بهترین علم آن است که جامعه از او بهره ببرد و خود انسان هم از او استفاده کند « فَإِنَّ خَیْرَ الْقَوْلِ مَا نَفَعَ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لاَ خَیْرَ فِی عِلْمٍ لاَیَنْفَعُ وَ لاَ یُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لاَیَحِقُّ تَعَلُّمُهُ » (امیر المومنین (علیه السلام) : فرمود بعضی از علوماند که نافع نیستند میبینند در دستورات دینی ما این است که گاهی در قنوتهای نماز گاهی به عنوان تعقیبات نماز از خدا علمِ نافع طلب میکنیم (یک) به خدا از علم غیر نافع پناه میبریم (دو) «أعوذ بک مِن علمٍ لا ینفع و نفسٍ لا تَشبه و قلبٍ لا یخشی» و مانند آن, علمی که نافع نیست چند قسم است بعضی از علوم است که در اثر بطلانشان نافع نیستند مثل سِحر و شعبده و جادو و طلسم و این گونه از امور که محرّماند بعضی از امورند که نافع هستند ولی شخص از او بهره نمیبرد مثل علم تفسیر, علم فقه, علم درایه و اینها, خب اگر کسی اینها را یاد گرفت و عمل نکرد این علمی که «لا ینتفع به» این علم نافع است ولی عالم از این علم طرفی نمیبندد .
﴿قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً﴾ طرزی در منزل ننشینیم, غذا نخوریم, حرف نزنیم که آموزنده نباشد نحوه خنده ما, نحوه حرف زدن ما, نحوه جامه پوشیدن ما, نحوه غذا خوردن ما در حضور این بچهها باید آموزنده باشد. این هفت سالی که بچهها نزد پدر و مادر هستند یک دانشگاه بزرگ دوره هفت ساله است فرمود این کار را انجام بدهید. « ثُمَّ أَشْفَقْتُ أَنْ یَلْتَبِسَ عَلَیْکَ مَا اخْتَلَفَ النَّاسُ فِیهِ مِنْ أَهْوَائِهِمْ وَ آرَائِهِمْ مِثْلَ الَّذِی الْتَبَسَ عَلَیْهِمْ » همان طوری که دیگران اشتباه کردند بیراهه رفتند ممکن است خدای ناکرده تو هم در شائبه شبهه بیفتی و بیراهه بروی «فَکَانَ إِحْکَامُ ذلِکَ علی مَا کَرِهْتُ مِنْ تَنْبِیهِکَ لَهُ أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ إِسْلاَمِکَ إِلَی أَمْرٍ لاَ آمَنُ عَلَیْکَ بِهِ الْهَلَکَةَ وَ رَجَوْتُ أَنْ یُوَفِّقَکَ اللَّهُ فِیهِ لِرُشْدِکَ وَ أَنْ یَهْدِیَکَ لِقَصْدِکَ فَعَهِدْتُ إِلَیْکَ وَصِیَّتِی هذِهِ» تا اینجا مقدمه وصیّت است فرمود من هم تو را تسلیم حوادث بکنم این کار من نیست وظیفه پدر نیست که بگوید حالا بزرگ میشود خودش راه پیدا میکند این طور نیست, تو اگر حادثه ببینی خدای ناکرده من دیدم چون من میخواهم بمانم انسان به وسیله فرزند صالح میماند «ولدٌ صالحٌ یدعوا له» اینچنین نیست که اگر رفت آنجا همه مشکلاتش حل شده باشد جریان برزخ و بعد از برزخ این طور نیست که کار به این آسانی حل بشود این «ولدٌ صالحٌ یدعوا له» تربیت فرزند صالح و همچنین نسل آینده که خیر و روحانیت را به همراه داشته باشد برای گذشتگان خیلی اثر دارد.
ذات اقدس الهی سخنی را در اسلام گفت نه در شریعت و منهاج, اسلام یعنی مسیحیّت یعنی یهودیّت یعنی زرتشتیّت یعنی دینی که ما داریم, اسلام غیر از شریعت و منهاج است اسلام, تثنیهبردار نیست چه رسد به جمع ما نه دینین داریم نه ادیان آنکه دین آفرید فرمود: ﴿إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الْإِسْلاَمُ﴾ آنگاه برای هر پیامبری در قلمرو رسالتش فرمود: ﴿لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجاً﴾ ما با شرعه و منهاج کار نداریم ما چقدر نماز میخوانیم آنها چقدر نماز میخوانند ما به کدام سمت نماز میخوانیم آنها به کدام سمت نماز میخوانند ما چند روز روزه بگیریم آنها چند روز روزه بگیرند اینها در قلمرو شرعه و منهاج است که کوچکتر از آن است که در سطح بینالملل مطرح بشود ما در سطح اسلام سخن میگوییم, مسیحی, مسلمان است یهودی, مسلمان است زرتشتی, مسلمان است مسلمان, مسلمان است در صورتی که به حرف انبیایشان معتقد باشند تحریف نکرده باشند کاهش و افزایش را اجازه نداده باشند این همان است که به نام اسلام است و خدای سبحان از عالمان دین این دو عنصر را تعهّد گرفته یعنی باید سربکشند بفهمند جهان چیست و سر برآورند بفهمند انسان کیست،آنگاه میشود برنامههای محلّی را در جای خود, منطقهای را در جای خود, بینالمللی هم در جای خود ترسیم کرد.
سپر در جهاد بیرونی از آهن است در جهاد درونی از آه است و نه آهن.
این سپرهای بیرونی برای اینکه انسان را از آهن حفظ بکند خودش جنسش آهن است اما سپر درونی برای اینکه انسان را از هوس و هوا باز دارد این جنسش از آه است و نه آهن اینکه در دعای کمیل وجود مبارک حضرت امیر فرمود: «و سلاحه البکاء» همین است اسلحه یک انسان گریه است خب اگر کسی قلب رقیق ندارد قلب قسیّ دارد اهل اشک نیست اهل آه نیست این مسلّح نیست «و سلاحه البکاء» انسانی که اهل ناله است مسلّح است این اهل غرور و تکبّر نیست چرا گفتند که نماز میخوانید مستحب است این بینی روی خاک باشد حالا یا تربت سیّدالشهداء(سلام الله علیه) باشد یا یک چیز دیگری بالأخره «ما یصح السجود» باشد این را میگویند مرغمة الأنف نماز در عین حال که ما را به خدا نزدیک میکند از خودمان دور میکند این غرور و خودخواهی و تکبّر و به من برخورد و من چرا اینچنین نشدم اینها که دشمنهای درونی ما هستند این با نماز و امثال نماز برطرف میشود خب پیشانی با سایر اعضای سجود باید در سجده بر روی زمین باشد پیشانی باید روی خاک باشد این درست است یا روئیدنی که مأکول نیست اما بینی مستحب است روی خاک باشد این را میگویند مِرغمة الأنف, مرغمة الأنف یعنی وسیلهای که انسان بینیاش را خاکمال میکند ما در هر سجده دو بار باید این بینی را خاکمال بکنیم بعد تا «من» و «ما» از ما گرفته بشود .