به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

وآمن سخطه عند کل شر ....... مسلمان که چنین حرفی را نمی زند

قال الاستاذ:


(و آمن سخطه عند کل شر یا من....) اگر جمله خبریه باشد که مشمول آن خطر قرآنی است ،  مسلمان که چنین حرف نمی زند....



 

 

 …..وَ آمَنُ سَخَطَه عِند کُل شَر؛ جمله خبریه است یک، به داعیه انشا القا شده دو،

 یعنی خدایا! هر خطری که پیش می‌آید، من را حفظ بکن سه، وگرنه اگر جمله خبریه باشد که مشمول آن خطر قرآنی است که ﴿لا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ﴾.

این را یک انسان خسارت زده می‌گوید، مسلمان که چنین حرفی نمی‌زند.


یا مَنْ‏ یُعْطِی‏ مَنْ‏ سَأَلَهُ، یا مَنْ‏ یُعْطِی‏ مَنْ‏ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ ؛ اما ضمن اینکه ما آن کرامت و عظمت ذات اقدس الهی را بازگو می‌کنیم؛ هم لطایف دعا ما را هدایت می‌کند، هم خود دعا کننده باید توجه داشته باشد که :


خدایا! من آنطور را نمی‌خواهم، خدایا! تو به کافر می‌دهی، به ملحد می‌دهی، به من هم بده، نه اینطور نمی‌خواهم،


بلکه «یا مَنْ‏ یُعْطِی‏ مَنْ‏ سَأَلَهُ، یا مَنْ‏ یُعْطِی‏ مَنْ‏ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَ رَحْمَةً، أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاک‏»؛

به کافر نخواسته می‌دهی، آنچه را که تو دادی استدراج است     که فرمود: اینها خیال نکنند که ﴿نُسارِعُ لَهُمْ فِی الْخَیْراتِ﴾،

من آن را نمی‌خواهم؛ ولی من می‌خواهم بگویم که کرمت نامتناهی است و نعم‌ات بی پایان است «هیچ خواهنده ازین در نرود بی مقصود»؛


«یا مَنْ‏ یُعْطِی‏ مَنْ‏ لَمْ یَسْأَلْهُ وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ»، من آن را نمی‌خواهم؛ ولی تو آن را داری. «أَعْطِنِی بِمَسْأَلَتِی إِیَّاک‏»؛ چیزی می‌خواهم که سعادت من و سعادت آخرت من در آن باشد.