به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

فلج شدن عقل

قال الاستاذ: در درون ما دو دستگاه کاملاً جداست یکی عقل نظر است که حوزه و دانشگاه با آن کار می‌کند و با آن می‌فهمند چه چیزی حق است و چه چیزی باطل، چه چیزی صدق است چه چیزی کذب، چه چیزی خیر است چه چیزی شرّ و چه چیزی حسن است و چه چیزی قبیح، یکی هم عقل عملی است که با آن نیرو آن فهمیده‌ها پیاده می‌شود که این کار مسجد و حسینیه است نه کار حوزه و دانشگاه. آنجا که انسان در پیشگاه خدای سبحان سر به خاک می‌مالد و اشک می‌ریزد و از او فیض دریافت می‌کند آن محدودهٴ عقل عملی است که «ما عُبد به الرحمن و اکتسب به الجِنان».
همان‌طوری ما که چشم و گوش داریم و با چشم و گوش خطر را می‌بینیم یا می‌شنویم ولی با شنیدنِ خطر یا دیدن خطر نجات پیدا نمی‌کنیم بلکه با دست و پا باید خود را از خطر برهانیم لذا اگر کسی عقرب و مار را دید ولی دست و پای او فلج یا بسته بود این حتماً مسموم می‌شود و نباید به او اعتراض کرد که مگر ندیدی؟ چون چشم که فرار نمی‌کند بلکه پا فرار می‌کند که آنهم بسته است. شیطانِ در درون ما که جنگ متوسط است تمام کوشش او این است که عقل عملی را فلج کند و دست و پای آن را ببندد و اسیر بگیرد.
بیان نورانی امیر مؤمنان(سلام الله علیه) که فرمود:«کَم مِن عقلٍ أسیر تحت هوی أمیر» همان عقل عملی است که شیطان این را می خواهد فلج ‌کند.یک عالِم ممکن است سخنرانی خوبی بکند یا مقاله خوبی بنویسد یا کتاب خوبی بنویسد و درس خوبی بگوید ولی در موقع عمل ممکن است پایش بسته باشد و سرّش هم این است که حوزه و دانشگاه کار علمی انجام می‌دهند نه کار اخلاقی! اگر ما می‌بینیم در برابر فرمان الهی کم می‌آوریم معلوم می‌شود پای ما بسته است.اخلاق این است که انسان مواظب باشد اسیر نشود یا اگر اسیر شد خود را آزاد بکند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد