قال الاستاذ: سال تحصیلی ما باید با دو حس شروع بشود: یک حسّ ظاهری که آن را همه ما
میدانیم «مَن فَقَدَ حسّاً فَقَدْ فَقَدَ علماً» یکی هم حسّ درونی که قرآن
کریم اینگونه می فرماید ﴿إِن تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَل لَکُمْ فُرْقَاناً﴾
اگر شنیدهاید و تجربه کردهاید که بزرگان گفتند اگر کسی نابینا بود و حسّ
بصر را از دست داد او از تشخیص رنگها و مناظر محروم است، این مطلب درست
است اما قرآن کریم می فرماید ما یک حرف جدیدی داریم و آن این است که
میگوییم این حس دو قسم است یک قسم در بیرون است یک قسم در درون; در بیرون
همین چشم و گوشی است که میبینیم، ولی در درون یک چشم و گوش نادیدنی است،
اگر کسی آن چشم درون را از دست داد از علومی که از راه بینایی غیبی نصیبش
میشود بی بهره خواهد بود .
اینکه میبینید علوم برخیها چه در حوزه چه در دانشگاه کارآمد نیست و نه
تنها مشکل جامعه که حتی مشکل خود او را هم حل نمی کند، برای این است که او
به همان اصل اوّلی یعنی تجربه حسی بسنده کرده است و این اصل دومی که رهاورد
وحی است را رعایت نکرده است.
درست است همه موجودات آینه و آیت
الهیاند، اما هیچ موجودی به اندازه انسان مرآت الهی نیست و چون هیچ
موجودی به اندازه انسان مرآت الهی نیست لذا هیچ موجودی هم مانند انسان
صلاحیّت خلافت الهی را ندارد.
حداقل همّت یک دانشجوی دانشگاه یا طالب حوزوی این است که این درسی که
میخواند استادانه به دیگری منتقل کند این کفِ درس خواندن است از این
پایینتر اگر کسی درس خواند اتلاف عمر است. اگر کسی درس بخواند و نتواند
مدرّس خوب باشد یقین بداند عمرش را تلف کرده است برای اینکه این علوم
امانتهای الهی است. اگر کسی از کتابی به کتاب دیگر رفت و نتوانست آن کتاب
قبلی را به خوبی تدریس کند این مطمئن باشد عمر خود را تلف کرده است .