و اگر در کارگاه خیال،
خوب مهندسی شد لکن در اثر ضعف رابطه حس و خیال، خروجی آن جمال محسوس نبود
بازده خوبی هم نخواهد داشت. بنابراین این اضلاع سهگانه را هنر باید داشته
باشد: ریشه عقلانی داشته باشد; در کارگاه خیال به طور دقیق، مهندسی شده
باشد و خروجی آن هم جمال محسوس باشد یعنی به وسیله هنرمندانی که هم
عقلانیّت را خوب تحمل کردند و درک کردند هم در کارگاه خیال، خوب مهندسی
کردند و هم سبک گفتار و رفتار و نوشتار آنها دلپذیر است. هنر با بازی فرق
میکند با لهو و لعب فرق میکند هنرمند هرگز بازیگر نیست آن که بازیگر است
نمیتواند هنرمند باشد.
بخش دیگر مسئله ولایی است اول کسی که ولیّ جهان و
انسان است خداست که ﴿وَهُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ﴾ آن که والی ماست ولیّ
ماست سرپرست جهان امکان است کسی است که جهانآفرین است. جهانآفرین ما را
به سه اصل عمیق دعوت کرده است که اگر آن سه اصل عمیق را درست بررسی کردیم و
در کارگاه هنر حضور عالمانه پیدا کردیم هنر ما هنر ولایی خواهد شد. آن
اصول سهگانه عبارت از جهاندانی، جهانداری و جهانآرایی است آن که جهان
را نمیشناسد از آغاز و انجام جهان بیخبر است این علمش ابتر است؛ هم
منقطعالأول است هم منقطعالآخر نه مبدأ پیدایش جهان را میداند و نه از
بعد از مرگ خبری دارد او خیال میکند انسان که میمیرد میپوسد و بعد از
مرگ خبری نیست چنین فردی بازیگر است نه هنرمند. جهاندانی، عنصر اول است.
جهانداری، عنصر دوم است که به مدیریت برمیگردد به تدبیر برمیگردد به هنر
سیاست و جامعهشناسی برمیگردد که انسان بتواند آثار صنع الهی را به خوبی
حفظ کند. دانستن جهان یک عنصر است داشتن امکانات جهانی عنصر دوم است ولی
بخش اساسی را هنر به عهده دارد و آن جهانآرایی است این آرایش جهان برای
این است که انسان از دو منظر نیازمند است: یکی نیازمند به مسائل اندیشه است
و یکی نیازمند به مسائل انگیزه، اندیشه انسان را آن جهاندانی و جهانداری
اداره میکند اما انگیزه انسان را جهانآرایی اداره میکند هنر، این بخش
را به عهده دارد که میتواند جهان را خوب بیاراید صحنه را خوب بیاراید آن
مطالب معقول را به خوبی ارائه دهد و بعد از آرایش و پردازش قابل پذیرش کند
هنرمند، این مثلث پربرکت را در خود هضم میکند یک جهاندان خوبی است یک
جهاندار خوبی است یک جهانآرای خوبی است فقدان هر کدام از این سه عنصر
محوری باعث میشود که انسان هنر ولایی را از دست بدهد گاهی اصل هنر را از
دست میدهد گاهی ولایی بودن هنر را از دست میدهد خدای سبحان خود را به
عنوان ولیّ معرفی کرد فرمود: ﴿فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِی﴾ این اسم پربرکت که
از اسمای حسنای خدای سبحان است را به خلفا به انبیا به اولیای خود عطا کرد
فرمود اینها اولیای شمایند ﴿إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ
وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ
الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ﴾ و در بخش وسیعتر فرمود مؤمنین و مؤمنات
﴿بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ﴾ این ولایت متقابل، هنر متقابل را دارد
ولایت یکسویه، هنر یکسویه را دارد هنر ولایی اگر درباره والیان نسبت به
امت باشد هنر یکسویه را دارد که تدبیر خوب، سیاست خوب، مدیریت خوب، رأفت و
رحمت خوب را به همراه دارد و اگر این هنر ولایی در بین امت اسلامی باشد یک
هنر ولایی متقابل است که ﴿بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ﴾ بنابراین اگر
سخن از تدبیر دینی باشد، هنرِ ولایی خواهد بود.
هنر این قدرت را دارد
که ابعاد قضیه را از سه منظر به بیننده یا شنونده منتقل کند. اگر شما مسئله
هندسه فضایی را خوب بررسی میکردید میدیدید الآن پی بردن به مسائل هندسه
فضایی خیلی آسانتر از گذشته است؛ در گذشته راهی برای تجسیم و تصویر سه
بُعد نبود فقط مسطّحات را ارائه میکردند وقتی استاد هندسه فضایی تدریس
میکرد از کُره سخن میگفت مستمع، دایره تحویل میگرفت اگر از مکعب سخن
میگفت او مربع تحویل میگرفت آنچه را در کاغذ میدید طول و عرض بود دیگر
عمق و ارتفاع در منظر او نبود اما با تجسیم هنرمندانه هنرمندان، هندسه
فضایی وضع خاصّی پیدا کرده است مطالب هنری هم همین طور است.
مطلب بعدی
آن است که افرادی نظیر شهید آوینی(رضوان الله تعالی علیه) و دیگر شهدایی
که شربت شهادت نوشیدند اینها سعی کردند آثار قرآن و عترت را در صورت و
کِسوت و جامه هنر به جامعه منتقل کنند، اینها گوشهای از آثار هنر ولایی
است. اگر ولایت به این معناست که ذات اقدس الهی مدبّر و مدیر است و اگر به
این معناست که انبیا و اولیای الهی تدبیر جامعه را به عهده دارند و اگر به
این معناست که در عصر غیبت آنها، نایبان آنها تدبیر را به عهده دارند و اگر
امّت اسلامی ولایت متقابل را دارند این گسترش هنر دینی را به همراه خواهد
داشت مردم هنرمند با جهانآرایی دارند زندگی میکنند، این یک انسان هنرمند
رفتار و گفتار و نوشتارش هم دلپذیر است به عنوان نمونه شما میبینید عباس
عموی پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است سنّش از حضرت رسول بیشتر است
وقتی از او سؤال میکنند «بِکم أنت أکبر مِن رسول الله(صلّی الله علیه و
آله و سلّم)» او نمیگوید من بزرگترم میگوید: «هو أکبر مِنّی و أنا أسَن
مِنه» او بزرگتر است ولی سنّ من بیشتر است. این ادب در گفتار، باعث لذّت
شنونده خواهد بود. در رفتار هم بشرح ایضاً در نوشتار هم بشرح ایضاً؛ اگر
جامعه ما از برکات هنر ولایی طرفی بسته باشد نوشتههای آنها، گفته های
آنها، رفتار آنها در رسانه و غیر رسانه چشمگیر خواهد بود.
بنابراین
هنر ولایی میتواند روحی در کالبد جامعه ایجاد کند که افراد جامعه،
هنرمندانه زندگی کنند گرچه هنر حقیقی را باید در مسائل توحید و وحی و نبوّت
و سایر علوم وحیانی جستجو کرد و به تعبیر برخی از بزرگان ادب عرفانی
میگویند:
خود هنر دان دیدن آتش عیان نی گپ دلّ علی النار الدخان
کلام
مولوی این است: هنر در این است که انسان، مطابق خطبه نورانی
علیبنابیطالب(سلام الله علیه) حرکت کند؛ حضرت وقتی پرهیزکاران کامل را
معرفی میکند میفرماید آنها گویا بهشت را میبینند گویا جهنم را میبینند
گویا خود در بهشت متنعّماند گویا خود در جهنّم متأثّرند: «فَهُمْ وَ
الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ
النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ» اگر این بزرگوار
میگوید: «خود هنر دان دیدن آتش عیان» یعنی هنرمند واقعی کسی است که مطابق
آیه ﴿کَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ ٭ لَتَرَوُنَّ
الْجَحِیمَ﴾ عمل بکند او کسی است که شهود عرفانی دارد تنها برهان اقامه
نمیکند که بهشت حق است جهنم حق است وگرنه آن گپ زدن است «نی گپ دلّ علی
النار الدخان» حقیقتاً بهشت را میبیند و حقیقتاً جهنم را مشاهده میکند آن
هنر والا مقدور همگان نیست و از محور بحث هم بیرون است اما این هنر میانی
میتواند جامعه را در سایه لطف اولیای الهی منسجم بکند.
از بیانات
نورانی امام صادق(سلام الله علیه) هم همین است که فرمود: «تَزاوروا» شما به
دیدار یکدیگر بروید «فإنّ فی زیارتکم احیاءً لقلوبکم و ذکراً لأحادیثنا»
شما پیروان مکتب ولایت و قرآن و عترت وقتی کنار هم جمع شدید برکات احادیث
ما، اقوال ما، سیره و سنّت و سریرت ما در محافل خصوصی شما مطرح خواهد بود
«و أحادیثُنا تُعَطِّفُ بعضَکم علی بعضٍ» خاصیّت احادیث اهل بیت این است
که در مردم عاطفه ایجاد میکند این عاطفه یعنی پیوند گرایش با اندیشه،
پیوند انگیزه با اندیشه، کار هنرمندانه هنرمندان ولایی است فرمود احادیث ما
عاطفه ایجاد میکند. اینکه شما میبینید میگویند سنگ روی سنگ بند نمیشود
از همین قبیل است این برجهای بلندی که میسازند سنگ روی سنگ اگر بخواهد
بند شود به برکت آن ملات نرم است؛ این ملات نرم است که سنگها را روی هم جمع
میکند؛ عاطفه و انگیزه و محبّت متقابل به منزله ملات نرمی است که افراد
جامعه را کنار هم جمع میکند و اینها را به صورت یک برج در میآورد.
غرض
آن است که ولایِ متقابل به منزله همان ملات نرم است، ولای یکجانبه به
منزله همان بنای استوار و مستحکم آمیخته با این ملات نرم است که هم جامعه
به مقصد خود میرسد و هم فرهیختگان جامعه در اثر اضلاع سهگانه این مثلث
خدمات هنرمندانهای را به جامعه عرضه میکنند که امیدواریم این توفیق نصیب
همه شما بشود و همه هنرمندانی که در این راه شربت شهادت نوشیدند نظیر شهید
آوینی(رضوان الله تعالی علیه) و سایر شهدا مشمول عنایت خاصّ ولیّ
عصر(ارواحنا فداه) بشوند!
من مجدّداً مقدم شما مهمانان بزرگوار را
گرامی میدارم و از دستاندرکاران این همایش وزین هنر ولایی حقشناسی
میکنیم، امیدواریم خدای سبحان نظام ما را تا ظهور صاحب اصلیاش از هر
گزندی محافظت بفرماید! امام و شهدا مخصوصاً شهدای هنرمند را مشمول عنایت
خاصّه خود قرار بدهد! پایان امور همه را به خیر و سعادت ختم بفرماید!
«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»