وجود مبارک صدیقه کبری(سلام الله علیها) یک سلسله مقاماتی دارد که واقعاً فهم آن مقدور ما نیست.
مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) در جلد اول کافی نقل میکند که بعد از رحلت وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) جبرئیل میآمد و آن معارف الهی را بیان وحوادث آینده را تشریح و بازگو میکرد. صدیقه کبری(سلام الله علیها) هم اینها را میشنید بعد به حضرت امیر(سلام الله علیه) املاء میکرد و علیبنابیطالب(سلام الله علیه) نیز آنها را یادداشت میکرد و در نهایت مصحف فاطمه(س) نام گرفت.
اگر خدا به حضرت ابراهیم(ع) یا برخی انبیای دیگر صحف داد به وجود مبارک صدیقه کبری(س) هم صحیفه عطا کرده است منتها این صحیفه شریعت نیست؛ولی اخبار غیبی هست، علوم و معارف الهی هست و مانند آن. این واقعاً مقدور ما نیست که جبرئیل میآید یعنی چه؟! چگونه تنزّل میکند؟ این چه وحیای است که بر غیر نبی میآید! چه وحیای است که بر غیر امام میآید! این چه وحیای است که بر حجّت خدا بر معصومه کبری میآید!
وجود مبارک حضرت فاطمه(سلام الله علیها) حجّةالله است برای اینکه اگر پیغمبر حجت است نه برای اینکه پیغمبر است برای این است که معصوم است و اگر امام، حجت است نه برای اینکه امام است بلکه برای این است که معصوم است و اگر کسی معصوم بود قول و فعل و تقریر او میشود حجت. حالا امامت یک مقام برتر است نبوّت یک مقام برتر است؛ ولی حجیّت قول دائر مدار عصمت است یعنی این انسان کامل معصوم است و هیچ چیزی نمیگوید مگر به دستور خدا ؛چنین کسی فعل او و قول او و تقریر او میشود حجت.
اگر ما روایتی را از صدیقه کبرا(سلام الله علیها) داشته باشیم بدون تردید طبق آن فتوا میدهیم برای اینکه معصوم جز حق نمیگوید و قول امام حجت است للعصمة، قول پیامبر حجّت است للعصمة و قول حضرت صدیقه کبرا هم حجت است للعصمة.
وجود مبارک حضرت امیر به قول حضرت زهرا استدلال میکند و میگوید فاطمه اینچنین گفته است این را در اصول خواندهاید که قول معصوم بما أنّه معصومٌ حجت است حالا خواه امام باشد خواه پیامبر باشد خواه نه امام نه پیامبر. محور حجیّت، عصمت است. اگر کسی واقعاً هیچ راهی برای نفوذ وهم و خیال و شیطنت در او نیست،هیچ راهی برای سهو و نسیان او نیست و هر چه هست رضای خداست آن وقت میشود معصوم؛ وقتی معصوم شد قولش هم میشود حجت.