به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

میلیون ها نفر رو به روی هم/ فارغ التحصیل!!!!

قال الاستاذ: ..... اما مطلبی که بعضی از مشایخ ما (رضوان الله علیهم) فرموده اند، این است که ما هم در سخنرانی ها و گفتارمان سعی کنیم باتقوا باشیم و مردم را به تقوا دعوت کنیم. این باتقوا بودن و مردم را به تقوا دعوت کردن، یعنی سرگرم تهیۀ زاد بودن؛ اما این امر ممکن است ما را از آن اصل، باز دارد.
اگر بخواهید به مشهد، مشرّف شوید، چقدر زاد و توشه تهیه می کنید؟ یک کارتن غذا برای شما و خانواده تان بس است؛ دیگر یک کامیون غذا که نمی برید. اگر یک کامیون غذا بردید، بخشی را خودتان مصرف می کنید و بخشی را به سایر زائران می دهید و ثواب می برید. اگر کسی در تمام مدّت عمر به فکر تقوا باشد، یعنی واجب ها را انجام دهد و محرّمات را ترک کند، نوافلی بخواند و کارهای خیر و مستحبّات انجام می دهد و صدقه بپردازد، فقط به کار جمع کردن زاد مشغول بوده است. این هفته، هفتۀ جشن نیکوکاری است. اگر کسی در این مراسم و کارهای مشابه شرکت کند و مواظب فقرا باشد، به تقوا پرداخته است. همۀ این ها تقوا است، اما این کارها را اگر به یک عالم بزرگوار اخلاقی ارائه کنید، می گوید این شخص، عمرش را صرف تهیۀ زاد کرده است؛ اما خدا چه کسی است؟ این خدایی را که همیشه با ما هست و به ما از ما نزدیک تر است، چرا نمی بینیم؟ این ها هدف است؛ نه آن زاد و توشه ای که جمع می کنیم. شما مکرّر زاد تهیه کنید؛ شما را به بهشت می برند. فرق شما و دیگران این می شود که اگر به دیگران ده تا غرف مبنیه می دهند، به شما صدتا می دهند؛ به دیگران ده نهر می دهند، به شما صدتا نهر می دهند؛ تا این جا، جزو «فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ»  می شوید. اما چنین نیست که شما را «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیک مُقْتَدِرٍ»  راه بدهند. برای این که شما در زاد و توشه کار کردید؛ در راه و راحله کار کردید؛ اما آن مقصد را نشناختید.
مفهومی از خدا در ذهن همۀ ما هست. این چه کسی است که به ما از همه نزدیک تر است؟ حتی به ما از خود ما هم نزدیک تر است؟ ما خبر نداریم! نمی بینیم؛ چرا؟ چون چشم باطن پیدا نکرده ایم که او را ببینیم. این است که به ما گفته اند: ببین! در سورهٴ حج فرمود: «لاَتَعْمَی الأبْصَار وَ لکن تَعْمَی الْقُلُوبُ الَّتِی فِی الصُّدُور»  این بیان نورانی قرآن کریم مربوط به همین مطلب است. یعنی چشم باطن بعضی باز نیست. به این "اعمای باطن" شما ده تا غرفه و باغ می دهند و او لذّت می برد. این بخش پایانی سورهٴ مبارکٴ قمر که «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَ نَهَرٍ»  برای لذایذ جسمانی است؛ جسم و بدن ما لذایذ خود را پیدا می کند؛ اما از «فِی مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیک مُقْتَدِرٍ»  خبری نیست و از عنداللّه نصیبی نمی برد. شما در آیۀ مبارک «عَلی سُرُرٍ مُتَقَابِلِینَ»  چنین می شنوید که تمام این بهشتیان روی صندلی ها و پشت میزها هستند، همه رو به روی هم نشسته اند؛ کجاست که میلیون ها نفر همه رو به روی هم باشند؟ بالأخره صفی که هست هر دو، سه نفر، رو به روی هم هستند؛ وگرنه آن آخری ها، یمینی ها و شمالی ها که رو به روی ما نیستند. این کجاست که همه رو به روی هم هستند؟ می گویند وقتی «عِندَ مَلِیک مُقْتَدِرٍ» رفتند، آن جا غیبت و غیاب و سَتر نیست؛ همه رو به روی هم هستند و همه، یکدیگر را می بینند. این نکات، نه مفهومشان مطرح است و نه مصداقشان.

