قال الاستاذ: « وَمَا هَـٰذِهِ الْحَیَاةُ الدُّنْیَا
إِلَّا لَهْوٌ وَلَعِبٌ» دنیا یا سرگرمی است یا بازی، این بازی کودکی و
جوانی معلوم است، دوران میانسالی و کهنسالی چندان آشکار نیست که بازی
باشد، این تکاثری که میانسالان انجام میدهند بازی است، سالمند هم بازی
دارد، یک سالمند که بخواهد بازی کند
میگوید این قدر موجودی دارم، این قدر قبیله دارم این قدر عشیره دارم، بازی
انسان هشتاد ساله با بازی انسان چهل ساله فرق میکند.
دنیا
متجر(محل تجارت) اولیا است، منظور از دنیا آسمان و اهلش نیستند، زمین و
اهلش نیستند، اینها موجودات الهی هستند و تکوینیات هستند، دنیا این است که
من باید جلو بیفتم، من باید این میز
را داشته باشم، من باید به این پست برسم، یکی از کارهای ائمه(ع) دنیاشناسی
است، هرجا سخن از من شد، ابلیس به میان میآمد، این أنا خیر و نحن خیر حرف
شیطان است، تمام حرف شیطان هم همین است، این همه فرشتگان هستند
اما نزاعی ندارند اما در میان جن و انس درگیری وجود دارد، مردان الهی نه
خود به طرف بازی میروند و نه گرد بازی به دامان ایشان مینشیند، این فرد
در زندگی راحت است و خداوند از این گروه به عظمت یاد کرد.