عمو عباس ربا خوار و داداش عقیل اموی!!!!
یک بیان نورانی حضرت امیر (سلاماللهعلیه) دارد در نهج البلاغه ـ واجب نیست که ما همه چیزها را بفهمیم، شما دو به دو، سه به سه، یک دور نهج البلاغه را مثل قرآن مباحثه کنید روزی یک صفحه دو صفحه، نگوید ما نمیفهمیم! مگر همه چیز را ما باید بفهمیم؟! ولی اصلش را بدانیم که حضرت چه گفته یا نگفته! ـ این حرف خیلی حرف بلندی است حضرت فرمود: اگر برادرم جعفر بود و اگر عمویم حمزه بود من هرگز سقیفه را امضا نمیکردم! «لَوْ کَانَ لِی بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ عَمِّی حَمْزَةُ وَ اَخِی جَعْفَرٌ لَمْ اُبَایِعْ کَرْها. ) حالا دستم خالی بود چکار میکردم؟! اگر همین دو نفر را میداشتم قیام میکردم. یک عمو ماند به نام عباس، یک عمو (برادر) ماند به نام عقیل؛ اینها «جدید العهد» به اسلام هستند، اینها در زمان فتح مکه اسلام آوردند، اینها تازه مسلماناند، این عقیل هم که برگشته رفته در دستگاه اموی، معلوم نیست چکاره بود! این عموی من عباس یک عموی رباخواری بود که آخرها اسلام آورد، در فتح مکه اسلام آورد، من با اینها چکار میتوانستم بکنم؟! این حرفها خواندنی نیست؟! نگویید نمیفهمیم! خیلی از چیزهاست که ما نمیفهمیم، ولی یک دور نهج البلاغه باید در مشت شما باشد. ممکن نیست کسی بگوید من شیعه هستم و حرف علی را نداند! ممکن نیست! حالا اگر فرصت کردید آن مطالب دقیقش را آدم یاد میگیرد، بله عیب ندارد، آدم یادداشت میگذارد و مراجعه میکند؛ اما یک دور باید با همبحثتان روزی یک صفحه دو صفحه؛ حالا جاهایی که مشکل است آدم مطالعه میکند میگذارد برای فرصت بعد، به هر حال یک دور آدم باید بداند که چه خبر است! صریحاً دارد که اگر من این کار را نمیکردم «لباد الاسلام» دین رفته بود. «اَمَّا حَقِّی فَقَدْ تَرَکْتُهُ مَخَافَةَ اَنْ یَرْتَدَّ النَّاسُ»؛ولی من آن کسی نیستم که اگر پشتیبانی میداشتم سقیفه را امضا میکردم، حیف که عمویم حمزه نبود! حیف که برادرم جعفر نبود!
غرض این است که این دین را وجود مبارک حضرت با این وضع در اختیار ما قرار داد. با همین قرآن آن مردم را به این صورت رساند؛ حالا هر چه بود توانستند به هر حال اجداد ما را از کفر و شرک و اینها نجات بدهند، همینها آمدند. ما اینها را باید گرامی بداریم و اصل اینها را باید حفظ بکنیم.بخشی از سخنان حضرت استاد در درس خارج فقه 23 مهر97
جمعه 27 مهر 1397 ساعت 14:55