به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

اشکال سنگین علامه جوادی آملی بر صاحب حدائق

قال الاستاذ:

اشکال سنگین و عالمانه حضرت استاد علامه جوادی آملی نسبت به مرحوم صاحب حدائق........این گونه تعبیر شما با چه کسی سازگار است؟؟!!!!!!

اصولیین واقعاً حرمت علم را حرمت عالم را تا آنجا که ممکن بود حفظ کردند. اما در بعضی از این اخباریها, حالا مرحوم صاحب حدائق.....

......تعبیر تندی دارد که بالأخره حوصله صاحب جواهر سرآمده است.....

.....خدا مرحوم باقر وحید بهبهانی را غریق رحمت کند که این بساط را جمع کرد. وقتی فقیهی مرجعی بگوید «یوجب الخروج من الدین» مقلد او  سلاح تکفیری و تسلیحی می‌شود, شما چه توقعی دارید؟ وقتی او فتوا می‌دهد: «یوجب الخروج من الدین», مقلد او هم دست به اسلحه می‌برد......
  

 

 
........حالا ما دو تا کار می‌خواهد بکنیم این روایات را اول بخوانیم که حواسمان جمع باشد, بعد برسیم به برخوردی که بین خود فقها; یعنی بین اصولیین با اخباریین, اخباریین با اصولیین هست.

اصولیین واقعاً حرمت علم را حرمت عالم را تا آنجا که ممکن بود حفظ کردند. اما در بعضی از این اخباریها, حالا مرحوم صاحب حدائق تعبیر «یوجب الخروج من الدین»، مثل تعبیر پول خُورد در دست اوست, درباره علامه ، بزرگتر، پایین‌تر ، قبل ، بعد می‌گوید این ‌طور که شما فتوا می‌دهید این «یوجب الخروج من الدین» این گونه تعبیر شما با چه کسی سازگار است؟؟!!!!!!

 حالا اینجا هم نسبت به مرحوم ابن ادریس تعبیر تندی دارد که بالأخره حوصله صاحب جواهر سرآمده است که الآن آن عبارت را می‌خوانیم خود مرحوم صاحب جواهر در بخشی از جواهر دارد که ما در ملکه اجتهاد ایشان تردید داریم اینکه نمی‌شود این گونه با صرف خبر به فقه توجه کرد, خیلی این صاحب جواهر سنگین است خیلی این صاحب جواهر عظیم است.

الآن شما ببینید یک فقیه بخواهد که یک دو سه جلد کتابی در حد جواهر بنویسد این تمام عمرش را صرف بکند بعید است موفق بشود, با یک قلم سرب ریخته, مکه هم نرفته گفت مکه من, حج من, عمره من, همین فقه من است, حشر او با همه انبیا و اولیا باشد! این قلم سرب است این ‌طور نیست که مثلاً اصول را در فقه حواسش جمع بود پیاده کرده خیلی قوی است و از نظر اطلاع نسبت به اقوال قدما, متأخرین همان طور که فرمودند زبان مشهور است سخنگوی معروف است همین است.

از نظر ادب, در بخشی از تعبیرات تندی که مرحوم صاحب حدائق دارد ایشان دارد که اگر نبود آیه پایانی سوره «نحل» این قلم می‌توانست جواب تو را بدهد, این قلم، قلم عاجزی نیست. آیه پایانی سوره «نحل» این است که ﴿وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصّابِرینَ﴾ اگر کسی نسبت به شما بد کرد خواستید عقاب کنید کیفر بدهید عادلانه می‌توانید این کار را بکنید ﴿فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ﴾ اما در ذیلش دارد: ﴿وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَیْرٌ لِلصّابِرینَ﴾فرمود اگر نبود ذیل آیه‌ای که در پایان سوره «نحل» است این قلم می‌توانست جواب شما را بدهد تند تند می‌گویید: «یوجب الخروج من الدین», «یوجب الخروج من الدین» چیست.

خدا مرحوم باقر وحید بهبهانی را غریق رحمت کند که این بساط را جمع کرد. وقتی فقیهی مرجعی بگوید «یوجب الخروج من الدین» مقلد او  سلاح تکفیری و تسلیحی می‌شود, شما چه توقعی دارید؟ وقتی او فتوا می‌دهد: «یوجب الخروج من الدین», مقلد او هم دست به اسلحه می‌برد. ما این مشکل را داشتیم و به لطف الهی به وسیله این بزرگان حل شد, ما اول همین مشکل را داشتیم این سلفیها را هم ما داشتیم این تکفیریها را هم ما داشتیم. اینکه می‌گویند عالمان دین وارثان انبیا هستند, این صاحب جواهر, اینها چه حقی دارند اگر شما تند تند همین طور بگویید: «یوجب الخروج», آن هم یا باسوادتر از شماست یا مثل شماست,

این ‌طور نیست که «ان هذه القلوب اوعیه» اینکه نظری ندارد که ـ خدای ناکرده ـ عمداً خلاف کند حالا معلوم هم نیست که آنچه شما فهمیدید درست باشد؛  شما بگو نظر من این است آن آقا نظرش این است این نظر درست نیست. مرحوم صاحب جواهر اینجا دارد که «اساء الادب معه»؛یعنی صاحب حدائق نسبت به ابن ادریس اینجا اسائه ادب کرده, حالا آن روایت را می‌خوانیم.

غرض این است که ما باید حواسمان جمع باشد همین که چیزی برای ما روشن شد فوراً بگوییم فلان شخص دین ندارد, ما به عنوان یک عالم دینی که این حرف را زدیم آنکه مقلّد ماست دست به اسلحه می‌برد همین خطری که تکفیریها دارند آنها هم قربة الی الله می‌روند این کار را می‌کنند.

این بیان نورانی امام سجاد(سلام الله علیه) همین است فرمود که هزارها نفر آمدند جمع شدند «کُلٌ یَتَقَرَّبُ اِلَی اللهِ بِدَمِ اَبی الحُسَین»
همه‌ آنها قربة الی الله آمدند, به بعضیها یکی دو کیلو جو دادند که به اسبهای خود بدهند به کسی جایزه نمی‌دادند, جایزه برای سران ستم بود و همه اینها هم از کوفه و اطراف کوفه آمدند اینها که از شام نیامدند.

در ظرف یک هفته؛ یعنی روز دوم وجود مبارک سید الشهداء وارد کربلا شد روز سوم عمر سعد ملعون, بعد تا روز دهم سی هزار نفر این سی هزار نفر از همان کوفه و اطراف کوفه آمدند دیگر اینها قربة الی الله آمدند. شریحی یا غیر شریحی وقتی بگوید «یوجب الخروج من الدین», دیگری دست به اسلحه می‌برد, حالا معلوم می‌شود مرحوم آقای وحید بهبهانی و این‌گونه از بزرگان متفکران اصولی چه رنجها بردند.
برگرفته از سخنان حضرت استاد در درس خارج