به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

پیام حضرت استاد به مراسم افتتاحیه کنگره «شیخ‌سلار دیلمی»

قال الاستاذ:

کنگره نکوداشت مقام علمی و عرفانی ابوعلی حمزه بن عبدالعزیز مشهور به « سلار دیلمی» از فقیهان و اندیشمندان نامدار و برجسته قرن پنجم قمری و از شاگردان برجسته شیخ مفید و سید مرتضی، 27 خرداد ماه با پیام تصویری حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی در تالار وحدت دانشگاه تبریز برگزار شد.

  

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین والأئمة الهداة المهدیین سیّما خاتم الأنبیاء و خاتم الأوصیاء(علیهما آلاف التحیّة و الثناء) بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّءُ الی الله!

مقدم علما، آیات، حجج، فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی و علاقه‌مندان به قرآن و عترت را گرامی می‌داریم. از برگزارکنندگان این همایش وزین حق‌شناسی می¬کنیم و از بزرگوارانی که در ایراد مقال یا ارائه مقالت بر وزن علمی این همایش افزوده‌اند حق‌شناسی می‌کنیم. از ذات اقدس الی مسئلت می‌کنیم که همه عالمان ربانی مخصوصاً سلّار و سائر فقها و متکلمان ما را با انبیاء و اولیای الهی مشهور بفرماید و همه شما فرهیختگان را مشمول ادعیه ذاکیه ولیّ عصر(ارواحنا فداه) قرار دهد! حمزة بن عبدالعزیز طبرستانی است و معروف به سلّار است که ظاهراً در اصل سالار بود، این بزرگوار از شاگردان بِه‌نامِ سید مرتضی و شیخ طوسی(رضوان الله تعالی علیهم اجمعین) است. اصل تأسیس حوزه علمیه و علومی که در حوزه های علمیه باید مطرح شود را از اهل بیت فرا گرفت. از وجود مبارک پیغمبر و امام صادق(علیهما آلا¬ف التحیة و الثناء) رسیده است که برنامه‌های حوزوی باید عناصر سه‌گانه ذیل را اصل قرار دهد: «آیه محکمه»، «فریضه عادله» و «سنت قائمه»؛[1] اینها علوم رسمی حوزوی است که بخشی به اصول دین و بخشی به فقه و اخلاق و حقوق و فروع دین برمی‌گردد. سید مرتضی(رضوان الله تعالی علیه) بعد از فراگیری علوم از شیخ مفید و مانند آن بزرگوار همّت والایی در تأسیس حوزه علمیه نجف داشت اولاً و برنامه‌های درسی حوزه را برابر رهنمود رسول خدا و امام صادق(علیهما آلا¬ف التحیة و الثناء) تنظیم کرد ثانیاً؛ شاگرادنی تربیت کرد که برخی‌ها از «آیه محکمه» بهره وافر داشتند، برخی‌ها «فریضه عادله»، برخی‌ها «سنت قائمه»، برخی‌ها در علوم عقلی، برخی‌ها در علوم نقلی، برخی‌ها در تفسیر، برخی‌ها در کلام، برخی‌ها در فقه، برخی‌ها در حقوق و مانند آن.

سلّار، شیخ طوسی، قاضی عبدالجبّار، حَلَبی و بزرگان دیگر کسانی بودند که جزء فارغ التحصیلان نجف بودند. سلّار از شاگردان نام‌آور سیّدمرتضی بود؛ تلاش و کوششی که سیدمرتضی کرد، جهان تشیع را وامدار آن عقلانیت و درایت و تدبیر مدیریت خود کرد. شما مستحضرید که طبق نقل برخی‌ها زعیم حوزه علمیه مکّه عبدالله بن عباس، زعیم حوزه علمیه مدینه ابّی بن کعب و زعیم حوزه علمیه عراق عبدالله بن مسعود بود، خروجی این سه مرکز را با خروجی نجف که زعیم حوزه علمیه نجف سید مرتضی بود که بعد شیخ طوسی به عهده گرفت بررسی کنید، کتاب‌هایی که جزء خروجی نجف است قابل قیاس نیست، عالمان ربانی متکلّمان و فقیهان و مفسّران و حقوقدانان سیره‌نویسانی که از نجف برخواستند با آنها قابل مقایسه نیست، اگر کسی بگوید که جهان تشیع و حوزه‌های علمیه شیعه‌نشین وامدار حوزه نجف است، اقرار نکرده است؛ اگر کتب اربعه است خروجی نجف است، اگر کتاب‌های محقق و علامه است اینها خروجی همان حوزه‌های علمیه نجف و حلّه و اینهاست و اگر در بین متأخران جواهر است، مکاسب است، کفایه است، رسائل است و کتاب‌های عمیق فقهی و علمی دیگر اینها جزء برکات نجف است، همه اینها در سایه عقلانیت، مدیریت و مدبّر بودن سیدمرتضی است؛ آن روز مسئله علم کلام به ویژه مسئله امامت از راه عقلانی رواج وافر داشت، قاضی عبدالجبّار ـ معتزلی معروف ـ صاحب کتاب المغنی که بیست جلد است، بخش پایانی کتاب خود را درباره امامت اختصاص داد؛ آن‌جا با توجه به مبانی امامیه، تعیین مصادیقی که در مکتب امامیه مطرح است را مورد نقد قرار داد، مرحوم سید مرتضی در امامت کتاب الشافی نوشت که نقض گفته¬های قاضی عبدالجبّار معتزلی است که مرحوم شیخ طوسی که خود جزء متکلّمان بِه‌نام است می‌گوید: کتابی در امامت همتای کتاب استادمان سیّد مرتضی تصنیف نشده است.
بعد از اینکه سیّد مرتضی شبهات قاضی عبدالجبّار را در کتاب شریف الشافی پاسخ داد، یکی از شاگردان به‌نامِ قاضی عبدالجبّار نقض، اشکالات و شبهاتی مطرح کرد که به زعم باطل خود الشافی سیّد مرتضی را زیر سؤال بود. مرحوم سیّد مرتضی شاگرد بِه‌نامی به نام سلّار؛ یعنی همان سالار معروف دارد. این حمزةبن‌عبدالعزیز طبرستانی معروف به سالار که در نوشته‌ها از او به سلّار یاد می‌شود، فقیه نام‌آور و متکلّم نامداری بود؛ مرحوم سیّد مرتضی به سالار طبرستانی دستور می‌دهد که شما پاسخ این نقض را بدهید که این مجموعهٴ چهارگانه فرصت مغتنمی برای ارزیابی مسائل کلان امامت و کلان کلام است. آنچه قاضی عبدالجبار نوشت, آنچه سیّد مرتضی نقد کرد, آنچه شاگرد قاضی عبدالجبّار الشافی سیّد مرتضی را نقد کرد, آنچه به دستور سیّد مرتضی سلّار و سالار طبرستانی نقضِ آن شاگرد را نقض کرد، این مجموعه بسیار بحث‌های کلان کلام را به همراه دارد و اینها از خروجی‌ها و برکات نجف است که به وسیله سیّد مرتضی و به وسیله شاگرد معروف او حمزةبن‌عبدالعزیز طبرستانی معروف به سالار که از او به سلّار یاد می‌شود سامان پذیرفت. این بزرگوار گذشته از اینکه فقیهی نامی بود, متکلّم نام‌آوری هم بود که در بخشی از امور از سیّد مرتضی نیابت می‌کرد، کارهای فقهی و مرجعیّت دینی و علمی حَلَب را طبق رهنمود سیّد مرتضی به عهده داشت, گرچه حَلَبی عهده‌دار بخش دیگر؛ ولی سالار طبرستانی یعنی همین سلاّر بخشی از کارهای دینی و علمی حَلَب را به عهده داشت.
مرحوم سیّد مرتضی در شناخت شاگردان و تدبیر و پرورش شاگردان ماهر بود، مرحوم علامه بحرالعلوم در الفوائد الرجالیه نقل می‌کند که سیّد مرتضی دید در بین شاگردان حوزوی او برخی‌ها از استعداد بیشتری برخوردارند، آنها را با شهریه بیشتری تأمین کرد که اینها «فارغ‌البال» باشند و تمام وقت را در تحقیقات علمی صرف کنند؛ لذا به شیخ محمد حسن طوسی ماهی دوازده دینار شهریه داد، به قاضی عبدالجبار ماهی هشت دینار شهریه داد؛ او شده شیخ طوسی که دو کتاب از کتاب‌های اربعه امامیه را نوشت و قاضی عبدالجبار از فقهای نام‌آور شده است که در جمع اینها آن سالار طبرستانی سهم وافری داشت، چه اینکه دیگر فقهایی که همتای او بودند از فقه و کلام و سایر علومی که از آنها به عنوان آیه محکمه, فریضه عادله و سنّت قائمه یاد می‌شود بهره فراوانی داشتند.
بعد از انتقال حکومت از آل‌بویه به سلجوقی‌ها سلّار فتواهای سیاسی دینی می‌داد; یعنی طرزی شیعه را اداره می‌کرد که مورد گزند و آسیب سلجوقیان نباشند، آن بهره‌های فراوانی که در زمان آل‌بویه داشتند رخت بر نبندد و گرفتار تندروی‌های عُمّال سلجوقی نشوند.
غرض آ‌ن است که تا در نجف بود به تحقیقات علمی می‌پرداخت، وقتی به حَلَب وارد شد به مرجعیّت دینی بار یافت و امور دینی مردم را اداره می‌کرد و سرانجام در سال 436 قمری رحلت کرده است و در سفرهایی که رفت و آمد می‌کرد وقتی به شهر خسروشاه رسید ـ آن روز خسروشاه جزء بزرگ‌ترین شهرهای آذربایجان بود که تبریز و اردبیل و این‌گونه از شهرها را جزء توابع و اطراف خسروشاه به حساب می‌آوردند که بسیار بزرگ و گسترده بود ـ در رفت و آمد به بغداد آن‌جا رحلت کرد و همان‌جا دفن شده است، طوری که درباره او و امثال او می‌توان گفت که رحمت خدا و سلام خدا بر این‌گونه از فقها و متکلّمان نام‌آور امامیه روزی که به دنیا آمدند, روزی که رحلت کردند, روزی هم که مبعوث می‌شوند ﴿وَ السَّلامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَوْمَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا﴾؛[2] یعنی در هر سه مقطع با سلامت همراه بود؛ سالماً از یک مادر و پدر طیّب و طاهر اهلِ بیتی به دنیا آمده است, سالماً در دنیا زندگی کرده است که نه بیراهه رفت و نه راه کسی را بست, سالماً هم ـ ان‌شاءالله ـ وارد برزخ و قیامت شده است که آن روز اگر کسی سالماً وارد شود یقیناً اهل نجات است.

مجدداً مقدم شما علما و فضلا و آیات و حجج و فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی را گرامی می‌داریم از خدای سبحان مسئلت می‌کنیم. برگزارکنندگان این‌گونه از همایش را که در حقیقت درصدد احیای تُراث اسلامی هستند سعادت و سیادت دنیا و آخرت مرحمت کند و همه بزرگانی که در ایراد مقال یا ارائه مقالت تلاش و کوشش محقّقانه و پژوهش عالمانه کردند خدا به أحسن وجه بپذیرد و ذات اقدس الهی حشر همه شما را با قرآن و عترت قرار بدهد!

پروردگارا امر فرج ولیّ‌ات را تسریع بفرما! نظام ما, رهبر ما, مراجع ما, ملت و مملکت ما را در سایه ولیّ‌ات از هر گزندی محافظت بفرما!
مشکلات دولت و ملت را در سایه لطف ولیّ‌ات برطرف بفرما!
خطر بیگانگان را به خود آنها برگردان!
روح مطهر امام راحل و شهدا را با انبیا و اولیا محشور بفرما!

«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

[1]. الکافی(ط ـ اسلامی)، ج1، ص32. «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ».
[2]. سوره مریم, آیه33.