به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

پیام حضرت استاد به اولین همایش طلاب مبتدی حوزه علمیه استان تهران

قال الاستاذ:

  

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمة الهداة المهدیّین سیّما خاتم الأنبیاء و خاتم الأوصیاء(علیهما آلاف التحیّة و الثناء) بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّءُ الی الله!  
«أعظم الله اجورنا و اجورکم بمصابنا بالحسین(علیه السلام) و جعلنا و ایّاکم من الطالبین بثاره(علیه الصلاة و علیه السلام)»

مقدم شما اعضای محترم روحانیّت، طلّاب گرامی و خانوادههای معزز و معظم روحانیّت را گرامی میداریم از مدیریّت محترم استان حق شناسی میکنیم از اساتید بزرگواری که عهدهدار تدریس و تعلیم در حوزه علمیه  پربرکت شما هستند سپاسگزاریم از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم حوزه علمیه شما، اساتید محترم، مدیریّت محترم، خانوادههای معزز و معظم روحانیّت همه را در سایه ولیّاش از توفیقات فراوانی برخوردار بفرماید. ما به عنوان انسان هرگز به این عالم نیامدیم که بمانیم و یا بپوسیم نه ماندن ممکن است چون در قرآن چنین آمده: ﴿وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ﴾[1] و نه پوسیدن صحیح است زیرا انسان مسافر است و راهی دارد و مقصدی دارد و مقصودی ﴿یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَی رَبِّکَ کَدْحاً فَمُلاقِیهِ‏﴾[2] چون مسافر است به مقصد میرسد رهتوشه میخواهد که ﴿تَزَوَّدُوا﴾ زاد راه این مسافر غیر از تقوا چیز دیگر نیست ﴿وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَی﴾[3] مهمترین نهادی که هم توفیق فراهم کردن تقوا را داراست هم جامعه را به فراگیری تقوا دعوت میکند و این رهتوشه را نصیب دیگران میکند حوزه علمیه و دودمان روحانیّت است که به لطف الهی معارف قرآن و عترت(علیهم السلام) را فرا میگیرند باور میکنند متخلّق میشوند عمل میکنند و به دیگران منتقل میکنند اعضای محترم روحانیّت و حوزههای علمیّه این توفیق را دارند که عمر را در بهترین راه صرف میکنند فراگیری کلام الهی آیات الهی احکام و حکم الهی و تخلّق به آن و عمل به آن زینت انسان است که مایه کرامت میشوند نشان اینکه کرامت در روحانیّت و حوزههای علمیه و معارف الهی است این است که در سوره مبارکه «علق» وقتی از تعلیم به قلم سخن به میان میآید بیان قرآن کریم چنین است ﴿اقْرَأْ وَرَبُّکَ الاکْرَمُ‏ ٭ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ  ٭‏ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ﴾[4] یعنی خدای اکرم انسان را به فراگیری علم به تصنیف و تألیف دانش به وسیله قلم به فراگیری معارف الهی دعوت میکند وقتی فرمود: ﴿اقْرَأْ وَرَبُّکَ الاکْرَمُ‏ ٭ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ﴾ یعنی کلاس درس الهی را خدا با اسم اکرم اداره میکند وقتی گفته میشود اکرم تدریس میکند یعنی درس کرامت میدهد اگر گفتند در فلان مَدرس فقیه تدریس میکند یعنی درس فقه میدهد اگر گفتند در فلان مکتب حکیم تدریس میکند یعنی درس حکمت میدهد اگر گفتند خدای اکرم تدریس میکند و تعلیم میدهد یعنی درس کرامت میدهد کرامت از راه علم صحیح و عمل صالح به دست میآید ﴿اقْرَأْ وَرَبُّکَ الاکْرَمُ‏ ٭ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ  ٭‏ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ﴾ وقتی انسان وارد حوزه علمیه شد میداند که کریمانه باید درس بخواند درس کریمانه عبارت از آن است که تا مطلبی برای او روشن نشد از آن نگذرد تا مطلبی به طور تحقیق برای او مشخص نشد نه بنویسد نه بگوید تا مطلبی به طور تحقیق برای او حلّ نشد از استاد بخواهد که آن را تبیین کند اعضای محترم خانوادههای روحانیّت هم باید مستحضر باشند سهم تعیین کنندهای در تعالی و ترقّی زعیم خانوادهشان دارند زندگی با قناعت زمینه رسیدن به کرامت را فراهم میکند در سوره مبارکه «نحل» وقتی خداوند فرمود: ﴿فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً﴾[5] یعنی اگر کسی با علم صائب و عمل صالح زندگی کرد ما زندگی او را طیّب میکنیم از بیان نورانی علی بن أبی طالب(سلام الله و سلامه علیه) آمده است که حیات طیّبه «هی القناعة»[6] اعضای محترم خانواههای روحانیّت اگر با قناعت زندگی کنند زمینه کرامت آن روحانی فراهم میشود در نتیجه خود آن دودمان کریمانه زندگی میکنند پس معلّم ما خدای اکرم است درس کرامت میدهد خواه با بنان خواه با بیان؛ خواه با قلم که ﴿عَلَّمَ بِالْقَلَمِ﴾  خواه با بیان که ﴿الرَّحْمَنُ ٭ عَلَّمَ الْقُرْآنَ ٭ خَلَقَ الْإِنسَانَ‏ ٭ عَلَّمَهُ الْبَیَانَ﴾[7] چه بیان چه بنان چه قلم چه زبان هر دو پیامآور تعلیم الهی هستند و خدای اکرم دارد تدریس میکند.

مطلب دیگر آن است که اعضای محترم خاندان روحانیّت آگاه باشند خانهای که در آن یک روحانی به سر میبرد معارف قرآن مطرح میشود معارف اهل بیت(علیهم الصلاة و علیهم السلام) مطرح میشود امید اینکه آن خانه جزء بیوت رفیع باشد هست که ﴿فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ﴾[8] آنگاه اعضای منزل این رفیع طرفی از رفعت الهی میبندند ﴿وَرَفَعْنَاهُ مَکَاناً عَلِیّاً﴾[9] اگر برخی از اولیای الهی به مقام رفعت بار یافتهاند برای اینکه اینها رفیعانه زندگی کردهاند زندگی رفیعانه آن است که هرگز خدا را فراموش نکنند بامداد و شامگاه به نام او باشند نه بیراهه بروند و نه راه کسی را ببندند و چیزی زمینه مشغولیّت اینها را فراهم نکند مگر یاد حق و توحید الهی بنابراین اگر خاندانی تلاش و کوشش کردند که نه به دنبال لهو و لعب بروند نه لهو و لعب توانست آنها را به چنگ خود گرفتار کند اینها کسانی هستند که از لهو و لغو رهیدند و به کمال رسیدند و ـ إنشاءالله ـ این کمالشان زمینه سعادت دنیا و آخرت را فراهم میکند این نکته هم مغفول نماند که آنچه بیرون از جان ماست هرگز زینت ما نخواهد بود زینت زمین است یا زینت آسمان اگر کسی خانه خوبی، فرش خوبی، اتومبیل خوبی فراهم کرد همه اینها زینت زمیناند هیچکدام زینت انسان نیستند و اگر بر فرض به کُرات دیگر رفت و ستارهها را تملّک کرد آن ستارهها زینت آسماناند زینت انسان نیستند زینت انسان در سوره مبارکه «حجرات» مشخص شد که ﴿حَبَّبَ إِلَیْکُمْ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ﴾[10] آن توحید است که انسان در برابر غیر خدا خضوع نکند و این است که زینت است بنابراین آنچه در سوره مبارکه «نور» به عنوان بیت رفیع مطرح است مهمترین شرطش این است که اعضای آن خاندان اهل بازی نباشند اهل لهو و لعب نباشند ﴿رِجَالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ﴾[11] نه خودشان اهل لهو و لعباند نه لهو و لعب آن قدرت را دارد که اینها را دستگیر کند اینها منزّه از آناند که خودشان به سراغ لهو و لعب بروند یا لهو و لعب اینها را سرگرم بکند اینها به سراغ لهو و لعب و بازیچه نمیروند چون در سوره مبارکه «موٴمنون» آمده است ﴿وَالَّذِینَ هُمْ عَنْ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ﴾[12] و لهو و لعب هم به سراغ آنها نمیرود که در سوره «نور» آمده است که ﴿رِجَالٌ لا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ﴾ نه چیزی آنها را سرگرم می کند نه آنها سراغ سرگرمی میروند که آن شیء برای اینها جاذبه داشته باشد بلکه چیزی که برای اینها جاذبه دارد زینت قلب است که در سوره «حجرات» آمده است ﴿وَلَکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمْ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ﴾ آنچه زینت انسان است همان معارف الهی است آنچه خیر و صلاح و فلاح ماست به ما فرمودند و ما امیدواریم ـ إنشاءالله الرحمن ـ در اثر فراگیری معارف الهی هم به آنچه لازم است پی ببریم و هم چیزی که برای ما لازم است را تحصیل کنیم.
 من مجدّداً مقدم شما را گرامی میدارم و از ذات اقدس الهی مسئلت میکنم که همه کسانی که در زمینه تأسیس حوزه علمیه فراهم کردن وسایل و تقویت حوزه علمیه استان تهران تلاش و کوشش میکنند سعیشان مشکور  و عملشان مقبول الهی باشد و مورد دعای ولیّعصر باشند!
از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم که این نظام را تا ظهور صاحب اصلیاش از هر گزندی محافظت بفرماید!
رهبر ما مراجع ما ملّت و مملکت ما را در سایه امام زمان حفظ بفرماید!
خطر بیگانهها را به خود آنها برگرداند!
روح مطهّر امام راحل را با انبیای الهی محشور بفرماید!
شهدای انقلاب و جنگ را با شهدای صدر اسلام محشور بفرماید!
این کشور ولیّعصر را تا ظهور آن حضرت از هر خطری محافظت کند!
                            «غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»          

[1]  . سوره انبیاء، آیه ۳۴

[2]  . سوره انشقاق، آیه ۶
[3]  . سوره بقره، آیه ۱۹۷
[4]  . سوره علق، آیات ۳ ـ ۵
[5]  . سوره نحل، آیه ۹۷
[6]  . نهج البلاغه، حکمت ۲۲۹
[7]  . سوره الرحمن، آیات ۱ ـ ۴
[8]  . سوره نور، آیه ۳۶
[9]  . سوره مریم، آیه ۵۷
[10]  . سوره حجرات، آیه ۷
[11]  . سوره نور، آیه ۳۷
[12]  . سوره موٴمنون، آیه ۳

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد