.....پس بین موسی و عیسی (علیهم السلام)خیلی فرق است او «بَطش» است قبل از نوبت مُشت میزند و کسی را میکُشد؛ ولی وجود مبارک عیسای مسیح هرگز چنین کارهایی را نمیکند هر دو حق است....
.....میبینید در قرآن کریم فرمود بدترین دشمن نسبت به مسلمانها مشرکان هستند و در کنار مشرکان, بدترین دشمنها در آنها همین صهیونیستها هستند که ﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصاری﴾.
در خلقت وجود مبارک موسی چه حادثهای اتفاق افتاد که امّت او به این صورت در آمدند و در خلقت وجود مبارک عیسی چه حادثهای پیش آمد که امّت او به این صورت در آمدند, اگر اینها را تحریک نکنند, اگر استکبار جهانی روی اینها کار نکند اینها را رها کنند طبعاً پیروان مسیح نرمتر از پیروان موسای کلیم هستند. یک وقت است استکبار اینها را استعمار میکند, استثمار میکند, میکُشد ـ کما هو الیوم ـ که «خذّلهم الله» وضعشان را میبینیم, اما اگر بیگانهای اینها را مهار نکند و اینها را به حال خودشان بگذارد آن وقت این آیه مصداق پیدا میکند.
این آیه میفرماید: ﴿لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا﴾. این دو گروه از بدترین دشمنان اسلام هستند ﴿وَ لَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُمْ مَوَدَّةً لِلَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ قالُوا إِنَّا نَصاری﴾ سه دلیل میآورد ﴿ذلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسینَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ﴾داشتن قسّیس و رهبان, مشترک بین یهود و مسیحیهاست. هم یهود کشیش دارند و هم ترسا؛ اما آن قسمت سوم که ﴿وَ أَنَّهُمْ لا یَسْتَکْبِرُونَ﴾مهم است.
سرّش گفتند این است که وجود مبارک عیسی در حال نشاط, رحمت, انبساط, انعطاف و وضو به بار آمده است، وجود مبارک موسی در حال اضطراب, در حال سیّءالخُلق بودن, خوف, هراس به دنیا آمده است; حالا اینها در حدّ کارهای ذوقی است، اسرار عالم را خدا میداند; ولی کارهای ذوقی گوشهای از تفسیر را میتواند به عهده بگیرد، نه بحثهای اساسی تفسیر را، این است که وقتی فرستاده خدا آمد به حضور مریم(سلام الله علیها) تا به او فرزند عطا کند، خدا فرمود: ﴿فَأَرْسَلْنا إِلَیْها رُوحَنا فَتَمَثَّلَ لَها بَشَراً سَوِیًّا﴾ در این حالت مریم(سلام الله علیها) کاملاً عصبانی بود, کاملاً غضبناک بود, کاملاً خشمناک بود و تنها راه کاهش اضطرار به خدای سبحان پناهنده شدن بود که گفت: ﴿إِنِّی أَعُوذُ بِالرَّحْمنِ مِنْکَ إِنْ کُنْتَ تَقِیًّا﴾ این حالت برای مریم(سلام الله علیها) بود، گفتند در این حالت آن نفخ الهی حاصل نشد، جبرئیل یا فرستاده الهی آن مأموریت را انجام نداد. حرفی زد, کاری کرد, گفتاری داشت, رفتاری داشت که تا وجود مبارک مریم(سلام الله علیها) از آن حالت خشم و غضب و عصبانیّت و اضطراب در بیاید و به حالت نشاط و انبساط و باز بودن برسد، آنگاه نفخ صورت گرفت. گفت من مأمور الهیام، من بشر نیستم، سخن از مَحرم و نامَحرم نیست، من مأموریت الهی دارم و از طرف خدا آمدم تا به شما فرزند عطا کنم ﴿لِأَهَبَ لَکِ غُلاماً زَکِیًّا﴾؛ آنگاه کلّ اوضاع مریم(سلام الله علیها) عوض شد.
بشّاش, خندان, شاداب, منبسط, در این حال مادر شد. شما روایات باب نکاح را نگاه کنید میگویند مادر در دوران بارداری عصبانی نشود, خشن نشود, مضطرب نشود, سیّئةالخُلق نشود, پرخاشگر نشود چون همه اینها در کودک اثر دارد آن مادر بدخُلق, مادر عصبانی, مادری که استرس دارد, در زندگی خود مشکلات دارد، کودک او خوب بار نمیآید، پدر هم در همان حال همینطور است. این بیاثر نیست اما مادرِ موسی(سلام الله علیه) در حال اضطراب چگونه بچه را حفظ بکند تا فرعونیها نگیرند, نکشند, چگونه ما را از بین نبرند، با این اضطراب.
پس بین موسی و عیسی خیلی فرق است او «بَطش» است قبل از نوبت مُشت میزند و کسی را میکُشد؛ ولی وجود مبارک عیسای مسیح هرگز چنین کارهایی را نمیکند هر دو حق است; منتها یکی مظهر «هو القادر» است یکی مظهر «هو الرحیم» هر کدامشان حق است آنکه ﴿فَوَکَزَهُ مُوسی﴾با یک مُشت یک جوان قِبطی را از پا در آوردآن اضطرابها بیاثر نیست، چنین کاری را هرگز حضرت عیسی نکرده است. ما اسرار عالم را که نمیدانیم؛ ولی گوشهای است که به ما میفهماند، این روایاتی که میگوید مادر در دوران بارداری عصبانی نشود, همسرش او را عصبانی نکند, مواظب باشد که او غذای مناسب, میوه مناسب, هوای مناسب, وضع مناسب داشته باشد هیچ استرسی بر او تحمیل نشود سیّئةالخُلق نشود تا فرزندش گشادهروی و خندان و بشّاش و رحیم و رئوف به بار بیاید همین است.