در دی ماه امسال حضرت استاد پس از 63 سال اجازه انتشار کتاب تحریر الاصول را صادر فرمودند . در مراسم رونمایی از این کتاب اصولی سخن از آخوند خراسانی مطرح شد و حضرت استاد از عبارت طلبه افغانی استفاده کردند . ظاهرا ظاهر اندیشانی برداشت بدی از این عبارت داشته اند که حضرت استاد در انتهای درس خارج فقه خود مجبور به توضیح شدند؛ عین عبارات معظم له تقدیم می شود.
آنچه «و الذی ینبغی ان یقال» مطلبی است درباره مرحوم آخوند خراسانی (رضوان الله تعالی علیه). آقایانی که قبلاً در قم تشریف داشتند مستحضرند که چند مدت قبل یک کنگره عظیمی درباره بزرگداشت مرحوم آخوند خراسانی (رضوان الله تعالی علیه) برگزار شد که خیلی عظیم بود. در آن کنگره از سه جهت بحث شد: یکی عظمت افغانستان، یکی رجال علمی نامآوری که از بلخ و بخارا و سایر منطقه افغانستان برخواستند و یکی درباره شخص باعظمت و جلال و شکوه مرحوم آخوند خراسانی. هر سه مسئله به طور مبسوط در آن کنگره بحث شد و اینکه در این رونمایی گفته شد به اینکه یک طلبه کذا، منظور این است که یک کسی که سابقه بساطت در زندگی دارد به جایی رسید که یک قرن است که تمام حوزههای شیعه را تحت الشعاع خود قرار داد، این اجلال و عظمت مرحوم آخوند خراسانی است.
ذات اقدس الهی وقتی بخواهد پیغمبر را معرفی کند میگوید: ﴿اَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوی﴾، ﴿وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَاَغْنی﴾ تو یک بچه یتیم بودی، این تحقیر نیست! ذات اقدس الهی نمیخواهد پیغمبر را تحقیر کند که تو بچه یتیم بودی؛ بلکه میخواهد بگوید تو از آن سادگی به این اوج رسیدی. مگر آن آیاتی که دارد ذات اقدس الهی به پیغمبر فرمود: ﴿اَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوی ٭ وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدی ٭ وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَاَغْنی﴾، ـ معاذالله ـ میخواهد حضرت را تحقیر کند یا میخواهد بگوید شما از سادگی به اینجا رسیدید؟
آنچه در رونمایی کتاب تحریر الاصول مرحوم امام (رضوان الله علیه) گفته شد این بود که یک طلبه سادهای برخواست صد سال است که حوزه نجف و قم و مشهد و اصفهان و همه حوزههای شیعه را تحت سلطنت خود قرار داد، ما چرا این گونه نشویم؟! من از برادران بزرگ افغانی سپاسگزارم که اینها خیلی تشکر کردند نامه نوشتند پیام فرستادند که شما آخوند را کماکان احیا کردید. اما ممکن است برای کسی دیگر غیر فضلای افغان روشن نشده باشد که منظور چیست؟! ـ معاذالله ـ در صدد پایین آوردن مقام علمی مرحوم آخوند که نبودیم. این حرف یعنی این حرف! چند سال قبل در همین قم کنگرهای برگزار شد در عظمت و جلال آخوند خراسانی، سخنران هم ما بودیم، در آنجا گفته شد که ما الآن سه نسل در کنار سفره آخوند خراسانی نشستهایم. خود ما از همان اول که خواستیم قوانین بخوانیم در هفتاد سال قبل در آمل نزد یکی از شاگردان مرحوم آخوند خراسانی این قوانین را خواندیم. بعد هم که سالیان متمادی با فرمایشات ایشان در کفایة مانوس بودیم. خود ما در کنار سفره این بزرگوار نشستیم. اساتید ما هم که در کنار سفره ایشان نشستند. اساتیدِ اساتید اینها که مراجع تقلید بودند مرجع ما بودند مثل مرحوم آقای بروجردی و مانند ایشان، اینها هم در کنار سفره مرحوم آخوند خراسانی شاگرد ایشان بودند. سه نسل است که حوزههای علمیه نجف و قم و مشهد و اصفهان و سایر کلانشهرها در کنار سفره این مرد هستند. همه این حرفها یعنی همه این حرفها! در آن کنگره گفته شد. اما وقتی که ما میرسیم به اینکه خدا به پیغمبر میفرماید مگر تو یک بچه یتیم نبودی؟ ما تو را به اینجا آوردیم، مگر تو گرسنه نبودی؟ ما تو را اینجا آوردیم، اینکه وهن پیغمبر نیست! اگر کسی گفت یک طلبه افغانستانی، این وهن او نیست؛ یعنی او از این سادهزیستی به آن اوج رسید، چرا ما نباشیم؟! علم را هم که وقف کسی نکردند. من از غیر بزرگان افغان شنیدم؛ اما از خود افغان، فضلای افغان، اساتید افغان هر چه شنیدم قدردانی بود که گفتند حرفتان حرف خوبی بود. امکانات مرحوم آخوند خراسانی و مانند ایشان خیلی کم بود؛ حداکثرِ طلبههای نجف آن روز به هزار نفر نمیرسید. الآن ما پنجاه هزار نفر هستیم، همه امکانات هست، این کشور هم طیب و طاهر شد، باید میوه طیب و طاهر بدهد؛ اما ما آخوند خراسانی تربیت نمیکنیم. چرا این کشور طیب و طاهر شد؟ برای اینکه در همین زیارت وارث و سایر زیاراتی که ائمه (علیهمالسّلام) دستور دادند که عرض ادب بکنیم به پیشگاه شهدا؛ بعد عرض میکنیم: «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْاَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ». آلودگیهای ظاهری را برف و باران پاک میکند؛ اما آن خبائث معنوی را و خباثتهای درونی را که باران پاک نمیکند آن را خون شهدا پاک میکند؛ استعمار را، استعباد را، استثمار را، استحمار را، این گونه از آلودگیها را فقط خون پاک میکند «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْاَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ». این بیان عترت.
قرآن که همیشه با عترت بود، عترت که همیشه با قرآن است، گاهی متن در قرآن است شرح در روایت و گاهی متن در روایت است شرح در قرآن؛ اگر کشوری با خون طیب و طاهر شد، آن کشور باید چکار بکند؟ قرآن میفرماید: ﴿وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِاِذْنِ رَبِّهِ﴾،ایرانی که با خون شهدا پاک شد میوه ایران باید امثال آخوند خراسانیها، آقای نائینی، آقاسید ابوالحسن، امام، آقای خوئی باشد، اینها باشد، چرا ما نباشیم؟! تمام حرفهای آن روز این بود که ما با همه این امکانات؛ الآن تمام تلاش و کوشش ما این است که در فرمایشات مرحوم آخوند مثلاً متخصص شویم یا مبنای مرحوم آقای نائینی یا مبنای مرحوم آقا ضیاء! چرا فکر نکنیم مثل اینها حرف تازه بیاوریم؟! مگر حرف تازه کم است؟! حرف علمی محدود است؟! این چنین نیست.
«فتحصّل» که حرفها همان حرفهای کنگره است. مرحوم آخوند کسی است که سلطان فکری یکصد سال بر همه ماست، امروز هم به هر حال حرفهای اساسی را او دارد میزند؛ ولی ما چرا به این حد نرسیم؟!
من از علما و اساتیدی که این موضوع را تذکر دادند حقشناسی میکنم و آنها را در ثواب این کار سهیم میدانم، بیش از همه و پیش از همه از فضلای افغانستان تشکر میکنم که آنها حقشناسی کردند گفتند این در گرامیداشت و بزرگداشت مرحوم آخوند بود.