به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

آیا امام حسین عمدا زن و بچه اش را به کشتن داد؟

حضرت استاد فرمودند:
  بارها عنایت کردید که اگر بگوییم قطع حجّت است، حرف علمی نیست؛ اصول باید خودش را نجات بدهد و حیات پیدا کند، حیات اصول در این است که قطع را بگذارد کنار و عقل را بیاورد جلو، زیرا که عقل مبانی دارد، مبادی دارد، 25 فصل دارد، یک جان کندنِ علمی دارد تا ثابت کند که عقل چیست، بعد هم باید ثابت کند که علمِ غیبی امام در بخش‌های فقهی حجّت نیست، اگر اصول این کار را می‌کرد ما مشکل شهید جاوید و آن غائله‌ها و آن تشکیلات فراوان را نداشتیم؛ اینها هم طلبه‌های فاضلی بودند! می‌گفتند چگونه می‌شود که امام بداند و عمداً زن و بچه‌اش را به کشتن بدهد؟! اینها جریان حضرت مسلم(سلام الله علیه) را در کوفه و جریان سید‌الشهداء را در مکّه، «بالصراحة» می‌گفتند مسلم نمی‌دانست یا حسین نمی‌دانست! ـ معاذ الله ـ این‌طور بود! برای اینکه می‌گفتند چطور می‌شود که آدم بداند و زن و بچه‌اش را به کشتن و اسارت بدهد؟!

ولی اگر در اصول ثابت می‌شد که علم غیب «مِمَّا لاَ رَیْبَ فِیه» است، یک روایت و دو روایت و صد روایت که نیست، یا یک حادثه و دو حادثه و صد حادثه نیست برای تبیین علم غیب اهل بیت! ولی علم غیب بالاتر از این است که در سند فقهی قرار بگیرد! اگر در سند فقهی قرار می‌گرفت، اینها حجّت الهی بودند و انجام می‌دادند! اینها ناچار شدند بگویند مگر می‌شود که کسی علم داشته باشد که او را می‌کشند و زن و بچه‌اش را به اسارت می‌برند، آن‌گاه زن بچه‌اش را به همراه می‌برد؟!

 لذا می‌گفتند ـ معاذ الله ـ سید‌الشهداء نمی‌دانست در کوفه چه می‌گذرد؟ و مسلم بن عقیل هم نمی‌دانست که در مکه چه می‌گذرد؟ از بس مراجع گفتند ـ مخصوصاً سیدنا الاستاد علامه(رضوان الله علیه) اینها را توجیه کرد ـ آنها که نسخه‌ای اصلی شهید جاوید نزد آنهاست می‌دانند ـ کم‌کم به جای اینکه در نسخه‌ای جدید بگوید حسین بن علی نمی‌دانست، گفت مکّه خبر نداشت یا کوفه خبر نداشت؛ یعنی مسلم و حسین(سلام الله علیهما) را به مکّه و کوفه تبدیل کردند، حداکثر اصلاحی که کردند! به خودشان حق می‌دادند، می‌گفتند چطور می‌شود که آدم بداند و زن و بچه‌اش را به اسارت ببرد؟!

اما وقتی که در اصول به صورت رسمی ثابت بشود که علم غیب مخصوص مسائل عرشی و آسمانی و معجزات و کارهای کلامی است؛ این علم برای حکم فقهی نیست، آدم به راحتی قبول می‌کند که امام(سلام الله علیه) یقین دارد که در این کوزه سَمّ است؛ ولی این دانستن او حجت شرعی نیست؛ چه بداند که او را شهید می‌کنند و چه بداند که او را شهید نمی‌کنند؛ نظیر «لَیْلَةُ الْمَبِیتْ» یا نوزده ماه مبارک رمضان، هر دو حال برایش یکسان است
؛ گرچه جریان «لَیْلَةُ الْمَبِیتْ» قبل از امامت وجود مبارک حضرت امیر بود. اگر حوزه این کار را می‌کرد ما آن خسارت‌ها را نمی‌دادیم.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد