به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

اسوه توریث نه اسوه تدریس

قال الاستاذ: اسوه بودن انبیاء و ارث بری ما به این نیست که در حوزه و دانشگاه درس بخوانیم، خیلی ها درس می‌ خوانند و وارث نمی‌شوند.

قرآن کریم که نام مبارک انبیا (علیهم السلام) را می‌برد در بخشی به عنوان قصّه نقل می‌کند که مربوط به گذشته است و برای ما به عنوان پند و اندرز و آشنایی با سنت الهی قابل طرح و استفاده است؛ و گاهی هم تعبیر قرآن کریم این است که انبیاء (علیهم السلام) همچنان زندهاند و قدوه اند, الگویند و اسوه اند و شما باید به آنها تأسی کنید.

اگر خدا، انبیاء را به عنوان اسوه معرفی کرد، آنها هم به گونه ای زندگی کردند که زمان و مکان نمی‌شناسند؛ برای اینکه اگر آنها طرزی زندگی می‌کردند که مخصوص زمان و زمین معین بود، نمی‌توانستند برای آیندگان اسوه باشند. پس به آنها آموخت طرزی زندگی کنند که اسوه آیندگان باشند و به ما هم فرمود شما هم به آنها تأسی کنید و این کار شدنی است.

علماء این راه تاسی را رفتند و از آنها ارث بردند.
«العلماء ورثه الانبیاء»، از این حدیث شریف مشخص می شود که اسوه آنها، اسوه توریث است نه تدریس؛ و ارث هم پیوند لازم دارد، تا پیوند نباشد وارث از مورث ارث نمی‌برد.

این پیوند زدنها را هم طبق تعبیر برخی از حکما(رضوان الله علیهم)، قرآن مشخص کرده است. فرمود یک سلسله معارفی را خدا به انبیا داد که دسترسی افراد عادی به آنها ممکن نیست. اما یک سلسله کارهایی انبیا کردند که به آن مراحل نزدیک شدند و این کارها را وارثان انبیا هم می‌توانند بکنند تا از آنها ارث ببرند. همین جریان اربعین کلیمی، جریان غار حرا رفتن پیغمبر و انزوای دوران اول زندگی ابراهیم خلیل، از این قبیل است.


ما با شنیدن درس از راه گوش، با مطالعه کتاب از راه چشم و گفتن درس از راه زبان، بخواهیم ارث ببریم این بسیار سخت و راه دوردستی است.

آن علمی که اساس است و انبیاء را اسوه ما قرار می‌دهد و ما را وارث آنها قرار می‌دهد همان است که از دل به زبان بیاید نه از زبان به دل. چرا که اگر علم از قلب به زبان بیاید، می‌شود مشهود نه مفهوم، آن وقت با تزکیه، عمل صالح وهزارها برکاتی که مال علم است همراه خواهد بود.
 
این راه شدنی و رفتنی است. همانطور که ملائکه باسوادند در حالی که می دانیم درس و بحثی نخوانده اند چرا که علوم شان شهودی و حضوری است نه حصولی ، همان راه برای انسان هم هست. و چون انسان روح مجرد را هم دارد، شایسته است که با علم شهودی عالم بشود و چنین علمی حتی با تامه موت نیز از یاد انسان نرفته و در برزخ نیز با انسان خواهد بود.

نظرات 1 + ارسال نظر
فاطمه پنج‌شنبه 7 دی 1391 ساعت 14:37 http://happyfriend.blogsky.com/1391/10/06/post-3/

دقیقا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد