در جواب باید گفت که اولاً، فراگیرى علم بر دو قسم است، یک قسم، سلسله علومى است که فراگیرى آنها از واجبات عینى است و در فراگیرى این دسته از علوم مرد حق منع ندارد و اگر منع نمود موافقتش واجب نیست. اما قسم دیگر علومى است که فراگیرى آنها واجب کفایى است و اگر چنانچه در این بخش از علوم، دیگران به حد کفایت اقدام به فراگیرى نکردند فراگیرى این قسم از علوم، بر زن واجب عینى مىشود و باز مرد حق منع ندارد و حتى در مواردى که مرد حق منع دارد زن مىتواند شرط کند و بگوید من با این شرط کارهاى منزل را انجام مىدهم که این مقدار از وقت را براى فراگیرى علوم اختصاص بدهم و این در اختیار خود اوست. چنانکه در جریان ازدواج حضرت زینب (سلاماللَّه علیها) با همسرش، در حین عقد، این موضوع شرط شد. چه این که مىتواند شرط کند من به این شرط کارهاى منزل را انجام مىدهم که این مقدار را هم به خودم اختصاص بدهم. اگر این مسائل در جامعه مطرح شود و فرهنگ مردم نیز رشد کند دیگر جامعه هرگز زنها را به عنوان کالا نخواهد شناخت. (زن در آئینه جلال و جمال، ص 422.)