به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

اگر ملائکه گناه نمی‏ کنند، پس شیطان چگونه گناه کرد؟

قال الاستاذ:  شیطان از جن است و در بین فرشتگان بود ولی فرشته نبود. قرآن کریم، درباره شیطان می‏فرماید: ﴿کان من الجنّ فَفَسق عنْ أمر ربّه﴾[سوره کهف آیه50].
شیطان، خود به خداوند گفت: مرا از آتش خلق کردی، خدا هم او را تکذیب نکرد. و اصل اینکه جنّ از آتش خلق شده در قرآن کریم مورد تأیید است[سوره حجر آیه27].
فرشته معصیت نمی‏کند. و جن، گاهی اطاعت دارد و گاهی عصیان. لذا فرمود: «والشّیاطینُ مغلولة فاسْئلوا ربّکم أن لا یُسلّطها علیکم». از خدا مسئلت کنید تا شیطان را بر شما مسلّط نکند. اگر خدا بخواهد شیطان را مسلط کند او را به وسیله ابزار درونی وخاطرات نفسانی بر ما مسلّط می‏کند. قوای نفسانی ما را ابزار دست شیطان قرار می‏دهد.

حقیقت معاد


قال الاستاذ:
حقیقت معاد در لقاء الله تجلی تام دارد  و این مطلب سامی آن قدر توانفرسا است که رمق را از رقم و قدرت را از قلم و نَفَس را از نفس و هوش را از جان می رباید که چگونه صورت مرآتی , بسیط الحقیقه را مشاهده می کند ؟ و چطور فقر محض غنای صرف را می بیند ؛ با کدام قلب با کدام شهود! آیا شاهدی در آن حال می ماند؟ برای راقم سطور  نه معمائی  از لقاء الله پیچیده تر است و نه اَمَلی از شهود خدا شیرین تر و نه امیدی از دیدار وی لپذیر تر و نه هدفی از دیدن او دلمایه تر.

آرزو تنها این نیست که معبود با صد هزار جلوه بیرون آمده را با صد هزار دیده تماشا کنم  بلکه با صد هزار جان به استقبال جلال وی رفتن و همه را با شهود رخ وی تسلیم او کردن و در این داد و ستد سود ابدی بردن و ممنون لم یَزَلی او شدن و در پهنه ازل , العود العود گفتن و همین را ذکر کثیر دانستن و حور و قصور را به حائران قاصر بخشیدن و چهار نهر معروف را به بحر ندیده ها واگذار کردن و  با داشتن روح وریحان اهل قرب و غوص در عین تسنیم به رحیق مختوم چشم ندوختن و هماره ادب فنای مقربان را پاس داشتن و همه این برکات را مرهون کوثر قرآن و عترت اطهار (علیهم السلام) دانستن و زمزمه دوست دوست را به مضمضه پوست پوست مغبونانه بدل نکردن و علوم وحیانی را مولای همه دانش ها شمردن و از شراب طهور مغز تر کردن و آن یار نغز را تا سر رود به سر و تا پا رود به پا جستن است . آمین رب العالمین.

(بخشی از تفسیر آیه 30 سوره انعام)

فنای اول و فنای دوم

قال الاستاذ: اوج راز نماز در شهود خداوند نهفته است که در قرآن فرمود : ﴿واعبد ربّک حتی یأتیک الیقین﴾ و از محدوده «لا حول و لا قوة إلاّ بالله» گذشتن و مرحله «لا إله إلاّ الله» را پیمودن، به ذروه «لا هو إلاّ هو» رسیدن است، و معنای توحید تامّ «قطعِ» توجه به غیر خدا نیست، زیرا قطع توجه، خود توجه و التفات است، بلکه «انقطاعِ» توجه به غیر است ، و برای اینکه این «انقطاع» هم دیده نشود ، کمال انقطاعْ مطلوب موحدان ناب می‌باشد؛ به طوری که نه تنها غیر حق دیده نشود، بلکه این ندیدن هم دیده نشود، و این فقط در متن عبادت، مخصوصاً نماز تعبیه شده است!

