به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

نردبان یقین

قال الاستاذ:


 

 (فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وکُنْ مِنَ السّاجدینَ  واعْبُدْ رَبَّکَ حَتّی یَأْتِیَکَ الیَقینُ).

معنای آیه این نیست که وصول به یقین غایت عبادت است، به طوری که اگر کسی به یقین رسید، می‏تواند عبادات را رها کند. هرگز! بلکه مراد آن است که یکی از منافع عبادت یقین است و به چنگ آوردن یقین، جز از طریق عبادت و بندگی میسور نیست؛ یعنی عبادت کن تا به یقین برسی. مثلاً اگر گفته شود: پله‏ های نردبان را طی کن تا دستت به آن شاخسار بلند برسد، به این معنا نیست که به محض دسترسی نردبان را رها کن، زیرا رها کردن نردبان مایه سقوط و هلاکت قطعی است.

بنابراین مفاد آیه کریمه این است که یقین بر پله‏ های نردبانِ عبادت استوار است و دست برداشتن از این ابزار صعود، انسان را به دره سقوط می‏کشاند.

(وَمَن یُشْرِکْ بِاللّه فَکَأنَّما خَرَّ مِنَ السَّماءِ فَتَحْطَفُهُ الطَّیْرُ أَوْ تَهْوی بِهِ الرّیحُ فیمَکانٍ سَحیقٍ)؛ کسی که به خدا شرک بورزد، گویی از آسمان سقوط کرده و پرندگان در وسط هوا او را می‏ربایند و یا تندباد او را به مکان دوری پرتاب می‏کند.

متعلّق یقین چیست ؟ و این آیه برای دست‏یابی به کدام یقین ما را به عبادت فرا می‏خواند.

مسلّماً این یقین جزم به وجود مبدأ نیست، زیرا چنین یقینی منشأ عبادت است، نه محصول برجسته عبادت. حال آن که این یقین از مقامات اولیای الهی است، بلکه این یقین، یقین به وجود خدای سبحان با همه اوصاف مطلقه اوست. یقین به ربوبیت مطلقه خدای سبحان، جایی برای تصوّر تدبیر و ربوبیت دیگری باقی نمی ‏گذارد، چنان‏که یقین به مالکیت مطلقه آن حضرت مالکیت غیر او را برطرف می‏کند. اگر کسی به این مرحله از یقین رسید که علاوه بر یقین به وجود خدا، یقین به ربوبیّت و مالکیت مطلقه خدا نسبت به عالم داشت، آن‏گاه نه تنها این ملک‏های اعتباری را از خود سلب می‏کند و آن‏ها را ملک خدا می‏داند، بلکه خود و همه شئون خود را نیز از آنِ خدا می‏بیند.

اگر برای کسی روشن شد که قوای ادراکی و تحریکی انسان، مِلک و مُلک خداست، چنین انسانی هر کار خیری را هم که با این قوا انجام دهد، مِلک و مُلک خدا می‏داند. از این‏رو خدا را شکر می‏کند که با دست و چشم و دیگر اعضای او کار خیر انجام پذیرفت.

 زیرا اولاً سراسر جهان کارگزاران حق هستند؛ (وَلِلّه جُنُودُ السّماواتِ وَالأرْضِ) و ثانیاً با توجّه به ضرورت وجود آن عمل خیر در نظام هستی،ممکن بود خدای سبحان آن را با چشم و گوش و اعضای شخص دیگری انجام دهد. از این‏ رو اگر انسان توفیق انجام خیرات را هم پیدا کند، باید خود را وام‏دار مالک مطلق و ربّ مطلق و قادر مطلق بیابد و او را از صمیم دل شکر گزار باشد.