به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

سعی و ساعی در خط تولید...

  
ما خیال می‌کنیم کاری که کردیم تمام شد، حالا بر فرض اگر کار بد بود به این فکر هستیم که توبه بکنیم و این خیال، خیال علمی نیست.

بیان آن این است حرفی که زدیم، کاری که کردیم، غذایی که خوردیم، قدمی که برداشتیم، این در خارج موجود شد. ما از او گذشتیم، نه اینکه او از ما بگذرد؛ این حرف که زده شد، شده موجود. موجود معطّل نیست، می‌افتد در خط تولید. یک حرفی را ما زدیم، از کسی یک آبرویی را بردیم، اهانتی کردیم به کسی یا غیبتی کردیم یا دروغی گفتیم یا خلافی گفتیم یا معصیتی کردیم، این کار موجود شد. ما از آن گذشتیم، او نابود نمی‌شود؛ چیزی که موجود شد معطّل نیست، می‌افتد در خط تولید. این کار چون موجود هست آثاری دارد، آثار او آثاری دارد، آثار او آثاری دارد، ممکن است بعد از صد سال به «آثار الآثر» برسیم.

چرا می‌گویند دروغ به هر حال آدم را رسوا می‌کند، یعنی چه؟ بیست سال قبل آدم یک دروغی گفته، چرا الآن رسوا می‌شود؟ برای اینکه این کذب یک قولی است یا یک کاری است موجود شد، وقتی موجود شد می‌افتد در خط تولید، این اثر دارد، اثر او هم اثر دارد، اثر آن هم اثر دارد، بعد از صد سال اثر آثار او خود را نشان می‌دهد، انسان قرینه پیدا می‌کند که این شخص دروغ گفته و رسوا می‌شود؛ نه اینکه او از بین رفته و فرشتگانی هستند که آدم را رسوا می‌کنند به عنوان جزا! در امور اعتباری همین‌طور است، در امور اعتباری چون بین کیفر و بین این گناه رابطه تکوینی نیست بلکه قراردادی است، آن قاضی یا آن حاکم نمی‌داند ما بیست سال قبل که خلاف کردیم رابطه آن خلاف با این عمل چیست! می‌گوید چون این خلاف را کردی این چند تازیانه را باید بخوری، یک قرارداد است و این برای نظم است و چیز خوبی هم هست. اما جهنم از این قبیل نیست، جهنم از این قبیل ﴿وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَه‌﴾ است.

اگر خود عمل را ما می‌بینیم این عمل که شصت سال قبل یا بیست سال قبل انجام دادیم، این افتاد در خط تولید، این عمل این آبروریزی آن اثر را دارد، آن اثر فعلی اثر بعدی را دارد، آن اثر بعدی این اثر صدم را دارد، این اثر صدم همان است که الآن خود را نشان می‌دهد. لذا تعبیر قرآن درست است که در بخشی با «باء» آمده ﴿جَزاءً بِما﴾؛ اما در بخش‌های مهم فرمود: ﴿إِنَّما تُجْزَوْنَ ما کُنْتُمْ تَعْمَلُون‌﴾ نه «بما کنتم»، «باء» ندارد! خود عمل از او عبور می‌کند. ما اگر باور کنیم عمل می‌افتد در خط تولید، زنده است؛ قبل از اینکه او ما را رسوا بکند ما او را اصلاح کنیم. او که یقیناً ما را رسوا می‌کند حالا یا دنیا یا آخرت؛ برخی ﴿لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیا وَ لَهُم فِی الْآخِرَةِ﴾ است و بعضی خصوص آخرت است، هر دو را قرآن گفته است. اگر ما باور بکنیم عمل ما را رها نمی‌کند و عمل می‌افتد در خط تولید، هرگز به این فکر نیستیم که فراموشش کنیم، چون او ما را فراموش نمی‌کند؛ عمل زنده است و زنده هم به هر حال به جایی وابسته است، ما یک موجود سرگردان که نداریم. فرمود: ﴿لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی﴾، این سعی هم نیست «إلا للإنسان»، دوتا حصر است؛ منتها در این آیه به «أحد الحصرین» اشاره شده. مگر می‌شود ما یک موجود سرگردان بی‌صاحب داشته باشیم؟! یا در نظام هستی صاحب گم‌کرده داشته باشیم؟! ما ممکن است اموال ما، اشیای ما، اینها را گُم بکنیم و ندانیم؛ اما در نظام هستی که چیزی گُم نمی‌شود. این سعی برای ساعی است. مشابه این گناه را ممکن است صد نفر بکنند؛ اما هیچ اشتباهی در ناظم تکوین نیست، هیچ!
بنابراین اگر سعی است می‌افتد در خط تولید و ساعی را رها نمی‌کند و اگر کار خوب هم هست همین‌طور است.

نظرات 1 + ارسال نظر
مرد متاهل جمعه 8 بهمن 1395 ساعت 21:47 http://khaneh1.blogsky.com/

جالب گفتید . موفق باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد