پیامبر (صلی الله علیه وآله) در روز نصب علی بن ابی طالب (علیه السلام) به خلافت اسلامی چنین فرمود: « اللهم ادر الحق معه حیث دار » :خدایا حق را در مدار علی بگردان و هیچ گاه از او جدا نکن وعلی را مدار ومحور حق قرار ده . هر جا از نظر علمی و عملی علی بن ابی طالب (علیه السلام) حاضر است حق را در همان جا حاضر کن بطوری که علی و حق هرگز از هم جدا نشوند وحق در صحابت علی باشد و از معیت علوی برخوردار باشد نه آنکه علی را تابع حق کنی وحق در جای دیگر متمرکز باشد وعلی بن ابی طالب مکلف باشد که تابع آن مرکز گردد و در مدار غیر خود بگردد.
از اینجا تفاوت حق محوری دیگران مانند جناب عمار یاسر با حق مداری علی بن ابی طالب معلوم می شود زیرا آنان در مدار حق می گردند و حق در محور علی دور میزند ودر نتیجه همه صاحبان حق و حامیان و پیروان آن در مدار علی بن ابی طالب دور می زنند وخواهند زد.
نکته: در مورد جناب عمار روایاتی هست که (الحق مع عمار و...)
طب کف دانشهای بشری است بشر دانشهای فراوانی دارد که کفی دارد و میانهای و سقفی و بامی, حوزه نفوذ طب فقط همین بدن است و بس! همین که در تالار تشریح قطعه قطعه میشوند بعد هم در سردخانه میماند بعد هم به گور میافتد و دیگر هیچ! اما آن مرغ باغ ملکوتی که انسان قفس طبیعت را میشکند و پرواز میکند آن در قلمرو طب نیست چون طب کاری با روح ندارد لذا وقتی از طبیب بپرسید این شخص منافق قلبش مریض است یا نه؟ میگوید من آزمایش کردم فشار سنجیدم درجات نبض را ارزیابی کردم این قلبش سالم است ولی محصول قرآنپژوهی این است که ﴿فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ) این در اختیار طب نیست آن کسی که بداندیش است و نیّت پاک ندارد در فرهنگ قرآن قلبش مریض است ولی طب از تشخیص چنین بیماری ناتوان است یعنی حوزه دید او نیست. اگر از طب سؤال بکنید آن کسی که به نامحرم نگاه نامحرمانه میکند سالم است یا نه؟ او با فشارسنج و دماسنج و اینها بررسی میکند میبیند که این شخص مرضی ندارد ولی محصول قرآنپژوهی برابر آیات سورهٴ مبارکهٴ احزاب این است که به زنها دستور میدهد صدایشان را رقیق نکنند ﴿فَلاَ تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَقُلْنَ قَوْلاَ مَعْرُوفاً﴾ آن قدر مردی که قلبش مریض است نگاه نامحرمانه دارد و طمع نامحرمانه, طمع به نامحرم مرض است این مرض از حوزه تشخیص طب بیرون است.
اینکه شما میبینید بسیاری از موارد همایشهای مشترکی برای تشخیص بیماریهای انسان و دامها برگزار میکنند همین است که بسیاری از پزشکان ما دامپزشکاند و نه طبیب
چون فقط بدن را درمان میکنند این بیماریهای بدن در دام هم هست اینکه
میبینید این گونه از همایشها بررسی میشود و پاسخ مثبت میدهد برای اینکه
آن طبیب در حقیقت دامپزشک است نه پزشک, چرا؟ چون اگر پزشک بود میتوانست
تشخیص بدهد که منافق قلبش مریض است کافر قلبش مریض است میتوانست تشخیص
بدهد که کسی که نگاه نامحرمانه به اجنبیه دارد این قلبش مریض است.
قرآنپژوهی برای آن است که پزشکی را از دامپزشکی جدا کند و طبیب را از
دامپزشک ممتاز کند دست او را بگیرد بالا بیاورد بگوید آنچه را که شما در
دوران تحصیلتان آموختید این کف دانش شماست شما اولاً خود را باید بشناسید
که انسان با مردن نمیپوسد از پوست به در میآید باید بدانید آن طرف آب چه
خبر است بعد از مرگ چه خبر است این در قلمرو طب نیست. خاصیّت قرآنپژوهی آن
است که اولاً طبیب را از دامپزشک جدا میکند او را به مرز طبّ روحانی
میرساند وقتی به مرز طبّ روحانی رسید بینش او عوض میشود, دانش او عوض
میشود, درمان او هم عوض میشود.
ما موظفیم جلوی فقر اقتصادی را بگیریم وگرنه دعاها مستجاب نیست. هر کدام ما چند روزی مسئولیت داریم . «از این سر آمد این کاخ دلآویز که تا جا گرم کردی گویندت خیز» چرا دنیا همیشه سرد است برای اینکه آدم تا میرود جا گرم بکند میگویند شما تشریف ببرید دیگری باید بیاید این عزل و نصبها هر روز همین است دیگر. بنابراین تا مسئولیت داریم و اینکه وجود مبارک حضرت امیر فرمود آن زن یهودیه یا آن زن مسیحیه نباید گرسنه بماند همین است دیگر این کاری به اسلام ندارد, ولو غیر مسلمان .
