به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

روح آلوده

.......فرمود(ذات اقدس اله) این اموالی که شما دارید می‌دهید حقّ مسلّم بیت‌المال است نه مالِ شما, شما از کیسهٴ خودتان نمی‌دهید (این یک) و مادامی که این مال را ندادید آلوده‌اید (این دو) و این مال به وسیلهٴ رهبران الهی از شما گرفته می‌شود تا شما پاک بشوید (سه) نگویید ما رفتیم مالمان را پاک کردیم, رفتید خودتان ـ خودتان یعنی خودتان ـ را پاک کردید.

در سورهٴ مبارکهٴ «توبه» به این صورت فرمود, فرمود: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِم بِهَا﴾ فرمود زکات را که مصارف هشت‌گانه دارد از اینها بگیر که این صدقهٴ واجبه اینها را پاک می‌کند قبلاً آلوده بودند. آن نکته لطیفی که مرحوم شیخ طوسی و هم‌فکرانشان داشتند این بود که این جملهٴ ﴿تُطَهِّرُهُمْ﴾ در محلّ نصب است تا صفت باشد برای صدقه ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً﴾ که ﴿تُطَهِّرُهُمْ﴾ این صدقه اینها را پاک می‌کند. خب اگر کسی وجوهات را ندهد از نظر دین آلوده است این می‌خواهد خودش را پاک کند; یک وقت بدن آلوده است می‌گویند برو غسل کن یک وقت روح آلوده است می‌گویند برو وجوهاتت را بده.

اللهمّ بارِک لنا فی الخُبز

مطلب آن است که دین فقر را برداشت. آن دعای معروفی که مرحوم کلینی در جلد پنج کافی در کتاب‌المعیشه نقل کرد این است: «اللهمّ بارِک لنا فی الخُبز و لا تُفَرِّقْ بیننا و بینَه فلولا الخبزُ ما صلّینا و لا صُمْنا و لا ادَّینا فرائضَ ربّنا» عرض کرد(پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله) خدایا! بین نان مسلمانها و خود مسلمانها فاصله نینداز مستحضرید که منظور از نان همان بحثهای اقتصادی است مالِ مردم است عرض کرد بین مردم و اقتصاد فاصله نینداز زیرا ملّتی که با اقتصادش فاصله داشته باشد با مال فاصله داشته باشد فقیر باشد دین‌داری آن ملّت مشکل است «فلولا الخبز ما صلّینا و لا صُمنا و لا ادّینا فرائض ربّنا» با اینکه خود حضرت و اصحاب خاصّش چند سال در شِعب ابی‌طالب آن محاصره و تحریم را تجربه کردند وگرنه تودهٴ مردم دین‌داری آنها با فقر بسیار سخت است این از بیانات نورانی پیغمبر است که مرحوم کلینی نقل کرد.

حقوق بشر پایه علمی ندارد

*   اگر زرق و برق شما را می‌گیرد و حرفی برای گفتن ندارید و از توحید و آغاز و انجام نمی‌توانید حرف بزنید سفیر نیستید و اگر جرأت ندارید سمت سفارت را نپذیرید.


* به عنوان سفیر ایران به اندازه عظمت ایران سخن بگویید، به اندازه بزرگی مردم ایران حرف بزنید و اگر سفیر جمهوری اسلامی ایران هستید باید برنامه اسلام راترویج کنید  ٬  باید بدانید اسلام تا کجا حرف دارد و به جامعه گفته شما با مردن نمی پوسید بلکه از پوست به در می آئید.

* پیغمبر اسلام حرف خودش را با فرهنگ مردم آن زمان و زمین عجین کرد و تحویل مردم داد و اگر خدای نکرده سفرا مرعوب پیشرفت های دیگر کشورها شوند و طبق مردم آن کشور حرف بزنند درست نیست بلکه باید حرف اسلام و جمهوری اسلامی را با زبان مردم این کشورها به آنها بفهمانید.

* قرآن برای مردم محلی، منطقه ای و بین المللی دستورات اسلامی و انسانی دارد و شما باید به آنهایی که از منشورات و جوامع بین المللی سخن می گویند ثابت کنید حقوق بشر پایه علمی ندارد.


* مشکلات داخلی حل می‌شود؛ شما نلغزید ملتها با شما هستند.


( بخشی از سخنان حضرت استاد در دیدار با تعدادی از سفرا و روسای نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای خارجی سه شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۰ )

 

لذت مرگ

آن طوری که مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) نقل کرده است( در کتاب شریف کافی) از ائمه(علیهم السلام) هیچ لذّتی برای مؤمن به اندازه لذّت مرگ نیست, چیست؟ چه کسی را می‌بیند در آن حال؟ الآن ما تمام فخرمان این است که دستمان مثلاً به ضریح مطهّر سیّدالشهداء برسد .   خود سیّدالشهداء است به بالین مؤمن می‌آید دیگر این کم فخری نیست . این را مرحوم کلینی نقل کرده این از مهم‌ترین جوامع روایی ماست این چهارده معصوم به بالین انسان وارسته طیّب و طاهر می‌آیند و اینها را معرفی می‌کنند که این کیست, آن کیست, آن کیست. فرمود آنها که دنیا را شناختند خوب زندگی می‌کنند با دست پر دوان دوان می‌روند گُلی به منزله گل یاس به آنها می‌دهند با بو کردن آن همه تعلّقات دنیایی را فراموش می‌کند و راحت می‌شود.  ما چرا از مردن می‌ترسیم؟


یک خطر سنگینی که ما را تهدید می‌کند و آن این است که ما به خیلی از چیزها دل بستیم (یک) این محبوبها را هنگام مرگ از ما می‌گیرند (دو) این محبّت می‌ماند (سه) محبّت بی‌محبوب دردآور است و شکنجه‌آور (این چهار) چرا این معتادها را گرفتند دادشان بلند است برای اینکه مواد را از اینها می‌گیرند (یک) اعتیاد مانده (دو) اعتیاد بی‌متعلّق دردآور است.

سرّ فشار مردن, درد مرگ همین است که انسان چیزهایی که محبوب اوست رها می‌کند این محبّت می‌ماند آن گل یاس‌گونه این محبّت را از بین می‌برد گویا انسان اصلاً در عالم زندگی نمی‌کرد فرزندی نداشت خانه‌ای نداشت چنین آدمی فشاری ندارد کسی یادش نیست بچه داشته است, همسر داشته است, مالی داشته است, خانه‌ای داشته است این چه فشاری دارد این راحت می‌میرد دیگر. خب این روایات را مرحوم کلینی در جلد پنج کافی کتاب‌الجنائز احکام محتضر و امثال محتضر را آنجا ذکر کردند.

هم آن بی‌حجاب گناه کرده است هم این بی‌تفاوت

قال الاستاذ:


آن بیان نورانی وجود مبارک امیرالمؤمنین در حدیث دیگر است که آن را هم صاحب وسائل(رضوان الله علیه) نقل کرده فرمود اگر حادثه تلخی رخ داد و به دین شما می‌خواهد اصابت کند «فأجعلوا أموالکم دون أنفسکم» یعنی آن جدار اول آن دیوار اول, دیوار مال باشد امکاناتتان, مالتان, قدرتتان, آنها را در خط مقدم و خاکریز مقدم قرار بدهید که دشمن به جانتان سرایت نکند با مال, جانتان را حفظ بکنید و اگر این رخداد تلخ جلوتر آمد این بلیّه جلوتر آمد این حادثه نزدیک‌تر شد «فأجعلوا أنفسکم دون دینکم» در این خاکریز دوم در این خاکریزی که به دین نزدیک‌تر است جانتان را خاکریز دوم قرار بدهید که اگر حادثه آمد به جانتان آسیب برساند و دینتان محفوظ بماند وقتی به جانتان آسیب رسید و از بین رفتید دیگر کسی کاری به دین شما ندارد با دین مصون سفر می‌کنید. این بیان که شما دو جداره دینتان را حفظ بکنید روشن‌تر از آن بیان است که فرمود برای دینتان یک دیواری رسم بکنید احتیاط کردن «خُذ الحائطة لدینک» یعنی با یک جدار دینتان را حفظ بکنید اگر احساس خطر کردید دو جداره کنید یکی مال یکی جان تا دینتان محفوظ بماند.

جریان امر به معروف و نهی از منکر از همین قبیل است هر حادثه تلخی را که ما در جامعه دیدیم اولین فریضه و وظیفه ما این است که با نگاه منتقدانه با نگاه معترضانه با چهره متنفّرانه بنگریم اگر کسی بی‌حجابی را دید و هیچ عکس‌العملی نشان نداد هم آن بی‌حجاب گناه کرده است هم این بی‌تفاوت معصیت کرده است این باید با چهره منتقدانه او را نگاه کند با نگاه معترضانه به او بنگرد که این شخص حجاب خود را حفظ بکند این شخص عفاف خود را حفظ بکند یا اگر کسی گرفتار رشا یا ارتشا شد یا گرفتار اختلاس و سوء استفاده از مال شد یا گرفتار سوء استفاده از قدرت و مقام و مانند آن شد بر جامعه و مسئولان لازم است که نگاه منتقدانه و چهره عبوسانه و معترضانه و برخورد لسانی این‌چنین با او داشته باشند حالا مراحل بعدی که اعتراضهای دست و امثال دست است حساب دیگری است با این کار فرمود درهای رحمت الهی به روی شما باز می‌شود فساد از جامعه رخت برمی‌بندد اگر سایر امور را مسئولان ـ ان‌شاءالله ـ رعایت بکنند این دو فریضه می‌تواند بسیاری از مشکلات را حل کند.

درخواست نیازمند از نیازمند سفاهت وبی خردی است.

قال الاستاذ:

انسان  فطرتا حق بالذات را می طلبد و از هدایت مهتدی بالذات پیروی می کند وچون هیچ موجودی غیر از خداوند متعال حق محض نبوده ، مهتدی بالذات نیست. پس غیر از خداوند هیچ موجودی حق هدایت دیگران را ندارد و دیگران نیز نباید از او پیروی کنند.

 امام سجاد (علیه السلام) : ان طلب المحتاج الی المحتاج سفه من رایه وضلة من عقله.

درخواست نیازمند از نیازمند سفاهت وبی خردی است.

«تنویر : هدایت ویژه خداوند ٬ هدایت تکوینی و رساندن به هدف و نیز حق قانونگذاری است که تشریع نامیده می شود و هدایت به معنای بیان احکام وتبلیغ آن از غیر مهتدی نیز بر می آید.»

تفاوت و امتیاز


اگر کسى معیار فضیلت را در مسائل مالى و پست و مقام خلاصه کند باید در اصل تفکر و ارزیابى خود ‏تجدید نظر کند. آن نظامى که مسائل را از محور طبیعت و ماده می نگردکسى را که داراى میز بزرگتر، سمت ‏برتر و حقوق و مزایاى بیشترى است افضل می ‏داند، اما اسلام به این گونه امور بهایى نمی‏دهد و می‏گوید: ‏عظمت انسان به جان آدم است و چیزى که جداى از جان آدم است فقط ابزار اجرایى است. بنابراین اگر ‏کسى فقط از مزایاى خارج از جان برخوردار باشد، جان او متکامل نشده است و چیزى که مایه کمال جان ‏است باید مزایاى روحى باشد که غذاى روح است و غذاى روح را معارف و علوم و اخلاق و مزایاى فاضله ‏تشکیل می ‏دهد و در این جهت بین زن و مرد امتیازى نیست، آنچه مورد تفاوت است، مایه امتیاز نیست و آنجا ‏که مایه امتیاز است، باعث تفاوت نیست.‏