فرق بین «قطع» و «انقطاع» یا «کمال انقطاع»، همان امتیاز بین مقام «فنا» و «فنای از فنا» است که مایه «بقای بعد از فنا» و «صحو بعد از محو» است؛ چنان‌که برخی رکوع را «فنا»، و سجود را «فنای از فنا» دانستند، و چنین سروده‌ اند:

در خدا گم شو کما‌ل این است و بس (فنای اول) ******** گم شدن گم کن وصال این است و بس (فنای دوم)

نتیجه نگرش الهی به جهان خلقت

قال الاستاذ: جهان آفرینش تا کنون شاهد نظام حکومتی بَرین نبوده، جوامع بشری به جامعه ایده آل نائل نیامده است؛ یعنی به هدف خلقت خویش بارنیافته است،اگرچه در این راه راهیان کوی حق قربانیهای فراوان نثار کرده‌اند و طبقات مخصوص به اوج ایثار رسیده، از این‌جهت به کمال خویش باریافته اند، لیکن هدف عمومی آفرینش حاصل نشده است. البته زمینه های مناسبِ مقصود نهایی را فراهم نموده اند و از این نظر، مأموریتهای الهی خویش را امتثال کرده اند.

اسلام  چنین نوید می دهد که حکومت پهنه زمین و گستره زمان آینده به دست وارستگان آزاده از هر گونه رذیلت قرار می‌گیرد؛ تا هم به ستم ظالمان پایان بخشوده شود، هم سطح زمین از تباهی طاغیان تطهیر گردد، هم طبقه محروم از فقر رهایی یابد، هم شکمبارگی مُترفان فراموش گردد؛ ﴿و نُرید أن نَمنَ علی الذین استضعِفوا فی الأرض و نَجعَلَهُم أَئمَّةً و نَجعَلَهُم الوارثین﴾ ، ﴿... أنّ الأرضَ یَرِثُها عبادی الصالحون﴾.

نتیجه نگرش الهی به جهان خلقت، همانا به آینده خوش بین بودن و با هر ظلمی مبارزه نمودن و زمینه صلح جهانی را فراهم کردن و به هدف والای بشری معتقد بودن و از هر گونه یأس و نا امیدی نجات یافتن و در مقابل پیشرفت سلاحهای اتمی و جنگ ستارگان، مقاومت کردن و به انتظار مُصلح آزاده جهانی بسر بردن و در زمان ظهور وی از هیچ نثار و ایثاری دریغ نکردن و برای استقرار حکومت آن انسان کامل و خلیفه خدا در زمین جهاد و اجتهاد نمودن و ذائقه تلخ تهیدستان را با براندازی توانگران زر اندوز شیرین کردن و سر انجام، آفریدگار جهان را با تعدیل نظام بشری خشنودساختن خواهد بود. بامید آن روز بهروز و به انتظار ظفر عدل بر ظلم و اهتزاز پرچم قسط بر فراز هر کاخ و کوخ!

پاسخ استفتاء/ (حکم حاکم برای ثبوت اول ماه /اماکن قریب الافق)

آیا مکان استهلال فقط مناطق معمول روی زمین و کوه‌ها و قله‌هاست یا از اسبابی مانند: هواپیما و... نیز می‌توان استفاده کرد؟

جواب:
استهلال بر فراز قلّه‌ها و نیز با هواپیمایی که همسطح با آنها حرکت کند، صحیح است.


مستند حکم حاکم در ثبوت اول ماه چگونه است؟

جواب:
مستند حکم فقیه جامع شرایط افتاء، می تواند رؤیت شخصی، شهادت عادل‌های خبیر و نیز محاسبات دقیق نجومی باشد، اگر فقیه جامعی، منجّم ماهر بود و نسبت‌های سه‌گانه را محقّقانه بررسی نمود و امکان رؤیت با چشم غیر مسلّح را احراز کرد می‌تواند به استناد تحقیق فنّی حکم کند، هر چند ماه را ندیده باشد.
با احراز اشتباه ریاضی، حکم فقیه مزبور فاقد اعتبار شرعی است.


