راه صحیح دین شناسی آن است که پژوهشگر از طریق عقل و با بحثهای کلی حکمت و کلام، جهان و انسان را بشناسد و نیاز جامعهٴ بشری را برای تربیت، از راه ماورای طبیعت بررسی کند. همچنین تجرد روح و جاودانه بودن آن را بررسی کند و بداند که دین، عهدهدار تغذیهٴ جان ملکوتی انسان است و نیز انسان را از بیکران تا بیکران به فیض خدا مرتبط می کند تا بداند که دنیای مطلوب در برابر آخرت محدود است و نیز بداند احکام دینی تأمین کنندهٴ نیازهای دنیایی او محدود است و آن بخشهایی را که برای تأمین نیازهای نامحدود بشریت است و به جان ملکوتی انسان و آخرت او مرتبط است، از نظر دور ندارد.
اگر انسان از راه برهان عقلی محضْ دین را شناخت، میتواند تشخیص دهد که کدام دین، حق یا باطل است و دیگر نمی گوید
که همهٴ ادیان حقّ است یا هریک از ادیان، «فیالجمله» حق است یا حقِّ مطلق
نزد همگان است یا حقِّ مطلق نزد هیچکس نیست و هر کس گوشهای از حق را
گفته است.