روایتهایی که مرحوم صاحب وسائل در جلد 22 وسائل، صفحه 103 ذکر میکند، آنجا مشخص میکنند که طلاق عدّی چیست؟ طلاق سنّی چیست؟ در صفحه 108 «بَابُ کَیْفِیَّةِ طَلَاقِ الْعِدَّةِ وَ جُمْلَةٍ مِنْ أَحْکَامِهِ»؛ این باب دوم از ابواب اقسام «طلاق» مربوط به طلاق عدّی است. باب سوم یعنی صفحه 110 مربوط به طلاق سنّی است: «بَابُ أَنَّ مَنْ طَلَّقَ زَوْجَتَهُ ثَلَاثاً لِلسُّنَّةِ» حکم آن چیست؟ اما حالا در این باب دوم که طلاق عدّی را مطرح میکنند، روایت آن را مرحوم کلینی «عَنْ عِدَّةٍ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ جَمِیعاً» به دو طریق که این طریق دوم حتماً معتبر است، آن هم متعبر است. «عَنْ عَلِیِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ عَلَیهِما السَّلام فِی حَدِیثٍ قَالَ وَ أَمَّا طَلَاقُ الْعِدَّةِ الَّذِی قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ﴿فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَ أَحْصُوا الْعِدَّة﴾ » اینکه فرمود طلاق عدّی بدهید و عدّه را بشمارید این است: «فَإِذَا أَرَادَ الرَّجُلُ مِنْکُمْ أَنْ یُطَلِّقَ امْرَأَتَهُ طَلَاقَ الْعِدَّةِ فَلْیَنْتَظِرْ بِهَا حَتَّى تَحِیضَ»، یک؛ «وَ تَخْرُجَ مِنْ حَیْضِهَا»، دو؛ بشود طُهر و وِقاع نکند تا بشود طُهر غیر مواقعه. «ثُمَّ یُطَلِّقُهَا تَطْلِیقَةً مِنْ غَیْرِ جِمَاعٍ» که بشود طُهر غیر مواقعه. پس باید صبر کرد حیض بشود، از حیض به در بیاید طُهر بشود، وِقاع حاصل نشود که در طُهر غیر مواقعه این طلاق صورت بپذیرد، این میشود طلاق عدّی. آنوقت «فَإِذَا أَرَادَ الرَّجُلُ مِنْکُمْ أَنْ یُطَلِّقَ امْرَأَتَهُ طَلَاقَ الْعِدَّةِ فَلْیَنْتَظِرْ بِهَا حَتَّى تَحِیضَ»، یک؛ «وَ تَخْرُجَ مِنْ حَیْضِهَا»، دو؛ بشود طُهر، دیگر وِقاع نکند؛ یعنی طُهر غیر مواقعه باشد، سه؛ «ثُمَّ یُطَلِّقُهَا تَطْلِیقَةً مِنْ غَیْرِ جِمَاعٍ بِشَهَادَةِ شَاهِدَیْنِ عَدْلَیْنِ»، چهار؛ ـ که البته این در طلاق، شهادت شاهد معتبر است ـ بعد این کار را کرد، «وَ یُرَاجِعُهَا مِنْ یَوْمِهِ ذَلِکَ إِنْ أَحَبَّ»؛ همان روز هم اگر خواست مراجعه بکند، مراجعه بکند. یک وقت است که از همان اول قصد تزلزل دارند، این شاید جِدّ او متمشّی نشود در مسئله سه طلاقه که محلِّل باید عقد دائم داشته باشد. یک وقت است که نه، قصد او این است که عقد دائم باشد، بعد هم همان روز بتواند طلاق بدهد. یک وقت است که نه، میخواهد حیله شرعی کند و اصلاً قصد دوام ندارد، این مشکل است.
اینکه قبلاً بحث شد که آیا میتواند شرط بکند که این محلِّل طلاق بدهد یا نه؟ اگر طرزی این شرط مطرح شد که جِدّ دوام متمشّی نشد، بلکه صورتسازی شد نظیر حیله ربا است. او الآن میخواهد عقد کند بگوید «أنحکتُ» به صورت دائم، یک ساعت بعد هم میخواهد طلاق بدهد، این بعید است که جِدّ او متمشّی بشود؛ اگر جِدّ او متمشّی شد آنوقت همان روز بخواهد طلاق بدهد عیب ندارد. عمده آن است که نظیر حیله شرعی نباشد مثل ربا و مانند آن که بگویند این محلِّل عقد دائم کرده و همبستر هم شده در ظرف یکی دو ساعت، طلاق هم داد؛ اگر واقعاً جِدّ او متمشّی نشود مشکل است.
