به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

چگونه انسان پیرو هوی میشود؟

قال الاستاذ:

منشا پیروی از هوی چیست؟

چه چیز جلوی هوی را میگیرد؟

.....پس کسی که ـ معاذ الله ـ معتقد به معاد نیست یا هست ولی معاد را ......

......وگرنه آدم اگر بداند که آبرویش فوراً می‌رود این کار را انجام نمی دهد. اگر کسی بداند عمل زنده است و آبروبَر است دست به خلاف نمی‌زند؛......




 

 

چطور می‌شود که انسان پیرو هوی می‌شود؟ تحلیلی که قرآن ارائه می‌کند این است که اگر کسی صحنه محاکمه را منکر باشد یا صحنه محاکمه را منکر نباشد، بلکه از یاد ببرد چنین آدمی رهاست.

اگر کسی نداند که مسئول است, اگر نداند که این عمل زنده است و این عمل دامنگیر او می‌شود و او را به هر سَمتی که بخواهد می‌برد این را یا معتقد نیست یا یادش رفته و خود را رها می‌پندارد ﴿أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ یُتْرَکَ سُدی﴾که خیال می‌کند رهاست، اینکه خیال می‌کند رهاست یا برای این است که معتقد است ـ معاذ الله ـ «بعد الموت» خبری نیست ﴿إِنْ هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا﴾یا نه, ﴿نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ﴾.

منشأ پیروی هوی, فراموشی معاد است. ﴿وَ لا تَتَّبِعِ الْهَوی﴾؛ این پیروی هوی شما را از راه خدا گمراه می‌کند و دلیل مسئله هم این است:
﴿إِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ﴾,

چرا؟

﴿بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ﴾،اوّلین و آخرین حرف را  این ﴿بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ﴾می‌زند، وگرنه اعتقاد به مبدأ  آن‌قدر مؤثّر نیست. بله خدایی هست، مگر مشرکین معتقد نبودند خدایی هست؟ ﴿لَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ﴾این یک اثر علمی دارد، اما آنکه جلوی آدم را می‌گیرد مسئله معاد است. خدایی هست، بله خدایی هست؛ اما آیا خدا سؤال می‌کند؟ ﴿لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعیمِ﴾،خدا ما را مسئول قرار می‌دهد؟ ﴿وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ﴾، خدا از ما سؤال می‌کند؟ ﴿فَلَنَسْئَلَنَّ الَّذینَ أُرْسِلَ إِلَیْهِمْ وَ لَنَسْئَلَنَّ الْمُرْسَلینَ﴾،

فرمود ما از همه سؤال می‌کنیم آن چیزی که جلوی هوی را می‌گیرد اعتقاد به محکمه است؛ این مشکل رسمی حجاز بود, مشکل رسمی مشرکین بود و مشکل اصلی هر کسی که دست به تباهی می‌زند، وگرنه آدم اگر بداند که آبرویش فوراً می‌رود این کار را انجام نمی دهد. اگر کسی بداند عمل زنده است و آبروبَر است دست به خلاف نمی‌زند؛ این برهان مسئله است که با ﴿إِنَّ﴾ شروع شده فرمود: ﴿إِنَّ الَّذینَ یَضِلُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدیدٌ﴾چرا؟ برای اینکه محکمه را فراموش کردند,

 پس کسی که ـ معاذ الله ـ معتقد به معاد نیست یا هست ولی معاد را فراموش کرده گرفتار پیروی هوی می‌شود. درست است که اصلِ معاد همان رجوع به مبدأ است، اما اثر تربیتی برای اعتقاد به معاد است; یعنی کسی بداند که عمل زنده است مواظب کار خودش است.