قال الاستاذ:
ما که بدهکاریم به خدا بدهکاریم به دین چه چیزی گِرو بدهیم که از ما بپذیرند در مسائل مردمی اگر کسی به دیگری بدهکار بود خانهاش را فرشش را زمینش را گرو میسپارد اما اگر کسی به خدا بدهکار بود چه چیزی را باید گرو بدهد خدا مال و منال که گرو نمیپذیرد خود انسان را گرو میگیرد وقتی خود انسان گرو گرفته شد انسان میشود در رهن, رهن یعنی گِرو این دو بخش از قرآن کریم که گاهی ﴿رَهِینَةٌ﴾ گاهی ﴿رَهِینٌ﴾ دارد ناظر به همین است ﴿کُلُّ امْرِئٍ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ﴾(قرآن کریم) (یک) ﴿کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ﴾ (این دو) این «رهین» فعیل به معنی مفعول است یعنی هر انسان گنهکاری مرهون است آن کالای رهنی را آن عین را میگویند عینِ مرهونه وقتی انسان مرهون شد در گِرو شد دیگر آزاد نیست.
اینکه میبینید بعضیها میگویند من هر چه میخواهم زبانم را کنترل کنم نمیتوانم یا چشمم را کنترل کنم نامحرم را نبینم نمیتوانم یا نمیتوانم حرفهایم را کنترل کنم این بیچاره راست میگوید چون در گرو است این معتاد بیش از دیگران کارتنخواب را, فلاکت و بدبختی را میبیند شما میخواهید با نصیحت، یک معتاد را هدایت کنید اینکه بیش از شما آشناست و دارد میبیند این در بند است اندیشهاش آزاد است ولی انگیزهاش در رهن است در بند است آن کارِ اساسی را این بخشهای اراده و نیّت و تصمیم و قصد و اخلاص انجام میدهند بخش وسیع حیات ما به انگیزه وابسته است عزم یعنی عزم, جزم یعنی جزم آنچه از حوزه و دانشگاه برمیآید تدریس جزم است تصوّر است تصدیق است موضوع است محمول است مسئله است مبادی است یعنی علم, این بخش ضعیفی از زندگی را تأمین میکند بخش اساسی آن به عهده اراده است اراده و اخلاص و نیّت این اگر به بند کشیده شد انسان در گرو است.
مرحوم صدوق(رضوان الله علیه) ابن بابویه در کتاب قیّم توحید نقل میکند که کسی از وجود مبارک امیرمؤمنان(سلام الله علیه) سؤال کرد من هر چه میخواهم نماز شب بخوانم نمیتوانم فرمود تو در بندی «قَیَّدَتْکَ ذنوبک» گناه تو را به بند کشیده لذا نمیتوانی [برای نماز شب] برخیزی این بیان نورانی حضرت این است که مردم! «إنّ أنفسکم مرهونةٌ بأعمالکم فَفُکُّوها باستغفارکم» مردم! شما در بندید بدهکارید شما را به گرو گرفتند بیایید ماه مبارک رمضان خودتان را آزاد کنید آن وقت یک انسان آزاد در کمال آسودگی از نامحرم میگذرد از زیرمیزی و رومیزی میگذرد نه بیراهه میرود نه راه کسی را میبندد نه دروغ میگوید نه خلاف میگوید هیچ جا آبروی نظام اسلامی و خونهای پاک شهدا را نمیریزد فرمود بیایید خودتان را آزاد کنید شما ببینید مشکلات این مملکت الآن چیست در بند بودن ماست فرمود بیایید خودتان را آزاد کنید شما که میدانید رشوه حرام است میدانید اختلاس حرام است اینها را که میدانید, میدانید پایانش جهنم است میدانید آبروریزی دارد خب بیایید خودتان را آزاد کنید تا انسان آزاد نشد همین است بالأخره دست و پا میزند کسی که در بند است فرمود بیایید فکّ رهن کنید بیایید خودتان را آزاد کنید آنگاه همین مکتب است که میگوید:غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود٭٭٭ ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است.