مطلب بعدی آن سخن نورانی وجود مبارک امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) است که در غالب جوامع روایی ماست مرحوم صاحب وسائل هم این را در قسمت مکاسب نقل کرده و آن بیان نورانی حضرت امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) این است که «مَن وجد أرضاً و ماءً فافتقر فأبعده الله» اگر مردمی, ملّتی, مملکتی آب به اندازه کافی دارند خاک به اندازه کافی دارند اما خودکفا نباشند نیازمند باشند اینها از رحمت خدا دورند, حالا دعای ما مستجاب است یا نفرین علیبنابیطالب؟! این بیان صریح حضرت است دیگر. این کشور آب به اندازه کافی دارد, خاک به اندازه کافی دارد مع ذلک مردم ما طوری باشد که از خارج بخواهند کالا وارد کنند این درست نیست نه مردم ما باید این کار را بکنند نه کمبود باید باشد خب چرا؟! این بیان, بیان خوبی بود که کالای خارجی مصرف نکنیم دیگر. «مَن وجد أرضاً و ماءً فافتقر فأبعده الله» این بیان است این به ما میگوید مرتب درس بخوانید, مرتب نوآوری داشته باشید, اگر رفتنی نبود بر ما واجب نمیکردند یعنی اگر کسی نداند که و نتواند بفهمد که درآمد و منابع معدنی و غیر معدنی, زیرزمینی, روزمینی چقدر است خب بر ما واجب نمیکردند از اینکه واجب کردند معلوم میشود ممکن است ما بفهمیم دیگر. اینکه به ما نگفتند برو مریخ که تا ما بگوییم نمیشود که, به ما گفتند بدانید چقدر آب دارید, چقدر نزولات الهی دارید, چندتا سد باید بزنید این آبهایتان را مهار کنید نه سیل شما را ببرد نه فقر شما را از پای در بیاورد. اینکه میبینید در کشورهای دیگر میشنویم فلان جا پارسال متأسفانه در پاکستان آن سیل ویرانگر آمد خب اگر اینها به جای ترور کردن و طالبان تشکیل دادن و القاعده تشکیل دادن و مشکلات داخلی کردن, مهندسان آنجا را تقویت میکردند همین بودجه را میگرفتند سد میساختند همه فقرها و فقرا تأمین میشدند و برطرف میشد دیگر سیل ویرانگری نمیآمد.
خدا غریق رحمت کند مرحوم ابنادریس را . ابنادریس در همان اوایل سرائر میگوید بزرگان به بچههایشان میگفتند بخواهی ملاّ بشوی باید درس بخوانی این طور نمیشود چند سال درس بخوانی رها کنی باید جان بکنی درس بخوانی درس خواندنت هم این است که وقتی از حوزه رفتی بیرون, رفتی بازار «لا تجلس فی الأسواق الاّ الورّاق أو زرّاد» از حجره در آمدی رفتی بازار, خیابانگرد نباش بیابانگرد نباش هر مغازهای هم ننشین کنار سوهانفروشی نننشین جایی برو که یا آنجا شمشیر میفروشند زره میفروشند بشوی جنگجو یا آنجا صحافی میکنند و نسخ خطّی مقابله میکنند «عند زرّادٍ أو ورّاق» این سفارش ابنادریس است .
مقدار رقیقی از عفاف مایه احترام به حجاب شده و رعایت حجاب پایه تحکیم عفاف خواد بود.
انسان عفیف حیثیت ارجمند خود را امانت خدا می داند و با صیانت از آن امین الله می شود و هرگز به خود اجازه نمی دهد که حق الهی را هزینه یا حراج کند و با مبتذل شدن آن را به بیگانگان مبذول دارد .
این انسان شناسی ویژه ٬ قلمرو حق وتکلیف را از هم جدا میکند و هیچ گاه به کسی فرصت نمی دهد که خود را مالک حیثیت بداند ودر برابر حکم خداوند دعوای انیت کرده هوای خویش را بر فتوای الهی مقدم بدارد.
انسان می تواند امام فرشتگان باشد. قرآن هم تشویق میکند که شما آنقدر می توانید رشد کنید که بگویید: واجعنا للمتقین اماما . خدایا ما را به جایی برسان که اهل تقوی به ما اقتدی کنند .
امام باقر علیه السلام می فرماید: « ما من عبد من شیعتنا یقوم الی الصلاه الا اکتنفته بعدد من خالفه ملائکه یصلون خلفه ویدعون الله عزوجل له حتی یفرغ من صلاته »
هیچ بنده ای از شیعیان ما به نماز نمی ایستد جز آنکه به تعداد مخالفان او ، فرشتگان وی را در بر میگیرند و پشت سر او نماز می گذارند و برای او دعا می کنند تا از نماز فراغت یابد
نماز کوثری است که انسان را تطهیر می کند. قهرا اگر ما از نماز این طهارت را در خود احساس نکردیم باید بپذیریم که آن نماز واقعی را نخوانده ایم . ممکن است نماز صحیح باشد لکن مقبول نیست زیرا نمازی مقبول است که روح انسان را تطهیر کند.
عناصر محوری تاسیس خانواده بعد از انتخاب صحیح واصطفای درست ٬دو چیز است:
یکی دوستی عاقلانه به یکدیگر ٬ و دیگری اغماض رئوفانه از لغزش همدیگر .