قال الاستاذ: اگر کسی تربیت صحیح داشت طبّ صحیح داشت این دستگاه گوارش را سالم نگه
میدارد این امانت الهی را سالم نگه میدارد این شخص یک عمر بابرکتی دارد
کمتر بیمار میشود برای اینکه این دستگاه گوارش او سالم است میداند چه
غذایی بد است چه غذایی خوب است پرخوری نمیکند بدخوری نمیکند عمر بابرکتی
دارد ولی اگر خود را به بدخوری و پرخوری بیمار کرده یا ـ معاذ الله ـ خود
را معتاد کرده دستگاه گوارش او دیگر جواب نمیدهد او سمّ هم به او بدهی
حرفی نمیزند این مواد غیر از سمّ چیز دیگری نیست، اگر دستگاه گوارش را کسی
بد تربیت کند این با سمّ زندگی میکند؛ دیگر بالا نمیآورد خب اینها که
سمّ است دفع میکنند اگر دستگاه سالم باشد خب بالا میآورد; انسان معتاد با
سمّ دارد زندگی میکند.
اگر کسی ـ خدای ناکرده ـ در مسائل اخلاقی هم
این دستگاه قضایی خود را معتاد کند یعنی این دستگاه طیّب و طاهری که خدا آن
را عالم و عادل خلق کرد این دستگاه که ﴿وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ٭
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا﴾ این میفهمد چه چیزی بد است چه
چیزی خوب (این یک) اگر خوب بود تشویق میکند (دو) اگر بد بود ملامت و سرزنش
میکند که میشود نفس لوّامه (این سه) اینها را خدا در دستگاه ما خلق کرد
این یک قاضی بابرکتی است اگر کسی یک بار دو بار ده بار کمتر و بیشتر با
دادن رشوههایی این قاضی را بخرد این قاضی در درجه اول حکم فاسد دارد کم کم
به جایی میرسد که آن حکم فقهی را هم نمیفهمد، نمیفهمد چه چیزی بد است
چه چیزی خوب است اول عالماً عامداً خلاف میکند بعد هم خلاف را وفاق و وفاق
را خلاف میپندارد ﴿وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً﴾ این نفس لوّامه را که ذات اقدس الهی آفرید و به آن سوگند یاد کرد از
بهترین نعمتهای خداست که به ما داد این نفس لوّامه از دو جهت یک نورافکن
قوی دارد هم از جهت فقهی هم از جهت قضایی، هم میفهمد چه چیزی بد است چه
چیزی خوب است هم در درون ما یک داور خوبی است ما اگر خلاف کردیم چرا
نگرانیم چرا خوابمان نمیبرد و اگر کار خوب کردیم چرا خوشحالیم چرا خندانیم
چه کسی ما را میخنداند چه کسی ما را خوشحال میکند همین داور درونی است
دیگر.
این داور درونی که نفس لوّامه است هم مشوّقه است هم لوّامه اگر کار خوب کردیم کاملاً ما را راضی نگه میدارد میخنداند اگر کار خلاف کردیم کاملاً ما را پژمرده میکند غمگین میکند تنها شدیم گاهی اشک میریزیم درصدد توبه هستیم این به برکت همین نفس لوّامه است دیگر، اگر حقشناس بودیم شاکر بودیم این قاضی را خوب میشناسیم این فقیه را خوب میشناسیم به فقهش احترام میگذاریم به قضا و داوریاش احترام میگذاریم این را در جای خود مصرف میکنیم و تا آخر سالم هستیم اما اگر شکر نعمت نکردیم این نفس لوّامه را نشناختیم به آن رشوه دادیم سعی کردیم به سود شهوت و غضب حکم بکند اول گاهی خلاف میکنیم این خلافمان را وفاق نشان میدهیم بعد کم کم مجاری ادراکی ما بسته میشود طوری که حق را باطل میفهمیم و باطل را حق میفهمیم ﴿وَهُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً﴾ آن وقت همین نفس لوّامه که قرآن کریم از آن به عظمت یاد کرد و خدا آن را مورد قسم قرار داد همان طوری که به شمس و قمر سخن خورد، به نفس لوّامه قسم خورد ﴿وَلاَ أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ﴾ همین نفس لوّامه که باید ما را در برابر زشتی ملامت کند اگر یک وقت کار خیر کردیم ما را ملامت میکند میگوید چرا این کار را کردی اگر کسی کار خیری انجام داد خدماتی کرد میگوید چرا این کار را کردی برای بچهها چه میخواهی بگذاری؟! میگوید اگر شما این کار خیر را کردی این کمک را کردی برای بچهها چه میگذاری برای آینده چه میگذاری در حالی که خدا فرمود اگر یکی دادی من ده برابر به تو میدهم ﴿وَمَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللّهِ قِیلاً﴾ آن وقت همین قاضی و داور که از بهترین نعمتهای الهی است و خدا به ما داد که جلوی بدی ما را بگیرد ما اگر آن را حقشناسی نکنیم همین قوّه جلوی خوبی ما را میگیرد
مثل اینکه چشم را به ما داد که خوب ببینیم اگر کفران نعمت کردیم با همین چشم گناه میکنیم گوش را به ما داد که با آن معارف را بشنویم اگر کفران نعمت کردیم با این گوش خلاف میشنویم همان طوری که نعمت ظاهر را گاهی انسان بیجا مصرف میکند نعمت باطن را هم گاهی بیجا مصرف میکند این میشود کفران نعمت آن وقت آن هوش را آن فهم را آن درک را طرزی بیجا مصرف میکند که هم جلوی فقاهت این نفس را میگیرد هم جلوی داوری را که امیدواریم ذات اقدس الهی آن توفیق را به همه ما عطا کند که همه این نیروها را شناسایی کنیم (اولاً) بدانیم برای چه خلق شدند (ثانیاً) شکر نعمت کنیم و اینها را در جای خود صرف کنیم (ثالثاً) از کفران نعمت که صرف این نِعَم در غیر مورد است پرهیز کنیم (رابعاً).