آیا رؤیت هلال در یک منطقه، فقط برای مناطق هم‌افق و قریب‌الافق با آن منطقه اعتبار دارد یا مناطق دیگر را هم شامل می‌شود ، ملاک مکان‌های هم افق و قریب الافق چسیت؟

جواب:
ثبوت اول ماه قمری برای بلاد شرقی موجب ثبوت آن برای بلاد غربی است.
ثبوت اول ماه قمری برای بلاد غربی، فقط موجب ثبوت آن برای بلادی از شرق است که در اثر قرب افق ، با هم در مقداری از شب، شریک باشند. همین میزان برای ادراک فضیلت شب قدر کافی است.
(منبع استفتائات حضرت استاد)

فلج شدن عقل

قال الاستاذ: در درون ما دو دستگاه کاملاً جداست یکی عقل نظر است که حوزه و دانشگاه با آن کار می‌کند و با آن می‌فهمند چه چیزی حق است و چه چیزی باطل، چه چیزی صدق است چه چیزی کذب، چه چیزی خیر است چه چیزی شرّ و چه چیزی حسن است و چه چیزی قبیح، یکی هم عقل عملی است که با آن نیرو آن فهمیده‌ها پیاده می‌شود که این کار مسجد و حسینیه است نه کار حوزه و دانشگاه. آنجا که انسان در پیشگاه خدای سبحان سر به خاک می‌مالد و اشک می‌ریزد و از او فیض دریافت می‌کند آن محدودهٴ عقل عملی است که «ما عُبد به الرحمن و اکتسب به الجِنان».
همان‌طوری ما که چشم و گوش داریم و با چشم و گوش خطر را می‌بینیم یا می‌شنویم ولی با شنیدنِ خطر یا دیدن خطر نجات پیدا نمی‌کنیم بلکه با دست و پا باید خود را از خطر برهانیم لذا اگر کسی عقرب و مار را دید ولی دست و پای او فلج یا بسته بود این حتماً مسموم می‌شود و نباید به او اعتراض کرد که مگر ندیدی؟ چون چشم که فرار نمی‌کند بلکه پا فرار می‌کند که آنهم بسته است. شیطانِ در درون ما که جنگ متوسط است تمام کوشش او این است که عقل عملی را فلج کند و دست و پای آن را ببندد و اسیر بگیرد.
بیان نورانی امیر مؤمنان(سلام الله علیه) که فرمود:«کَم مِن عقلٍ أسیر تحت هوی أمیر» همان عقل عملی است که شیطان این را می خواهد فلج ‌کند.یک عالِم ممکن است سخنرانی خوبی بکند یا مقاله خوبی بنویسد یا کتاب خوبی بنویسد و درس خوبی بگوید ولی در موقع عمل ممکن است پایش بسته باشد و سرّش هم این است که حوزه و دانشگاه کار علمی انجام می‌دهند نه کار اخلاقی! اگر ما می‌بینیم در برابر فرمان الهی کم می‌آوریم معلوم می‌شود پای ما بسته است.اخلاق این است که انسان مواظب باشد اسیر نشود یا اگر اسیر شد خود را آزاد بکند.

پاسخ استفتاء

انجام روزه قضا برای دیگری توسط فردی که خود نماز و روزه قضا بر عهده دارد چه صورت دارد؟

جواب:
1. اگر نیابت از دیگری موجب ضیق یا فوت تکلیف خود نمی‌شود جایز است.
2. و اگر موجب آن باشد هر چند حرام است ولی قضای [از] دیگری صحیح است.  
                                                                          

                                                                              12  آذر 87 جوادی آملی

                                                                       (منبع استفتائات حضرت استاد)