به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

سریال

مثالی مرحوم آخوند در کفایه دارد که اگر کسی تشنه بود یک مقدار آب شور و آب آلوده به او دادی این معده اش پر می‌شود ولی عطشش برطرف نمی‌شود اینکه دیگر نمی‌تواند آب بخورد اگر آب بخورد بالا می‌آورد اما سیراب نشده و تشنه است این برای غذای ظاهری، غذای باطنی فکر ما مغز ما که دیگر اقیانوس نیست که بالأخره محدود است با چهارتا سریال با چهارتا حکایت یا چهارتا قصّه با چهارتا خواب با چهارتا خواب‌نامه این را پر کردیم این دیگر اهل علم نمی‌شود مگر آدم هر حرفی را می‌زند هر قصّه‌ای را می‌خواند هر روزنامه‌ای را می‌خواند هر سریالی را می‌بیند خب وقتی دید پر می‌شود دیگر با کاه آدم این چمدان قیمتی را پر کرده آن وقت دیگر جا نیست بالأخره اخبار را آدم گوش می‌دهد دیگر این هر چه که نشان دادند آدم گوش نمی‌دهد بالأخره فرصتی برای مطالعه هست.
بعضی از بزرگان در آن عهدنامه‌شان نوشتند که ما عهد کردیم قصّه نخوانیم قصّه نه امر علمی دارد نه قابل نقل و انتقال است این همه علومی که به وسیله قرآن و اهل بیت(ع) آمده شما این صد جلد بحار را بالأخره کجا می‌توانید پیدا کنید وقتی آدم با خیل از این نوشته‌ها یا سریالها یا فیلمنامه‌ها و مانند آن مأنوس شد این مثل تشنه‌ای است که آب شور بخورد دیگر جا برای آب گوارا نیست ولی عطشش همچنان هست