به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

کار حضرت آدم(ع) ترک اولی نیز نبود !!


.....که بشرهای اوّلی می‌خوابیدند؛ ولی خواب نمی‌دیدند و حرف انبیا را هم قبول نمی‌کردند.....




 

 


 

رؤیا هم تمثّل است، منتها در مثال متّصل است و این در مثال منفصل است؛ این در بیداری و در واقعیّت عالم مثال است؛ مثل اینکه آدم در عالم خواب, خواب می‌بیند اشتباهی کرده, غفلتی کرده, استغفار می‌کند و کسی می‌گوید من بخشیدم.

تمثّلاتی که ما در عالم مثال داریم، برای اینکه به عالم مثال منفصل راه پیدا کنیم راهگشاست. مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) در جلد هشت کافی نقل می‌کند و بعد مرحوم فیض همین را در وافی نقل می‌کند که بشرهای اوّلی می‌خوابیدند؛ ولی خواب نمی‌دیدند و حرف انبیا را هم قبول نمی‌کردند، انبیا می‌گفتند خدایی هست و قیامتی هست و اوامر و نواهی هست، آنها می‌گفتند اگر ما عمل کنیم چطور می‌شود و نکنیم چطور می‌شود؟

گفتند اگر بکنید و نکنید «بعدالموت» حساب و کتابی هست و بهشت و جهنمی هست، اینها انکارشان بیشتر می‌شد. مرحوم کلینی در جلد هشت کافی نقل می‌کند که اینها خیال می‌کردند وقتی می‌گویند بعد از مرگ; یعنی کسانی که مُردند از قبرستان دوباره زنده می‌شوند و آسیب می‌بینند.

در آن زمان خواب می‌رفتند، اما رؤیایی نداشتند که از آن به بعد ذات اقدس الهی رؤیا را نصیب بشر کرد؛ اینها می‌آمدند حضور انبیایشان و می‌گفتند اینها چیست که ما در عالم رویا و خواب می‌بینیم؟ آن انبیا(علیهم السلام) می‌فرمودند اینکه شما در عالم رؤیا می‌بینید نظیر آن چیزهایی است که ما به شما می‌گوییم که کمکم فهمیدند مسئله برزخ جای دیگر است و در این گورستان نیست؛ برزخ حسابی دارد, ارواح حسابی دارند, البته قیامت کبرا ـ همانطورری که قبلاً گذشت ـ حساب دیگری دارد که این ابدان زنده می‌شوند، اما برزخ حساب دیگری دارد. مرحوم کلینی نقل می‌کند که امام(سلام الله علیه) فرمود انبیای صدر آفرینش به این بشرها می‌گفتند این رؤیاهایی که شما می‌بینید نمونه‌ای از آن حرف‌هایی است که ما به شما می‌گوییم.

بنابراین جریان حضرت آدم و حضرت داود مثال منفصل بود و در بیرون بود نه در درون; منتها عالم مثال منفصل نصیب هر کسی نمی‌شود. در عالم خواب می‌بیند که استغفار کرده و آ‌ن شخص هم بخشید، همین‌ها را که ما در عالم مثال متصل می‌بینیم اینها در مثال منفصل می‌بینند. بنابراین آن‌جا اصلاً سخن از معصیت و ترک اُولیٰ و حمل بر نهی و تنزیه و اینها نیست.

.... آن نشئه نه ترک اُولیٰ بود, نه ترک واجب بود و نه ترک مستحب بود, نشئه تمثّل همین‌طور است. انسان در عالَم رؤیا اگر چنین چیزی پیدا شود این تنبّهی برای اوست که وقتی بیدار شده مواظب باشد، پس این نه ترک اُولیٰ بود, نه ترک معصیت بود, نه کار مکروه بود؛ نظیر همان جریان حضرت آدم است. در جریان حضرت آدم که نه معصیت بود و نه ترک اُولیٰ، هنوز شریعتی نبود، تمثّل بود؛ یعنی صحنه‌ای بود نظیر عالم رؤیا، منتها در بیداری اتفاق افتاده؛ در بیداری اگر برای کسی بهشتی باشد و مأمور باشد که وارد بهشت شود و کنار یک درخت نرود بعد کنار درخت برود، اینها تمثّلات است و اصلاً شریعت نیست. در جریان حضرت داود هم همین‌طور بود، این تمثّل بود که فرشته‌ها آمدند و بعد هم غیب شدند؛ کسی نبود حالا قصه‌ای باشد, جریانی باشد, شکایتی باشد, قضایی و داوری باشد.