به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

شانس از خرافی‌ترین خرافات است

قال الاستاذ: ...... نتیجه‌ای را خدا در قرآن کریم گرفته و آن این است که می‌فرماید ما گاهی در فشار قرار می‌دهیم اینها نمی‌فهمند چه کسی اینها را فشار داده گاهی وضع مالی‌‌شان را روبه‌راه می‌کنیم نمی‌فهمند چه کسی وضع مالی اینها را خوب کرده ما قدری اینها را فشار می‌آوریم گاهی با مرض گاهی با مشکلات مالی که ضراعت کنند ضراعت و تضرّع یعنی ناله و لابه فرمود: ﴿أَخَذْنَا أهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَرَّعُونَ﴾ تضرّع کنند ناله کنند لابه کنند بگویند «یا الله» اما هیچ به این فکر نیستند به هوش نمی‌آیند ما فشار دادیم که بگویند «یا الله» بیایند به طرف ما اصلاً نمی‌فهمند چه کسی اینها را فشار داد فقط به فکر قرص‌اند! خدا می‌فرماید ما گاهی فشار می‌دهیم که اینها در عین حال که می‌روند به طرف دارو, دعا را فراموش نکنند این دعا چندین اثر دارد در درمان یک بیمار انسان غافل می‌گوید من بیمار شدم رفتم نزد طبیب اما خب نزد کدام طبیب بروی چه کسی فکرت را هدایت بکند که نزد طبیب حاذق بروی (این یک) گاهی اشتباهی می‌روی گاهی بجا, انواع بیماری زیاد است طبیب هم معصوم نیست چه کسی فکر طبیب را هدایت می‌کند به تشخیص بیماری (این دو) بعد از تشخیص بیماری چه کسی فکر طبیب را هدایت می‌کند به تشخیص داروی معالج (این سه) بعد از تشخیص شما که می‌خواهی مراجعه کنی به کدام داروخانه مراجعه می‌کنی که داروی تاریخ مصرف گذشته را به شما ندهد و در پیچیدن نسخه اشتباه نکند (این چهار) در هنگام مصرف کردن چه کسی فکر آن پرستار را هدایت می‌کند که دارو را اشتباهی ندهد (این پنج) چه کسی بیمار را مزاج و دستگاه گوارشی بیمار را پذیرای درمان می‌کند (این شش) لحظه به لحظه هدایتی می‌طلبد البته یک وقت کسی عیسای مسیح است یا از اهل بیت(علیهم السلام) است با یک حمد مشکل را حل می‌کند آن البته معجزه است آن کرامت است اما حداقل این دعاهایی که می‌کنیم این است که این چند عَقبه کئود اشتباه نشود شما گاهی می‌بینید می‌گویند ببخشید فلان پرستار اشتباه کرد یا فلان طبیب اشتباه کرد یا فلان داروساز اشتباه کرد یا فلان داروفروش اشتباه کرد خب چه کسی حافظ این فکرهاست یعنی انسان خودش می‌تواند معصومانه تصمیم بگیرد یا راهنما می‌خواهد فرمود ما قدری فشار دادیم اینها بگویند «یا الله» نگفتند, ﴿أَخَذْنَا أَهْلَهَا بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَضَّرَّعُونَ﴾ تا ناله کنند نشد, انبیا آمدند گفتند نشد وعّاظ و علما گفتند نشد ما هم فشار آوردیم که بشود نشد, بعد ﴿ثُمَّ بَدَّلْنَا مَکَانَ السَّیِّئَةِ الْحَسَنَةَ﴾ فراوانی نعمت, آب فراوان, باران فراوان, آفتاب مناسب اینها را غرق نعمت می‌کنیم در این نعمت می‌گیریم ﴿فَأَخَذْنَاهُمْ بَغْتَةً﴾  پس هر شیئی بدن و بدنه‌ای دارد و یک روحی اگر کسی مؤمن بود از قرآن هم بدن و بدنه‌اش را محور بحث ادبی قرار می‌دهد نکات ادبی استفاده می‌کند هم از جان آیات قرآن نکته اخلاقی, عرفانی, فقهی, اصولی استفاده می‌کند این همان تدبّر در آیات قرآن کریم است وگرنه آن کسی که شاهد مثال می‌خواهد برای رفع و نصب و جرّ و اعراب و بناء آنکه دیگر تدبّر در قرآن نیست این تدبّر در عربی مبین است که از جامع‌الشواهد ساخته است کتاب تکوین هم همین طور است فرمود ما خیلی‌ها را آزمودیم اینها حالت فشار را دیدند حالت رفاه را دیدند به جای اینکه بفهمند که مدیر و مدبّری هست می‌گویند ﴿قَدْ مَسَّ آبَاءَنَا الضَّرَّاءُ وَالسَّرَّاءُ﴾ گذشته‌ها هم همین طور بودند گاهی وضعشان بد بود گاهی وضعشان خوب بود ما هم گاهی وضعمان بد است گاهی وضعمان خوب است اما یعنی ـ معاذ الله ـ تصادف است شانس است؟! این به جای اینکه موحّدانه فکر کند به شانس تن در می‌دهد شانس از خرافی‌ترین خرافات است شانس یعنی چه؟! بخت یعنی چه؟!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد