آن طوری که مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) نقل کرده است( در کتاب شریف کافی) از ائمه(علیهم السلام) هیچ لذّتی برای مؤمن به اندازه لذّت مرگ نیست, چیست؟ چه کسی را میبیند در آن حال؟ الآن ما تمام فخرمان این است که دستمان مثلاً به ضریح مطهّر سیّدالشهداء برسد . خود سیّدالشهداء است به بالین مؤمن میآید دیگر این کم فخری نیست . این را مرحوم کلینی نقل کرده این از مهمترین جوامع روایی ماست این چهارده معصوم به بالین انسان وارسته طیّب و طاهر میآیند و اینها را معرفی میکنند که این کیست, آن کیست, آن کیست. فرمود آنها که دنیا را شناختند خوب زندگی میکنند با دست پر دوان دوان میروند گُلی به منزله گل یاس به آنها میدهند با بو کردن آن همه تعلّقات دنیایی را فراموش میکند و راحت میشود. ما چرا از مردن میترسیم؟
یک
خطر سنگینی که ما را تهدید میکند و آن این است که ما به خیلی از چیزها دل
بستیم (یک) این محبوبها را هنگام مرگ از ما میگیرند (دو) این محبّت
میماند (سه) محبّت بیمحبوب دردآور است و شکنجهآور (این چهار) چرا این
معتادها را گرفتند دادشان بلند است برای اینکه مواد را از اینها میگیرند
(یک) اعتیاد مانده (دو) اعتیاد بیمتعلّق دردآور است.
سرّ فشار مردن, درد مرگ همین است که انسان چیزهایی که محبوب اوست رها میکند این محبّت میماند آن گل یاسگونه این محبّت را از بین میبرد گویا انسان اصلاً در عالم زندگی نمیکرد فرزندی نداشت خانهای نداشت چنین آدمی فشاری ندارد کسی یادش نیست بچه داشته است, همسر داشته است, مالی داشته است, خانهای داشته است این چه فشاری دارد این راحت میمیرد دیگر. خب این روایات را مرحوم کلینی در جلد پنج کافی کتابالجنائز احکام محتضر و امثال محتضر را آنجا ذکر کردند.