نکاح آن است که یک حقوق شرعی را شارع مقدس برای طرفین قرار بدهد، یک؛ و یک حقوق عاطفی و اخلاقی را تقسیم بکند، دو؛ بگوید به اینکه مسکن را مرد باید به عهده بگیرد. سکینت را زن عهدهدار است: ﴿خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا﴾، یعنی ﴿لِتَسْکُنُوا﴾! زن موظف است خانهدار باشد. سکینت و آرامش خانه به عهده زن است. من او را عطوف خلق کردم و مهربان خلق کردم. اصلاً اینکه میگویند «ارحام، ارحام، ارحام» یعنی همین! دیگر نمیگویند «صله اصلاب»، میگویند «صله ارحام». آنکه میتواند یک خانواده را جمع بکند، یک قبیله را جمع بکند، یک فامیل را جمع بکند، مادر است. صله اصلاب که ما نداریم، اینها از اصلاب مرد هستند و ارحام زن. زندگی را عاطفه اداره میکند.
این بیان نورانی امام (سلاماللهعلیه) که مکرر خوانده شد همین بود؛ حضرت فرمود: «تَزَاوَرُوا»؛ یکدیگر را ترک نکنید. «فَاِنَّ فِی زِیَارَتِکُمْ اِحْیَاءً لِقُلُوبِکُمْ وَ ذِکْراً لِاَحَادِیثِنَا»؛ شما شیعیان ما هستید وقتی یکدیگر را ترک نکردید و به سراغ یکدیگر رفتید، فاصله نگرفتید، وقتی دور هم جمع شدید احادیث ما را نقل میکنید. احادیث ما جامعه را میسازد: «وَ اَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَکُمْ عَلَی بَعْض». همه ما شنیدیم و گفتیم و میگوییم که سنگ روی سنگ بند نمیشود، درست هم میگوییم. اگر کسی خواست بُرجی، قصری، خانهای بسازد طبق اول را سنگ گذاشت، دوم را بخواهند سنگ روی سنگ بگذارد که بند نمیشود، یک ملات نرمی میخواهد. امام فرمود کلمات نورانی ما ملات نرم است، حالا بعد میخواهی بُرج بسازی میتوانی، قصر بسازی میتوانی. ادب یعنی ادب! جامعه را ادب اداره میکند. تا حرف زدی پانزده میلیون پرونده! اینکه نشد. فرمود جامعه با بیانات ما که ادب است اداره میشود، وگرنه سنگ روی سنگ بند نمیشود «وَ اَحَادِیثُنَا تُعَطِّفُ بَعْضَکُمْ عَلَی بَعْض». چرا گفتند مستحب هر جا یکدیگر را دیدید سلام بکنید و مصافحه بکنید؟ برای اینکه جلوی زندان گرفته بشود، جلوی پانزده میلیون پرونده گرفته بشود. چند بار به عرض شما رسید این پانزده میلیون ولو پنج میلیون یا شش میلیون، هر پروندهای سه چهار نفر درگیر هستند. ما یک کشور هشتاد میلیونی هستیم که بیست میلیون آن کودک و زن و مرد و مریض و مانند آنها هستند، شصت میلیون شب و روز باهم دعوا داریم! برای اینکه این پانزده میلیون با خودشان که دعوا ندارند، این پانزده میلیون با پانزده میلیون دیگر دعوا دارند که میشود سی میلیون، این سی میلیون هر کدام به هر حال با یک نفر برادری، پسری، فرزندی میشود شصت میلیون. کشوری که شصت میلیون با هم فحش میدهند این کشور، کشور امام رضاست؟! ما این را آوردیم: «اَلنِّکَاحُ سُنَّتِی»، «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَد اَحْرَزَ نِصْفَ دِینِه»، این کجا و آن اجتماع مذکر و مؤنث کجا! چرا گفتند سلام بکن؟ چرا گفتند حقوق زن خود را رعایت بکن؟ چرا گفتند چرا گفتند چرا گفتند یعنی همین! فرمود سکینت به عهده زن است، مسکن را مرد باید تهیه کند. او تمام خستگیاش در بیرون وقتی که وارد منزل شد با دیدار همسرش حل میشود. بشر با آن آرامش عاطفی دارد زندگی میکند، اینکه حیوان جنگلی نیست. ﴿خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا﴾ یعنی ﴿لِتَسْکُنُوا﴾! مگر شما آرامش نمیخواهید؟! خستگی بیرون شما در منزل باید حل بشود. او باید آنقدر مدیریت داشته باشد که به عاطفه شما را جذب بکند، این وظیفه زن است. مسکن را شما میتوانید، سنگ و گِل را شما میتوانید تهیه کنی و باید تهیه کنی. بعد فرمود جهیزیه هست، مهریه هست، اینها را ذات مقدس هم امضا کرده، اینها بود. فرمود جهیزیه و مهریه و مانند آن چیزی دیگر است، آنچه که ما آوردیم این است: ﴿خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا اِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً﴾؛ درست است جهیزیه، درست است مهریه، اما اینها مشکل را حل نمیکند.
دو عنصر اصلی است که زندگی را نرم میکند: یکی مودت و دوستی عاقلانه نه غریزی و یکی محبت عاطفی و مهربانانه عقلی. ﴿خَلَقَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْواجاً لِتَسْکُنُوا اِلَیْها﴾؛ ﴿وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً﴾. ـ مستحضرید که مودّت دقیقتر از محبت است ـ فرمود زندگی را این دو اصل میگرداند: یکی دوستی عاقلانه و یکی گذشت مهربانانه. دوستی اگر براساس غریزه باشد، همینکه سنّ یک قدری بالا آمد و غریزه افت کرد طلاق طلاق! ولی دوستی اگر عاقلانه باشد، الآن در بین ما شیعیان زن و شوهر پیر علاقهشان به یکدیگر خیلی بیش از علاقه دوتا جوان است. ﴿وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً﴾؛ ﴿وَ رَحْمَةً﴾؛ این رحمت هم متقابل است آن مودت هم متقابل است، هر کدام اشتباه کردند فوراً دیگری جبران بکند انتقام نگیرد. آنوقت فرزند صالح از اینجاست؛ این شهدای بزرگوار تربیت شده پدر و مادران قبل از انقلاب هستند. اینها با دعای پدر با دعای مادر، آن مادر او را دعا میکند و از زیر قرآن رد میکند میفرستد به جبهه، و کشور را آن خون دارد اداره میکند. بارها به عرضتان رسید ولوغ سگ را حتی خاک هم پاک میکند؛ اما ولوغ این استعمار و استکبار را نه خاک پاک میکند، نه آب پاک میکند، نه باران پاک میکند، نه برف پاک میکند، فقط خون پاک میکند. مگر استعمار را، استبعاد را، حرف ترامپ را، باران بیاید پاک بکند که نیست! این زیارت طیب و طاهر ائمه (علیهمالسّلام) که بعد از زیارت به این شهدا میگوییم: «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْاَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُم» یعنی همین! این خون ولوغ استکبار را پاک میکند، این خون ولوغ ترامپ را پاک میکند، همین! باران آن عُرضه را ندارد، برف آن عرضه را ندارد. اینها تربیت شده همین پدر و مادر هستند. «طِبْتُمْ وَ طَابَتِ الْاَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُم»؛ هیچ ولوغی را که ولوغ استعمار و استحمار و استکبار و مانند اینها باشد برف و باران و دریا آن عرضه را ندارد که پاک کند؛ فقط خون پاک میکند. این هنر است. اینکه فرمود آوردم، من این را آوردم: «اَلنِّکَاحُ سُنَّتِی»؛ وگرنه آن اجتماع مذکر و مؤنث همیشه بود. نفرمود «البیع سنتی»، «الاجارة سنتی»! فرمود: ﴿اَحَلَّ اللّهُ الْبَیْع﴾، ﴿اَوْفُوا بِالْعُقُود﴾ خرید و فروش شما، حالا مسئله ربا و مانند آن را تحریم کرده است. بیع یک امر ملکوتی باشد که نیست، اجاره یک امر ملکوتی باشد که نیست؛ اما فرمود ازدواج یک امر ملکوتی است «مَنْ تَزَوَّجَ فَقَد اَحْرَزَ نِصْفَ دِینِه». چرا مادر اگر در نفاس بمیرد «ماتت شهیدةً»؟ این کدام منطق است؟ چرا ثواب شهید را میبرد؟ چرا اگر طلبهای از راه دور بخواهد برود حوزه، وسطها بمیرد ﴿مَنْ یَخْرُجْ مِنْ بَیْتِهِ مُهاجِراً اِلَی اللَّه﴾ این اجر شهید دارد؟ آن مادر چرا اگر در حال نفاس بمیرد «ماتت شهیدةً» چرا؟ چون «اَلنِّکَاحُ سُنَّتِی»، وگرنه هر کسی که در حال زایمان بمیرد که «ماتت شهیدة» نیست، کم نیست، ثواب شهید مگر کم است؟! ثواب شهید را مگر به هر کسی میدهند؟!
بخشی از سخنان حضرت استاد دردرس خارج فقه 11 دی ماه97
پنجشنبه 13 دی 1397 ساعت 15:47