قال الاستاذ:
چرا در قرآن کریم هم تعبیر فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ آمده هم تعبیر
فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ
الْمُرْسَلینَ ؛ در کجا و از چه کسانی سوال می شود؟
.......حالا از این شخصی که به صورت گرگ درآمده، شما
چه چیزی سؤال میکنید؟ معلوم است که درنده بود؛ از آن کسی که به صورت
خنزیر درآمده، الآن چه چیزی میخواهی سؤال کنی؟ این شخص معلوم است گرفتار شهوت بود.
اینجا جای سؤال نیست،....
...... مقام روحانیون و واعظین و دعوت کنندگان به خدا ، هنگام احتجاج فرشتگان با سخن روحانیون ؛
چون
مواقف قیامت زیاد است در یک موقف سؤال, سؤال عمومی است. در سوره مبارکه «صافات»
فرمود اینها را برای سؤال نگه دارید ﴿وَ قِفُوهُمْ﴾,
﴿قِفُوهُمْ﴾؛ یعنی متوقفشان کنید و بازداشت
کنید، ما میخواهیم سؤال کنیم که آن وقت سؤال و جواب را هم اینجا ذکر میکند. در
بعضی از بخشهای مثل سوره مبارکه «الرحمن» فرمود آنجا جای سؤال نیست و در قیامت
ما از کسی سؤال نمیکنیم، این کدام موقف است که سؤال نمیکنیم؟ آن موقفی است که از
موقف سؤال گذشته است؛ در موقف سؤال عدّهای جواب میدهند و عدّهای جواب نمیدهند؛
یعنی نمیتوانند جواب دهند و اینها که نمیتوانند جواب دهند، آثار مجرمیّت بر
پیشانی اینها ظهور میکند؛ برهان مسئله هم در همان سوره مبارکه «الرحمن» مطرح است.
در سوره مبارکه «الرحمن» فرمود ما از اینها سؤال نمیکنیم، سوره مبارکه «الرحمن» آیه 39 ﴿فَیَوْمَئِذٍ لا یُسْئَلُ عَنْ ذَنْبِهِ إِنْسٌ وَ لا جَانٌّ﴾؛ در این موقف و در اینجا
ما از کسی سؤال نمیکنیم؛ برهان مسئله هم که با خودش هست، چرا سؤال نمیکنید؟
شما که فرمودید: ﴿فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ
الْمُرْسَلینَ﴾؛ ما
از انبیا سؤال میکنیم، از اُممشان سؤال میکنیم و هیچکسی نیست که زیر
سؤال نرود، چطور اینجا سؤال نمیکنیم؟ فرمودند این برای بعد از آن موقف است، ما
در موقف قبل سؤال کردیم و کسانی که محکوم شدند آثار محکومیّت روی پیشانی اینها هست،
این موقف دیگر جا برای سؤال نیست، چرا سؤال نمیکنیم؟ برای اینکه ﴿یُعْرَفُ
الْمُجْرِمُونَ بِسیماهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصی وَ الْأَقْدامِ﴾ما در موقف قبر سؤال کردیم و اینها که
تبهکار و مجرم هستند وضع آنها روشن شد که در پیشانی و پاهای آنها هم علامت هست،
بعضیها به صورت حیوان در میآیند؛ حالا از این شخصی که به صورت گرگ درآمده، شما
چه چیزی سؤال میکنید؟ معلوم است که درنده بود؛ از آن کسی که به صورت
خنزیر درآمده، الآن چه چیزی میخواهی سؤال کنی؟ این شخص معلوم است گرفتار شهوت بود.
اینجا جای سؤال نیست، سؤال در موقف قبل بود؛ سؤال کردیم بعضیها جواب خوب دادند و
بعضیها نتوانستند جواب بدهند و آنها که نتوانستند جواب دهند مجرم شناخته شدند،
آنها که مجرم شناخته شدند برابر جرمشان مجسم شدند؛ پیشانیشان معلوم است, پاهایشان
معلوم است ﴿یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسیماهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصی وَ
الْأَقْدامِ﴾،بنابراین
ما از چه چیزی سؤال کنیم؟ اینجا جای سؤال نیست.
مرحله
نهایی سؤالی است که فقط برای داغ کردن و سرزنش کردن است، اینها که حالا میخواهند
وارد جهنم شوند؛ یعنی همین گروهی که همه مواقف را گذراندند، این پنجاه موقف
را گذراندند، پنجاه هزار سال را گذراندند، حالا میخواهند وارد جهنم شوند؛ فرشتههایی
که متصدّی و مسئولان جهنم هستند «خزنة النار» هستند اینها سؤال میکنند که این سؤال هم سؤال استفهامی نیست, سؤال استعطایی نیست,
سؤال استعتابی است؛ یعنی سرزنش کردن است، میگویند: ﴿سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ﴾،
این ﴿أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذیرٌ﴾
معنایش این نیست که مگر پیغمبر با شما سخن نگفت یا امام با شما سخن نگفت؛ مگر در
زمان پیغمبر و امام آن ذوات قدسی با تکتک افراد تماس میگرفتند؟ به درب
خانه مردم میرفتند؟ ﴿أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذیرٌ﴾؛
یعنی مگر عالِم محلّتان در این مسجد در این حسینیه، در این سقاخانه، این پیشنماز
محل, امام جمعه, امام جماعت این حرفها را برای شما گفت یا نگفت؟!
«نذیر» همینها هستند. اینکه در سوره مبارکه «توبه» فرمود: ﴿فَلَوْ
لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیَتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ وَ
لِیُنْذِرُوا﴾یعنی همین, وگرنه از مردم مگر سؤال میکنند
که پیغمبر به شما نگفت؟! اینکه پیغمبر و امام(علیهما السلام) را ندید. در همان
زمانی که پیغمبر و امام(علیهما السلام) زنده بودند مردم با آنها تماس نداشتند،
الاّ آحادی که در آن شهر زندگی میکردند وگرنه افراد دوردست که امام را نمیدیدند,
پیغمبر را نمیدیدند. منظور از این «نذیر» اعم از امام و پیغمبر, عالمان دین,
مبلّغان الهی, سفیران وحی, سفیران هجرت, طرح هجرت و همینها هستند، اینها میروند
احکام الهی را به مردم میگویند؛ میگویند خدا چنین فرمود, پیغمبر چنین فرمود,
امام چنین فرمود این شخص میشود نذیر.
فرشتههای جهنم به این جهنمیهایی که حالا
میخواهند وارد شوند میگویند: ﴿أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذیرٌ﴾.
این
﴿أَ
لَمْ یَأْتِکُمْ نَذیرٌ﴾ که
فرشتگان جهنم به عنوان نقد و اعتراض میگویند، از همین قبیل است. در سوره مبارکه «ملک»
آیه نُه به بعد این است ﴿إِذا أُلْقُوا فیها سَمِعُوا لَها شَهیقاً وَ هِیَ تَفُورُ ٭
تَکادُ تَمَیَّزُ مِنَ الْغَیْظِ کُلَّما أُلْقِیَ فیها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ
خَزَنَتُها أَ لَمْ یَأْتِکُمْ نَذیرٌ﴾؛
مگر شما در فلان شهر, در فلان روز پای فلان منبر نبودی و فلان عالم این حرف را نزد؟
این میشود حجّت بالغه، وگرنه «نذیر» به معنای امام و پیغمبر(علیهما السلام) برای
گروه اندکی حاصل شده است، همه که سلمان و اباذر نبودند که خدمت امام و پیغمبر(علیهما
السلام) برسند، فرمود حجّت خدا وقتی بر شما بالغ شد، راه این است.
میبینید
یک روحانی, یک پیشنماز, یک واعظ, یک سخنران به چنین جایی میرسد؛ این کم مقامی
نیست که فرشتههای الهی در قیامت به سخن او احتجاج کنند و بگویند مگر فلان عالِم
از حوزه نیامد در محلّ شما این سخنرانی را نکرد و این آیه را برای شما نخواند؟!
آدم میتواند به جایی برسد که فرشته به حرف او استدلال کند، این کم مقامی نیست.
حالا که گفته شد علما ورثه انبیا هستند و آن معارف را دارند، آن هم درجات خاصّ
خودش را دارد؛ ولی بالأخره انسان میتواند کاری کند که عدّهای به جهنم نروند و
اگر ـ خدای ناکرده ـ حرف این سخنران را, حرف امام جماعت را, حرف امام جمعه را, حرف
آن آقا که کتابی نوشته, موعظهای کرده یا در دبیرستان بود یا در دانشگاه بود یا
طرح هجرت بود یا سفیران هدایت بود، هر چه بود فرشتهها به حرف او استدلال میکنند
و میگویند فلان عالِم که در محل شما، در مدرسه شما و در دانشگاه شما
آمده این حرف را زد این حرفها, حرفهای الهی بود، چرا گوش ندادید؟ ﴿أَ لَمْ
یَأْتِکُمْ نَذیرٌ﴾ که در سوره مبارکه «ملک»
است همین است. بنابراین از همان اوّلی که شروع میشود، مواقف مرزبندی شده است؛ یک
بخش عمومی دارد که ﴿فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ
الْمُرْسَلینَ﴾، بعد
بخش دیگری دارد که سؤالهای خاص است و سوره مبارکه «صافات» ناظر به همان
است.
چهارشنبه 14 اسفند 1392 ساعت 17:04