به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

حجّیت عقل برهانی

 

هر عقلی از منابع اثباتی دین نیست؛ بلکه عقلْ معیار و ضابطه دارد. عقلی منبع اثباتی دین است که برهانی باشد و با مبادی و مبانی آن، وجود خدا و ضرورت نیاز به پیامبر و وحی ثابت می‏شود و به دیگر سخن، آن عقلی که با معیار خاص خودش ثابت می‏کند که خدا و پیامبر موجود است و پیامبر باید معصوم باشد و معجزه بیاورد و نیز همان عقلی که بین معجزه و علوم غربیه فرق می‌گذارد و ملازمت معجزه با صحت دعوت و صحت ادعا را تشخیص دهد، حکم فقهی و اخلاقی و حقوقی این عقل، حجّت شرعی است؛ به دیگر سخن، آنچه که به لحاظ عقلی، بیّن یا مبیّن بود، کاشف دین و شریعت خداست و خدا با آن در قیامت احتجاج می‌کند؛ زیرا خود قرآن به عقل تکیه می‌کند و معصومین(علیهم‌السلام) نیز فرمودند: خدا دو چراغ و نورافکن قوی به انسان داد که یکی درونی و دیگری بیرونی است؛ آن نورافکن الهی که در درون بشر است، همانا عقل و فطرت اوست.


شرایط حجّیت عقل را منطق به عهده دارد؛ زیرا در منطق از برهان مفید یقین و تمایز آن از تمثیل منطقی که همان قیاس فقهی است و نیز از استقرای ناقص کاملاً بحث شده است؛


عقلی که از منابع اثباتی دین است، در صورتی چشمه جوشان دین خواهد بود که نه از درون و نه از بیرون، مشوب و آلوده نشود ؛ اما اگر عقل به اوهام شیطان مشوب شود، اعتبار خود را از دست می‏دهد.
تمام سعی و تلاش شیطان این است که این چشمه معرفتی را با اوهام ببندد؛ زیرا برنامه رسمی شیطان دو کار است:
1 ـ مغالطه که منطقی‌ها به علاج آن پرداختند و حکیمان سعی کردند تا آن را شناسایی کنند و به دام آن نیفتند؛ مغالطه اقسامی دارد که در منطق از آن بحث می‌شود.
2 ـ کار دیگر شیطان که بسیار مهم است و علاج آن از حکمت نظری و منطق هم ساخته نیست؛ بلکه فقط از اخلاق و عرفان عملی ساخته است؛ توضیح این که شیطانْ باطل را به صورت حق و نیز زشت را به صورت زیبا جلوه می‏دهد و بد را به صورت خوب معرفی کند؛ زیرا قضایا بر دو قسمند (حق و صادق و باطل و کاذب) و شیطانْ قضایای باطل را به صورت حق جلوه می‌دهد تا انسان دچار خطا گردد. در این فتنه، کوشش شیطانْ نفوذ در محور انگیزه است و نه در اندیشه؛ یعنی سعی می‏کند در نیّت، اراده، عزم، اخلاص و مانند آن راه یابد یا شهوت و غضب را بر عقل عملی حاکم گرداند. با توجّه به این که شیطان در محور انگیزه نفوذ می‏کند تا انسان را به بیراهه بکشاند، رسالت تهذیب نفس و تزکیه روح در این صحنه روشن می‏شود؛ زیرا تهذیب نفس، زمینه دفع نفوذ شیطان را در انسان فراهم می‏کند.


مطلب مرتبط:عقل چست؟