به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

درس و بحث فرومایگان...

قال الاستاذ:

درس و بحث فرومایگان...

  
یک وقت است یک کسی مطالعه می کند که چیزی یاد بگیرد، خودش را مطرح کند؛ یا در آن مباحثه و گفتگو و گفتمان، رقیب را از صحنه خارج کند. این نه تنها ذکر و فکر نیست، این بند است. یک وقت است نه، چهار تا کلمه می خواهد بفهمد که هم خودش را روشن کند، راه خودش را ببیند، هم راه کسی را نبندد.


اینکه گفتند: چراغ باشید، کونوا اوعیه العلم و مصابیح الهدی : یعنی به دیگری راه بدهید، نه راه کسی را ببندید! اگر این شد، خود همین این فکر می شود ذکر. منتها می شود «ذکر»! می شود یاد، به نام، اینکه فرمود: اذکر ربک فی نفسک تضرعاً و خفیه، این از بارزترین مصادیق ذکرالله فی القلب است. این می شود ذکر، می شود یاد، آن می شود نام. یک وقت است کسی می گوید: لااله الاالله، این نام خدا را بر لب می برد، یک کسی دارد درباره توحید فکر می کند، این یاد خدا را در دل دارد. آن یاد است و این نام.


 از وجود مبارک امام رضا (سلام الله علیه) سوال کردند: مردم فرومایه چه گروهی اند؟ - اینها که حقیقت شرعیه ندارد که از امام سوال بکنند که ! اینها یک سلسله مسایل معرفتی است که آن راز و رمزش را می خواهند از امام یاد بگیرند.- وقتی از وجود مبارک امام هشتم سوال می کنند که سفله- مردم فرومایه- چه گروهی اند، فرمود: من کان له شیء یلهیه عن الله او عن امرالله؛


فرومایه کسی است که یک چیزی داشته باشد او را سرگرم کند از یاد خدا! غافل کند... هر چه هست؛ گاهی درس و بحث آدم را سرگرم می کند.


نشانه اعراض از یاد خدا این است که در مباحثات با اینکه فهمید حق با طرف است، کوتاه نمی آید! خوب با اینکه در حجره بیش از دو نفر کسی نیست، مردمی هم حضور ندارند، این اینقدر حاضر نیست که اعتراف بکند و کوتاه بیاید. 

بعد هم در خلال سخنان نورانی اش فرمود: انسان بیش از یک دوست ندارد. انسان نه می تواند بی دوست باشد و نه بیگانه دوست آدم بشود! بیگانه، بیگانه است.


باید در حریم دل یک دوستی پیدا کرد. وجود مبارک امام هشتم فرمود به اینکه: انسان یک دوست دارد، و آن هم آشناست، و آن هم در حریم اوست، و آن «عقل» اوست. صدیق کل امری عقله .