اخلاق برای این است که ما زاد و توشه تهیه کنیم؛ اما بالاتر از اخلاق هم هست. اخلاق برای چیز دیگری است. اخلاق برای آن است که بر اساس «لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیقِینِ ٭ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ»  هم اکنون که این جا نشسته اید، جهنم را ببینید. ما الآن داریم گپ می زنیم؛ آن کسی که دلیل نقلی یا دلیل عقلی می آورد که بهشت و جهنم هست، سخنش حق است؛ "ممّا لاریبَ فیه" است؛ اما این را آن هایی که به مقصد رسیده اند، می گویند. آن اندازه که ما داریم، گپ است و حرف؛ به قول مولوی:
خود هنر دان دیدن آتش عیان ٭٭٭ نی گپ دلّ علی النار الدخان
هنر آن است که آدم آتش را ببیند. فرمود: «کلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیقِینِ ٭ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ» این دیدن بعد از مرگ نیست؛ بعد از مرگ کفار هم می بینند و می گویند: «رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَ سَمِعْنَا»  خدای سبحان جهنم را نشانشان می دهد و می فرماید: «أَفَسِحْرٌ هذَا أَمْ أَنتُمْ لاَتُبْصِرُونَ»  و آن ها عرض می کنند: «رَبَّنَا ابْصَرْنَا وَ سَمِعْنَا» اگر چنین است، این که فرمود «لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیقِینِ ٭ لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ» یعنی هم اکنون جهنم را دارید می بینید. این می شود هنر و «خود هنر دان دیدن آتش عیان» اگر بخواهی می توانی برای بقیه دلیل عقلی یا نقلی بیاوری که جهنم هست. بله، هست؛ "ممّا لاریبَ فیه" هم هست؛ اما این گپ است. مثل این که کسی از دور دود را ببیند، می گوید چون دود هست پس آتشی هست. آن کسی که آتش را نمی بیند، دود را می بیند و از دود پی به آتش می برد؛ او دارد گپ می زند «نی گپ دلّ علی النار دخان». در بیانات نورانی حضرت امیر (سلام الله علیه) در خطبۀ همام هست که فرمود: «فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُونَ»  این ها الآن گویا دارند بهشت را می بینند؛ گویا دارند جهنم را مشاهده می کنند. وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) فرمود: «لا هم منّا» از ما نیست کسی که باور نکند جهنم و بهشت، الیوم موجودند؛ نه این که بعدها یافت می شوند. وجود مبارک پیغمبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) در جریان معراج، به بهشت رفت و جهنم را از نزدیک دید. هنر این است. اخلاق مقدمه است که انسان به آن جا برسد.
اآن وقت هیچ هراسی ندارد. وقتی به وجود مبارک پیامبر (علیه و علی آله آلاف التحیة و الثناء) گفتند که دارند می آیند! دم غار فرمود: «لاَتَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنَا»  خدا با همه است «هُوَ مَعَکمْ أَینَ مَا کنتُمْ»  پس چرا ما می ترسیم! چرا از فقر، مرض و تهاجم می ترسیم! او که با ما هست و همه کاره است و برای او «جُنُودُ السَّماوَاتِ و الْأَرْضِ»  است، چرا او را نمی بینیم؟! اگر ببینیم دیگر هراسی نداریم. وجود مبارک موسای کلیم بین دو خطر، چه فرمود؟ جلو که خطر غرق بود و پشت سر که ارتش جرّار فرعون. وقتی به آن حضرت عرض کردند جلو که دریا است و پشت سر هم که فراعنه رسیدند؛ این جا چه جایی بود ما را آوردید؟ فرمود: «کلّا إِنَّ مَعِی رَبِّی»  این چه حرفی است می زنید؟! این برای همۀ ما باشد و ما فقط به فکر این اخلاقیم! تازه اگر ان شاء الله اخلاق حاصل بشود!

این هم از بیانات نورانی پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است که فرمود: «إنّ الله سبحانه و تعالی یحبّ مَعالی الامور و یکره سَفسافها»  خدا همّت ها و فکرهای بلند را دوست دارد. آن قدر علوم فراوان است که آدم نمی تواند دهان باز کند و بگوید من فارغ التحصیل شدم! ما تا نفس می کشیم باید با کتاب باشیم؛ یا درس بگوییم یا درس بخوانیم؛ می شود یک حوزوی یا دانشگاهی کتاب را بگذارد کنار؟! به ما گفتند: «إنّ الله سبحانه و تعالی یحبّ مَعالی الامور و یکره سَفسافها»؛ فکر و همّت پست و عوام بازی را خدا دوست ندارد. آن قدر علم فراوان است و آن قدر روایات و آیات نورانی فراوان است که انسان هر لحظه می تواند با بخشی از این ها رو به رو شود.

بخشی از سخنان حضرت استاد در درس اخلاق

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد