قال الاستاذ:
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله
ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین والأئمة الهداة
المهدیین سیما خاتم الأنبیاء و خاتم الأوصیاء(علیهما آلاف التحیّة و
الثناء) بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّءُ الی الله!
مقدم شما علما،
آیات، حجج، مسئولان عالیرتبه استان فارس و دانشمندان و اندیشوران را که در
کنگره بینالمللی بزرگداشت استاد فقید میرزا احمد نیریزی شرکت کردهاید
گرامی میداریم و از بزرگواران اندیشمندی که با ایراد مقال یا ارائه مقالت
بر غنای این کنگره افزودهاند حقشناسی میکنیم و اعتلای روح بزرگوار و
کریم آن کاتب قرآن را از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم و سعی همه
دستاندرکاران بزرگداشت این فقید سعید را مشکور الهی میدانیم و از ذات
اقدس الهی مسئلت میکنیم به همگان توفیق سعادت و سیادت دنیا و آخرت را
مرحمت کند!
مرحوم استاد میرزا احمد نیریزی نعمتی داشت که این نعمت را در
بهترین جا مصرف کرده است خدای سبحان هر مخلوقی را زیبا آفرید یعنی هر چیزی
را چه «کان»ی تامّه چه «کان»ی ناقصه به خود اسناد داده است در یک اصل
فرمود: ﴿اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ﴾[1] در اصل دیگر فرمود: ﴿الَّذِی
أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ﴾[2] هم اصل هستی را خدا داد هم زیبایی آن
موجودِ هست را خدا به او عطا کرد لکن نه اصل هستیِ اشیا مساوی و برابر
هماند نه زیبایی اشیا همتا و هماهنگ هماند بلکه برخی فاضلاند و برخی
افضلاند، برخی حَسناند و برخی احسناند اینکه فرمود: ﴿وَمَا بِکُم مِّن
نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾[3] هر نعمتی را خدا عطا کرد و شما مصرفکننده
نعمتید معنایش این نیست که همه نعم مساوی هم است بلکه با اختلاف، با تفاوت
درجات این نعمتها از یکدیگر ممتازند همان طوری که انسان عالِم و غیر عالِم
یکسان نیست ﴿یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ
أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ﴾[4] یعنی مؤمن غیر عالم درجه دارد مؤمن عالم
درجات، نعمتها هم گاهی درجه دارد گاهی درجات در بین نعمتهایی که ذات اقدس
الهی به انسان عطا کرد دو نعمت از خصوصیّتی برخوردارند که سایر نعم فاقد آن
ویژگیاند یکی نعمت بیان و دیگری نعمت بنان یعنی اثر گفتار و نوشتار جزء
نعمتهای ویژه الهی است ذات اقدس الهی از بیان انسان سخن به میان میآورد
میفرماید: ﴿الرَّحْمنُ ٭ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ٭ خَلَقَ الْإِنسَانَ ٭
عَلَّمَهُ الْبَیَانَ﴾;[5] بیان را خدا به انسان آموخت و انسان دارای این
قدرت است که معارف را درک کند و آنها را تبیین کند آن که معارف را درک
نمیکند و راهی برای تبیین آنها ندارد مبهمگوست و از او به عنوان بهیمه
یاد میشود زیرا گفتار و رفتارش مبهم است نه مبیَّن.
درباره بنان و قلم هم
فرمود: ﴿ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ﴾[6] درباره قلم فرمود: ﴿عَلَّمَ
بِالْقَلَمِ ٭ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ﴾[7] تعلیم بیان را به
خود اسناد داد تعلیم بنان را به خود اسناد داد آثار قلمی را به خود اسناد
داد و به آن سوگند یاد کرد فرمود قسم به قلم و قسم به مکتوبات قلم. آنچه
میتواند استاد میرزا احمد نیریزی(رضوان الله تعالی علیه) را مصداق بارز
این قدرتهای الهی و نعمتهای ویژه قرار بدهد هم آن قرآننویسی این
بزرگنویسنده نسخ ایران اسلامی است و هم آن صحیفهنویسی این بزرگشیعه و
پیرو اهل بیت است خداوند جریان بیان را بعد از خلقت انسان ذکر میکند و
جریان خلقت انسان را بعد از تعلیم قرآن یاد میکند میفرماید: ﴿الرَّحْمنُ ٭
عَلَّمَ الْقُرْآنَ ٭ خَلَقَ الْإِنسَانَ ٭ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ﴾ در
نوشتههای پیشینیان این نظم تربیعی آمده است که چگونه اول رحمان است بعد
تعلیم قرآن است بعد خلقت انسان است بعد تعلیم بیان چون به حسب ظاهر اول
انسان خلق میشود بعد قرآن یاد میگیرد ولی در اینجا اول تعلیم قرآن ذکر
شده است بعد آفرینش انسان. سرّش آن است که در فرهنگ قرآن کریم انسان، حیوان
ناطق نیست این نطق در خیلی از موجودات هست اگر داوود و سلیمان(سلام الله
علیهما) میگویند: ﴿عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّیْرِ﴾[8] و اگر طیر میتواند
استدلال کند ﴿إِنِّی وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَأُوتِیَتْ مِن
کُلِّ شَیْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ﴾[9] و اگر طیر میتواند استنباط کند
﴿وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ﴾[10] و
اگر طیر میتواند نقد کند بگوید چرا اینها شمسآفرین را عبادت نمیکنند به
پرستش شمس بسنده میکنند معلوم میشود این نطق متعارف در حیوانات هم هست
اینچنین نیست که اگر جلود گفتند: ﴿أَنطَقَنَا اللَّهُ الَّذِی أَنطَقَ
کُلَّ شَیْءٍ﴾[11] معنایش این باشد که فقط ما در این مقطع ناطقیم بلکه
معنایش آن است که بسیاری از اشیا ناطقاند و به نطق آورنده آنها هم الله
است این تعریف درباره انسان که «الانسان حیوانٌ ناطق» یک تعریف دارج و رایج
است نه تعریف وحیانی، تعریف وحیانی انسان این است که «الانسان حیٌّ
متألّه» انسان زندهای است که در تألّه ذوب شده است زیرا قرآن کریم خدا را
به عنوان ﴿الرَّحْمنُ﴾ بر کرسی تعلیم و تدریس معرفی کرد ﴿الرَّحْمنُ﴾ این
﴿الرَّحْمنُ ٭ عَلَّمَ الْقُرْآنَ﴾ قرآن یاد داد وقتی قرآن یاد داد کسی که
در محضر قرآن و مشهد قرآن زندگی کرد بعد از فراگیری قرآن میشود انسان و
قبلاً انسان نیست ﴿الرَّحْمنُ ٭ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ٭ خَلَقَ الْإِنسَانَ﴾
وقتی انسان شد دهن باز کرد حرفی زد میشود بیان ﴿عَلَّمَهُ الْبَیَانَ﴾ این
تعلیم بیان بعد از انسانیّت است و رسیدن به مقام انسانیّت بعد از فراگیری
قرآن کریم است و استاد قرآن هم خدایی است که بر کرسی رحمانیّت و عرش
رحمانیّت مطلق استوا پیدا کرده است پس آن خدا اول قرآن یاد میدهد و در
سایه قرآن، انسانیّت پدید میآید و در پرتو انسانیّت، گفتار میشود بیان.
همان خدا قلم آفرید تعلیم انسان از راه نوشتار به وسیله خدای سبحان انجام
گرفت بعد به مکتوب چنین انسانی سوگند یاد کرد فرمود: ﴿ن وَالْقَلَمِ وَمَا
یَسْطُرُونَ﴾ قسم به مکتوبات این قلم آن قلمی که معلّمش خود خداست ﴿عَلَّمَ
بِالْقَلَمِ﴾ آن قلمی که به دست انسان داد که انسان با استمداد از قلم و
بنان معارف الهی را بنگارد که فرمود: ﴿عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ٭ عَلَّمَ
الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ﴾.
مرحوم استاد میرزا احمد نیریزی قرآن
فرا گرفت و قرآن نوشت صحیفه سجادیه فرا گرفت و صحیفهنویس شد به تعبیر
بزرگان اهل معرفت، دعا، قرآن صاعد است و قرآن، دعای نازل; آنچه نزول کرد،
به صورت دعا صعود میکند و این بزرگوار با نوشتن دلپذیر و زیبا هم کتابت را
هم زیبایی را به جهان دین عرضه کرده است این از هر دو فیض برخوردار بود هم
فیض بنان هم فیض بیان و مورد سوگند ذات اقدس الهی بود یعنی اثر او نوشتار
او که قرآن کریم است مورد سوگند خداست معارفی که از قرآن و از عترت به دست
میآید هم اگر استنباط صحیح باشد مورد سوگند ذات اقدس الهی است. زیبایی و
هنر جزء عطایای خاصّ خداست و درس و بحث در این زمینه کمک میکند ولی هیچ
کسی با درس خواندن خوشنویس نمیشود خوشآهنگ نمیشود هیچ کسی با
مشّاطهگری یوسف صدّیق نمیشود و هیچ کسی با آشنا شدن به فنّ خوانندگی
داوود نخواهد شد وجود مبارک علی بن ابی طالب(علیه أفضل صلوات المصلّین)
در کتاب قیّم نهجالبلاغه وقتی خواننده رسمی بهشت را معرفی میکند میگوید
در بهشت خواننده رسمی داوود است او قاری اهل جنّت است[12] حضرت داوود در
بهشت خطبه میخواند و خطبهاش قرآن است استاد میرزا احمد نیریزی(قدّس الله
روحه الشریف) نویسنده است اما قرآننویس است نویسنده و خطاط است اما
صحیفهنویس است آن از آهنگش قرآن میجوشد این از سرانگشتش قرآن و صحیفه
میجوشد و میخروشد این کم نعمت نیست که انسان آن سرمایه الهی را در راه
وحی الهی پیاده کند یعنی قرآن را به زیباترین وجه عرضه کند و محفوظ بماند
بنابراین گرامیداشت این خطاط بزرگوار و هنرمند که توانست دین را با بهترین
مَجلای خود عرضه کند و حفظ کند مورد عنایت ویژه ولیّعصر خواهد بود من
مجدّداً مقدم علما، بزرگواران و مسئولان محترم سیاسی استان فارس را گرامی
میدارم مقدم دانشمندان، نمایندگان و عزیزانی که در این کنگره سهم وافری
داشته و دارند را محترم میشماریم و از برگزارکنندگان این کنگره وزین
حقشناسی میکنیم و از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم همه شما را مشمول فیض و
فوز خاصّ خود قرار بدهد و نظام جمهوری اسلامی ایران را تا ظهور صاحب
اصلیاش از هر گزندی محافظت بفرماید و روح امام راحل و شهدای انقلاب و جنگ
را با انبیایش محشور بفرماید و خانوادههای معزّز و معظّم شهدا را مورد
عنایت ویژه خویش قرار بدهد و به همگان صبر جمیل و اجر جزیل مرحمت کند.
«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
[1] . سورهٴ رعد, آیهٴ 16; سورهٴ زمر, آیهٴ 62.
[2] . سورهٴ سجده, آیهٴ 7.
[3] . سورهٴ نحل, آیهٴ 53.
[4] . سورهٴ مجادله, آیهٴ 11.
[5] . سورهٴ الرحمن, آیات 1 ـ 4.
[6] . سورهٴ قلم, آیهٴ 1.
[7] . سورهٴ علق, آیات 4 و 5.
[8] . سورهٴ نمل, آیهٴ 16.
[9] . سورهٴ نمل, آیهٴ 23.
[10] . سورهٴ نمل, آیهٴ 24.
[11] . سورهٴ فصلت, آیهٴ 21.
[12] . نهجالبلاغه, خطبهٴ 160.