ما موظفیم جلوی فقر اقتصادی را بگیریم وگرنه دعاها مستجاب نیست. هر کدام ما چند روزی مسئولیت داریم . «از این سر آمد این کاخ دلآویز که تا جا گرم کردی گویندت خیز» چرا دنیا همیشه سرد است برای اینکه آدم تا میرود جا گرم بکند میگویند شما تشریف ببرید دیگری باید بیاید این عزل و نصبها هر روز همین است دیگر. بنابراین تا مسئولیت داریم و اینکه وجود مبارک حضرت امیر فرمود آن زن یهودیه یا آن زن مسیحیه نباید گرسنه بماند همین است دیگر این کاری به اسلام ندارد, ولو غیر مسلمان .
مطلب بعدی آن سخن نورانی وجود مبارک امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) است که در غالب جوامع روایی ماست مرحوم صاحب وسائل هم این را در قسمت مکاسب نقل کرده و آن بیان نورانی حضرت امیرالمؤمنین(سلام الله علیه) این است که «مَن وجد أرضاً و ماءً فافتقر فأبعده الله» اگر مردمی, ملّتی, مملکتی آب به اندازه کافی دارند خاک به اندازه کافی دارند اما خودکفا نباشند نیازمند باشند اینها از رحمت خدا دورند, حالا دعای ما مستجاب است یا نفرین علیبنابیطالب؟! این بیان صریح حضرت است دیگر. این کشور آب به اندازه کافی دارد, خاک به اندازه کافی دارد مع ذلک مردم ما طوری باشد که از خارج بخواهند کالا وارد کنند این درست نیست نه مردم ما باید این کار را بکنند نه کمبود باید باشد خب چرا؟! این بیان, بیان خوبی بود که کالای خارجی مصرف نکنیم دیگر. «مَن وجد أرضاً و ماءً فافتقر فأبعده الله» این بیان است این به ما میگوید مرتب درس بخوانید, مرتب نوآوری داشته باشید, اگر رفتنی نبود بر ما واجب نمیکردند یعنی اگر کسی نداند که و نتواند بفهمد که درآمد و منابع معدنی و غیر معدنی, زیرزمینی, روزمینی چقدر است خب بر ما واجب نمیکردند از اینکه واجب کردند معلوم میشود ممکن است ما بفهمیم دیگر. اینکه به ما نگفتند برو مریخ که تا ما بگوییم نمیشود که, به ما گفتند بدانید چقدر آب دارید, چقدر نزولات الهی دارید, چندتا سد باید بزنید این آبهایتان را مهار کنید نه سیل شما را ببرد نه فقر شما را از پای در بیاورد. اینکه میبینید در کشورهای دیگر میشنویم فلان جا پارسال متأسفانه در پاکستان آن سیل ویرانگر آمد خب اگر اینها به جای ترور کردن و طالبان تشکیل دادن و القاعده تشکیل دادن و مشکلات داخلی کردن, مهندسان آنجا را تقویت میکردند همین بودجه را میگرفتند سد میساختند همه فقرها و فقرا تأمین میشدند و برطرف میشد دیگر سیل ویرانگری نمیآمد.
خدا غریق رحمت کند مرحوم ابنادریس را . ابنادریس در همان اوایل سرائر میگوید بزرگان به بچههایشان میگفتند بخواهی ملاّ بشوی باید درس بخوانی این طور نمیشود چند سال درس بخوانی رها کنی باید جان بکنی درس بخوانی درس خواندنت هم این است که وقتی از حوزه رفتی بیرون, رفتی بازار «لا تجلس فی الأسواق الاّ الورّاق أو زرّاد» از حجره در آمدی رفتی بازار, خیابانگرد نباش بیابانگرد نباش هر مغازهای هم ننشین کنار سوهانفروشی نننشین جایی برو که یا آنجا شمشیر میفروشند زره میفروشند بشوی جنگجو یا آنجا صحافی میکنند و نسخ خطّی مقابله میکنند «عند زرّادٍ أو ورّاق» این سفارش ابنادریس است .
مقدار رقیقی از عفاف مایه احترام به حجاب شده و رعایت حجاب پایه تحکیم عفاف خواد بود.
انسان عفیف حیثیت ارجمند خود را امانت خدا می داند و با صیانت از آن امین الله می شود و هرگز به خود اجازه نمی دهد که حق الهی را هزینه یا حراج کند و با مبتذل شدن آن را به بیگانگان مبذول دارد .
این انسان شناسی ویژه ٬ قلمرو حق وتکلیف را از هم جدا میکند و هیچ گاه به کسی فرصت نمی دهد که خود را مالک حیثیت بداند ودر برابر حکم خداوند دعوای انیت کرده هوای خویش را بر فتوای الهی مقدم بدارد.
انسان می تواند امام فرشتگان باشد. قرآن هم تشویق میکند که شما آنقدر می توانید رشد کنید که بگویید: واجعنا للمتقین اماما . خدایا ما را به جایی برسان که اهل تقوی به ما اقتدی کنند .
امام باقر علیه السلام می فرماید: « ما من عبد من شیعتنا یقوم الی الصلاه الا اکتنفته بعدد من خالفه ملائکه یصلون خلفه ویدعون الله عزوجل له حتی یفرغ من صلاته »
هیچ بنده ای از شیعیان ما به نماز نمی ایستد جز آنکه به تعداد مخالفان او ، فرشتگان وی را در بر میگیرند و پشت سر او نماز می گذارند و برای او دعا می کنند تا از نماز فراغت یابد
نماز کوثری است که انسان را تطهیر می کند. قهرا اگر ما از نماز این طهارت را در خود احساس نکردیم باید بپذیریم که آن نماز واقعی را نخوانده ایم . ممکن است نماز صحیح باشد لکن مقبول نیست زیرا نمازی مقبول است که روح انسان را تطهیر کند.
منظور از دنیا آن چیزی نیست که محبت آن «راس کل خطیة» است. مقصود از دنیا حیات دنیا در برابر حیات آخرت است که هر دو مخلوق خدا وآیت الهی اند. عمران دنیا می تواند زمینه آباد کردن آخرت باشد.
انسان ٬ مامور به مرمت دنیا و عمران آخرت است و هرگز نمی تواند درباره آباد کردن این دو تسامح بورزد.
ماموریت جامعه بشری به عمران دنیا را می توان از ادله فراوان عقلی ونقلی به دست آورد وبارزترین آنها آیه (هو انشاکم من الارض واستعمرکم فیها)سوره مبارکه هود آیه ۶۱خداوند شما را از زمین آفرید واز شما خواست که آن را آباد کنید استعمار الهی از مقدسترین واژه های دینی است زیرا همه عناصر محوری آن را خداوند تامین می کند چون خدا اولا تمام لوازم سپهری وزمینی را وآنچه بین آسمان وزمین است آفرید ثانیا همه آنها را مسخر جامعه بشری قرار داد ثالثا به آنان تمام امکانات آباد کردن زمین را از جهت علوم تجربی وتجریدی وصنایع حسی وتجربی ونیروی اجرایی اعطا کرد رابعا از ایشان خواست که این کره خاکی را با همه معادن ذخایر سلسه جبال دریاها وصحراهایش را آباد کنند واز آن بهره مند شود.
واژه استعمار که از پاکترین کلمات دینی است به دست تبهکاران غارتگر به صورت منحوس وپلید در آمده است زیرا مستکبران چپاولگر جامعه محروم را وادار میکنند که از تمام امکانات اقلیمی و تاریخی خویش برای سوداگران رایگان کار کنند واز طرف آنان مامور آبادانی زمین خود به سود آنها باشند.
عناصر محوری تاسیس خانواده بعد از انتخاب صحیح واصطفای درست ٬دو چیز است:
یکی دوستی عاقلانه به یکدیگر ٬ و دیگری اغماض رئوفانه از لغزش همدیگر .