پرسش: ..؟ پاسخ: اصل نکاح که به درد نمیخورد، اصل دوام؛ مثل اینکه یک کسی واقعاً قصد نکاح دائمی کرد بعد یک حادثهای یا سفری پیش آمد و دید که دیگر نمیتواند در این کشور بماند، همان روز طلاق میدهد؛ او هم جِدّش متمشّی شد و هم طلاقش واقعی است. اما اگر نه، صورتسازی است، او محلِّل میخواهد و قرار گذاشتند که شما طلاق بدهید؛ یعنی الآن در دفترخانه همینطور که هستیم بعد بیا طلاق بده! اگر جِدّ او متمشّی نشود این مشکل است، صِرف آمیزش کافی نیست.
اگر نکاح، نکاح منقطع باشد و آمیزش باشد باز هم کافی نیست باید نکاح، نکاح دائم باشد؛ ولی باید جِدّ متمشّی بشود. اگر جِدّ متمشّی شد ولو آن روز هم بخواهد طلاق بدهد عیبی ندارد. پرسش: ...؟ پاسخ: امر قصدی است، قرارداد و عرفی و اینها نیست؛ «بینه و بین الله» قصد جِدّ دارد، نمیخواهد بازی کند. پرسش: ...؟ پاسخ: نه، منظور آن است که این شخص باید ﴿حَتَّی تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَه﴾[6] به نکاح دائم. اگر جِدّ او متمشّی شد مثل کسی که هنوز در دفترخانه هستند ویزای او آمده که شما برای ادامه تحصیل باید بروی خارج، اینجا هیچ نمیتوانی بمانی، او همان یک ساعته طلاق میدهد، این درست است، چون جِدّ او متمشّی شده بود؛ اما اگر کسی خواست صورتسازی بکند بگوید من همسر دارم بعد فوراً طلاق بدهد، از همان اول قصد دارد که یک ساعت بعد طلاق بدهد، این بعید است که جِدّ او متمشّی بشود. پرسش: ...؟ پاسخ: چرا، منع که نیست. خودش میگوید طلاق دائم و طلاق دائم امر قصدی است. دوام با همان قید «أنکحت» کافی است، متعه است که زمان میخواهد و ذکر میکنند؛ اما اگر قصد او این است که یکساعته یا یکروزه یا دوروزه عقد داشته باشد بعد طلاق بدهد، جِدّ او متمشّی نمیشود. اگر جدّ او متمشّی شد هیچ عیب ندارد.پرسش: ...؟ پاسخ: کلام هم همینطور است! لفظ با معنا است، لفظ بیمعنا که نیست؛ در جریان ربا هم همینطور است، موارد دیگر هم همینطور است. اگر یک وقت است که کسی پا شد سلام کرد یک کسی را دارد مسخره میکند، این جزء معاصی کبیره است. یک وقتی سلام میکند چون این مؤمن است، دارد عبادت میکند، این جزء بهترین فضایل است. این سلام و کلام و اینها جزء لفظ است. یک وقت است دارد ارشاد میکند جزء فضایل است. یک وقتی دارد تحقیر میکند جزء رذایل است. روح کلام آن مقصد است، وگرنه خود لفظ که «إِنَّمَا یُحَلِّلُ الْکَلَامُ وَ یُحَرِّمُ الْکَلَام» یعنی «بما له من المعنی». اگر طلاق چه این طرف و چه آن طرف شرط بشود؛ مثل اینکه بگوید من شرط بکنم که اگر مثلاً ما دیدیم با هم هماهنگ نیستیم از طرف شما وکالت داشته باشم بر طلاق، این عیب ندارد؛ اما از اول بساط بازی نباشد؛ مثل مسائل ربوی، این یک کلاه شرعی باشد، ربا باشد و جِدّ متمشّی نشود ذات أقدس الهی فرمود: ﴿وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللّهَ یَعْلَمُ مَا فِی أَنْفُسِکُمْ فَاحْذَرُوهُ﴾؛ فرمود درون شما را خدا میداند. اگر جِدّ متمشّی نشود این دیگر عقد دائم نیست؛ اما اگر واقعاً جِدّ متمشّی میشود و برای اینکه یک مؤمنی از یک مشکل خانوادگی نجات پیدا کند و این کار را میکند، آن عیب ندارد.
بخشی از سخنان حضرت استاد در درس خارج فقه 24 اسفند95