به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

موقوفه همیشه زنده است

قال الاستاذ:...... مال وقف چون برای کاربرد مخصوص است با گذشت زمان، دیگر آن کاربرد نیست مثلاً باغ وسیعی هست که این را وقف کردند که به صورت باغ باشد اما الآن درآمدی ندارد آن روز درآمد داشت مرکز درآمد بود الآن غیر از هزینه چیز دیگری نیست این در اثر آشنا نبودن به مسائل وقف است اگر آن واقف، مسئلهٴ شرعی را بداند در متن وقف‌نامه این شرایط را ذکر کند که من این زمین را وقف کردم فعلاً باغ است اگر مصلحت بود کاربری­اش را تغییر دهند، تغییر دهند تجاری کنند مسکن کنند ساختمان‌سازی کنند اگر فعلاً ساختمان است بعد بخواهند مجتمع فرهنگی بکنند بکنند من اصل زمین را وقف کردم برای امور خیریه یا برای سیّد الشهداء (سلام الله علیه) برای فلان مورد، فعلاً ساختمان است، فعلاً باغ است، فعلاً مجتمع است،اگر تغییر کاربری لازم بود در اختیار متولی است اینکه در متن وقف‌نامه بیاید شرط در ضمن این عقد است نافذ هم است و دیگر کسی از وقف نگران نیست امّا الآن که از وقف هراس دارند می‌گویند یک مال بسته است بعد که نمی‌شود عوض کرد سازمان اوقاف متولی فکری و تولید فکری هم است این مسائل عمیق فقه را باید بداند به مردم منتقل بکند که مردم بدانند که مال وقف همیشه زنده است یک مال مدار بسته نیست که تغییر کاربری ممکن نباشد ولی به این شرط که در متن عقد این شرایط بازگو شود.

**  سازمان اوقاف و امور خیریه وقتی موفق است که وقف را احیا کند نه موقوفات را .

بخشی از سخنان حضرت استاد در جمع تعدادی از مسئولین اوقاف.

استفتا ، لیالی مقمره

 به فتوای حضرتعالی، در ایام [لیالی] مقمره، با شنیدن اذان از صدا و سیما، اقامه نماز صبح جایز است یا نه؟ زیرا حضرت امام بر این نظر بودند که بایستی حدود 15 دقیقه از اذان صبح بگذرد سپس نماز اقامه شود.

قال الاستاذ:
لیالی مُقمره با شب‌های دیگر تفاوتی ندارد.                                 
                                                                 جوادی‌ آملی‌


(لیالی مقمره = شب های که سحر مهتاب است  ولذا تابش نور ماه مانع رویت فجرصادق در اول وقت آن می گردد و رویت سپیده صبح با کمی تاخیر امکان پذیر است. ).

فرق 28 مرداد با 17 شهریور

قال الاستاذ:  ما {تقریبا } هفتاد میلیونیم  اگر خیلی ما خوش‌باورانه نظر بدهیم یک میلیون دینشان را از قرآن و روایات دارند یعنی حوزویان و دانشگاهیانِ تحصیل‌کرده بقیه یعنی دینشان را از شماها (روحانیت)  دارند.   او که کلینی را نمی‌شناسد او که صدوق را نمی‌شناسد او که من لا یحضره الفقیه نشنید او که تهذیب و استبصار ندید این مردم دینشان را از چه کسی دارند از شما دارند و همین‌ها وقتی قیام کردند نظام شده نظام اسلامی وگرنه ما در همین ایران بودیم ایران کشور ماست محبوب ماست اما خب چطور در جنگ جهانی اول هر چه بیگانه گفت ما تسلیم شدیم در جنگ جهانی دوم هر چه بیگانه گفت ما تسلیم شدیم در کودتای ننگین 28 مرداد چند ساعته وضع برگشت یعنی صبح 28 مرداد 1332 شعار رسمی مردم تهران «مرگ بر شاه» بود بعد که کودتا شد و مصدق و دولتیانش به زندان افتادند و داماد شاه شده رئیس دولت بعدازظهر همان روز همین «مرگ بر شاه» شده «جاوید شاه» ولی وقتی امام و مراجع و حسینیه‌ها و مسجدها قیام کردند شانزده شهریور «مرگ بر شاه» بود هفده شهریور آن همه شهدا را تقدیم کردند «مرگ بر شاه» بود هجده شهریور هم «مرگ بر شاه» همین مردم بودند پس دین مردم است که کشور را حفظ می‌کند.

علم قلبی است نه غربی!!

قال الاستاذ: ...... ما یک «لا تنقض الیقین ابداً بالشک»[قرآن کریم] داریم یک سطر بیشتر نیست این را فقها و اصولیین بحث کردند چندین جلد کتاب نوشتند شده اصول و استصحاب و شده اسلامی این همه آیات درباره پیدایش باران, پرورش قطرات, پیدایش تگرگ, پیدایش برف آمده اینها را اگر بحث بکنند اسلامی نیست؟! ما چندتا مشکل داریم مشکل اول این است که اسلامی حرف زدیم و قارونی فکر کردیم قارون چه می‌گفت؟ می‌گفت: ﴿إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ عِندِی﴾ من خودم زحمت کشیدم پیدا کردم ما خیال می‌کنیم اگر کسی سی, چهل سال در حوزه یا دانشگاه بود چند مطلب را یاد گرفت این بشری است یعنی برای خودش است حالا معلوم شد که خیلی از ماها اسلامی حرف می‌زنیم و قارونی فکر می‌کنیم خب این علم برای ماست؟! در سورهٴ مبارکهٴ نحل فرمود: ﴿وَاللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئاً﴾ شما اصلاً نمی‌دانستید از بدیهی‌ترین بدیهیات باخبر نبودید فرمود: ﴿عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ﴾ ما به شما آموختیم اگر برای شماست چرا در دوران فرتوتی و کهنسالی گرفتار فراموشی می‌شوید و از یادتان می‌رود ﴿وَاللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لاَ تَعْلَمُونَ شَیْئاً﴾ و هم فرمود: ﴿وَمِنکُم مَّن یُرَدُّ إِلَی أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلاَ یَعْلَمَ مِن بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً﴾  هر دو نکره در سیاق نفی است یعنی هیچ نمی‌دانستید بعدا هم یادتان می‌رود و هیچ هم نمی‌دانید بشر این است چه چیزی برای بشر است این یک اشکال و خطر که خیال می‌کنیم اینها بشری است نه الهی.

 اشکال و خطر دیگر اینکه خیال می‌کنیم این علوم غربی است، ما نمی‌دانیم علم, قلبی است نه غربی, غرب و شرق ندارد علم غربی است یعنی چه؟! آدم وقتی عوام باشد همین مشکلات برایش پیش می‌آید الآن بیش از بیست سال است تلاش و کوشش می‌شود دانشگاه‌ها اسلامی باشد از آن طرف می‌بینید می‌گویند علم از غرب آمده! علم نه از غرب آمده نه از شرق آمده از قلب بشر در آمده این چراغی است که ذات اقدس الهی روشن کرده مگر کسی آن طرف آب زندگی بکند حتماً آدم بدی است یا این طرف آب زندگی بکند حتماً آدم خوبی است بنابراین علم, قلبی است نه غربی برای شرق و غرب نیست و معلّم علم هم ذات اقدس الهی است ﴿عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ﴾ این اشکال‌ها که رخت بربندد یعنی ما خود را در برابر خدا قرار ندهیم نگوییم قرآن را خدا فرستاد ولی ما خودمان جاذبه را کشف کردیم بگوییم خدا را شکر که او به ما این علم را داد به دلیل اینکه چند روز بعد هم از یادمان می‌رود و نگوییم علم, غربی است .

تدریس جزم / عظمت رمضان

قال الاستاذ: 

حالا ما که وارد مهمانی خدای سبحان می‌شویم چه غذایی به ما عطا می‌کند که ما سیر بشویم مستحضرید که ما هیچ سیر نمی‌شویم یعنی هیچ کسی در جهان سیر نخواهد شد اگر کسی دنبال مال باشد هر چه فراهم کرد باز جهنّمی در درون اوست  هرگز سیر نمی‌شود به هر مقامی برسد سیر نمی‌شود این حق با اوست برای اینکه انسان، خواهان کمال مطلق است اما آن کمال مطلق در غیر ذات اقدس الهی حاصل نیست انسان باید به جایی برسد که سیر بشود و آن لقای خداست آن چون محبوب مطلق است جمال محض است کمال محض است انسان وقتی به لقای او رسید آرام می‌شود از بهشت به عنوان دارالقرار یاد می‌کنند ما تا به لقای حق نرسیدیم در راهیم در مَفرّیم نه در مقرّ.

 وجود مبارک حضرت رسول صلی الله علیه وآله مطالبی فرمود که به درد اوساط می‌خورد به درد ضعاف می‌خورد به درد خواص می‌خورد به درد اخص می‌خورد ما را به روزه گرفتن دعوت کرده است به انفال دعوت کرده است به خیرات دعوت کرده است اینها حرف‌های متوسط است که حضرت در همین خطبه پایان ماه شعبان بیان کردند.

 بعد فرمود بسیاری از شماها بدهکارید معنای دِیْن این است که اگر کسی حقّ‌الله, حقّ‌الناس اینها در ذمّه اوست این بدهکار است بدهکاری مالی مثل خمس و زکات و اینها ساده است و خیلی سهل است اما حضرت فرمود شما بدهکارید آنجا که فکر بد کردید آنجا که خیال بد کردید آنجا که نگاه بد کردید آنجا که حرف ناصواب گفتید یا شنیدید این مجاری ادراکیتان و تحریکیتان بدهکار است یا حقّ‌الله دارید یا حقّ‌الناس یا هر دو, هر بدهکاری باید وثیقه بسپارد گرو بسپارد.

ما که بدهکاریم به خدا بدهکاریم به دین  چه چیزی گِرو بدهیم که از ما بپذیرند در مسائل مردمی اگر کسی به دیگری بدهکار بود خانه‌اش را فرشش را زمینش را گرو می‌سپارد اما اگر کسی به خدا بدهکار بود چه چیزی را باید گرو بدهد خدا مال و منال که گرو نمی‌پذیرد خود انسان را گرو می‌گیرد وقتی خود انسان گرو گرفته شد انسان می‌شود در رهن, رهن یعنی گِرو این دو بخش از قرآن کریم که گاهی ﴿رَهِینَةٌ﴾ گاهی ﴿رَهِینٌ﴾ دارد ناظر به همین است ﴿کُلُّ امْرِئٍ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ﴾(قرآن کریم) (یک) ﴿کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ﴾ (این دو) این «رهین» فعیل به معنی مفعول است یعنی هر انسان گنهکاری مرهون است آن کالای رهنی را آن عین را می‌گویند عینِ مرهونه وقتی انسان مرهون شد در گِرو شد دیگر آزاد نیست.

اینکه می‌بینید بعضی‌ها می‌گویند من هر چه می‌خواهم زبانم را کنترل کنم نمی‌توانم یا چشمم را کنترل کنم نامحرم را نبینم نمی‌توانم یا نمی‌توانم حرف‌هایم را کنترل کنم این بیچاره راست می‌گوید چون در گرو است این معتاد بیش از دیگران کارتن‌خواب را, فلاکت و بدبختی را می‌بیند شما می‌خواهید با نصیحت، یک معتاد را هدایت کنید اینکه بیش از شما آشناست و دارد می‌بیند این در بند است اندیشه‌اش آزاد است ولی انگیزه‌اش در رهن است در بند است آن کارِ اساسی را این بخش‌های اراده و نیّت و تصمیم و قصد و اخلاص انجام می‌دهند بخش وسیع حیات ما به انگیزه وابسته است عزم یعنی عزم, جزم یعنی جزم آنچه از حوزه و دانشگاه برمی‌آید تدریس جزم است تصوّر است تصدیق است موضوع است محمول است مسئله است مبادی است یعنی علم, این بخش ضعیفی از زندگی را تأمین می‌کند بخش اساسی آن به عهده اراده است اراده و اخلاص و نیّت این اگر به بند کشیده شد انسان در گرو است.

مرحوم صدوق(رضوان الله علیه) ابن بابویه در کتاب قیّم توحید نقل می‌کند که کسی از وجود مبارک امیرمؤمنان(سلام الله علیه) سؤال کرد من هر چه می‌خواهم نماز شب بخوانم نمی‌توانم فرمود تو در بندی «قَیَّدَتْکَ ذنوبک» گناه تو را به بند کشیده لذا نمی‌توانی [برای نماز شب] برخیزی این بیان نورانی حضرت این است که مردم! «إنّ أنفسکم مرهونةٌ بأعمالکم فَفُکُّوها باستغفارکم» مردم! شما در بندید بدهکارید شما را به گرو گرفتند بیایید ماه مبارک رمضان خودتان را آزاد کنید آن وقت یک انسان آزاد در کمال آسودگی از نامحرم می‌گذرد از زیرمیزی و رومیزی می‌گذرد نه بیراهه می‌رود نه راه کسی را می‌بندد نه دروغ می‌گوید نه خلاف می‌گوید هیچ جا آبروی نظام اسلامی و خون‌های پاک شهدا را نمی‌ریزد فرمود بیایید خودتان را آزاد کنید شما ببینید مشکلات این مملکت الآن چیست در بند بودن ماست فرمود بیایید خودتان را آزاد کنید شما که می‌دانید رشوه حرام است می‌دانید اختلاس حرام است اینها را که می‌دانید, می‌دانید پایانش جهنم است می‌دانید آبروریزی دارد خب بیایید خودتان را آزاد کنید تا انسان آزاد نشد همین است بالأخره دست و پا می‌زند کسی که در بند است فرمود بیایید فکّ رهن کنید بیایید خودتان را آزاد کنید آن‌گاه همین مکتب است که می‌گوید:غلام همّت آنم که زیر چرخ کبود٭٭٭ ز هر چه رنگ تعلّق پذیرد آزاد است.