به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

انسان آروغ نمی زند!! /یا افسق الفاسقین ....

قال الاستاذ: حرفی که قارون زده مشکل رسمی بسیاری از ما است، بسیاری از ما اسلامی حرف می زنیم و قارونی فکر می کنیم، حرف قارون که گفت «إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِندِی»؛ من خود علم اقتصاد بلد بودم و زحمت کشیدم، مشکل رسمی صاحبان ثروت امروز است، اینها خودشان را مالک می دانند، اگر بگویید باید وجوهات بدهید می گوید مال خودم است، بگویید این قدر تفاخر نکنید می گوید مال خودم است، اگر بگویید صاحب وسائل این روایت را در کتاب المسکن وسائل از معصوم علیه السلام نقل کرده که اگر کسی بیش از اندازه خود برج سازی کند فرشته ها می گویند «یا أفسق الفاسقین أین تُرید؟» گوش نمی دهد، یک وقت است که انسان برج می سازد برای این که مشکل مسکن جامعه را حل کند، ‌این یک خیر و رحمت و برکت است اما یک وقتی برای خودش بدون اینکه نیازی داشته باشد طبقا فوق طبق می سازد که این روایت تفاخر کردن به کاخ سازی، ‌ناظر به اوست.


 تلاش در تولید و قناعت در مصرف از بهترین برکات است، ‌چنین سرمایه داری محبوب جامعه است،‌ کسی که فکر اقتصادی خود را به کار بگیرد تا مشکل گرانی و تورم را حل کند و خود هم مثل افراد دیگر جامعه زندگی کند،‌ جمع بین تلاش در تولید و قناعت در مصرف از بهترین فضائل اقتصادی است، و انسان هم راحت زندگی می کند،‌ شما وقتی به یک مطب مراجعه می کنید می بینید 80 درصد بیماری ها مربوط به پرخوری و بد خوری است، این بیماری های گوارشی همه مطب ها را شلوغ کرده است،‌ فرموده اند اگر می خواهی سالم و با عمرطولانی زندگی کنی وقتی احتیاج به غذا نداری نخور،‌ قبل از سیر شدن دست از غذا بکش، آیا صحیح است که انسان به قدری پرخوری کند که وقتی در مجلسی نشسته است آروغ بزند؟ این دین همه این حرف ها را به ما گفته است، تلاش در تولید و قناعت در مصرف انسان را پیش خدا، ‌فرشته ها، ‌اهل بیت علیهم السلام و جامعه محبوب می کند و از آن طرف هم تظاهر به ثروت انسان را مشمول خطاب «أفسق الفاسقین» فرشته ها می کند.

وقتی شیطان شب و روز را عوض می کند!!

قال الاستاذ: خداوند شب را برای استراحت و آسایش و روز را برای کسب و کار قرار داده است،‌ اینکه شیطان گفت من اینها را وادار به تغییر خَلق می کنم؛ «فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّـهِ» یعنی آنچه را خدای سبحان با نظام احسن آفرید اینها وضع را به هم می زنند، روز را می خوابند و تا پاسی از شب مغازه ها باز است،‌ هم انرژی و وقت مصرف می شود هم بهترین فرصت برای عبادت و مطالعه بی جا مصرف می شود،‌ این که می بینید کتاب خواندن و مطالعه و مسائل علمی در جامعه ما رواج ندارد برای این است که شب را در مغازه ها بی کار می گردند برای خرید و فروش، خداوند می فرماید روز برای کسب و شب برای تأمل و عبادت و استراحت است.

کارهای انسان در خواب محصول ملکات زمان بیداری است

قال الاستاذ :

 همین که انسان وفات کرد  تکامل عملی قطع می شود،‌ اگر کسی بتواند در آخرت کاری انجام بدهد که به وسیله آن به ثوابی برسد یا از عقابی برهد این می شود عمل صالح و کار اختیاری، ‌و اگر عمل اختیاری در آخرت ممکن باشد شریعت می خواهد که این می شود دنیا و دیگر آخرت نیست،‌ در خواب هم انسان کارهایی را انجام می دهد ولی کارش محصول و نتیجه ملکات زمان بیداری است و کار اختیاری در خواب از انسان ساخته نیست و خواب گوشه ای از نمودار قیامت است؛ این بیان نورانی پیغمبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم در نهج البلاغه هم آمده که «الیوم عملٌ و لا حساب و غداً حسابٌ و لا عمل»،‌  چون اگر این طور باشد خیلی ها توبه کرده و نجات پیدا می کنند در حالی که هنگام احتضار راه بسته می شود چه رسد به برزخ.

...... برای اتلاف عمر خود پاسخی ندارد

کسی که برای سرگرمی به بازی و تماشای فیلم مشغول است برای اتلاف عمر خود پاسخی ندارد

قال الاستاذ:  «فَعَمِیَتْ عَلَیْهِمُ الْأَنبَاءُ یَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا یَتَسَاءَلُونَ» مراد از «انباء» حُجَج و ادلّه است یعنی جواب علمی، در محکمه وقتی می گویند کسی دلیل کور دارد یعنی حجتی ندارد و سرگردان و متحیر است و این تحیر باعث می شود که حتی با دیگر تبهکاران هم نتواند گفت وگو کند اما در موقف دیگر که حالت عادی دارند گفت وگو هم دارند، کسانی که در دنیا به تعبیر قرآن کریم «فَهُمْ فِی أَمْرٍ مَّرِیجٍ» هستند،‌ یعنی کسی که منظم حرف نمی زند،‌ منظم فکر نمی کند و منظم زندگی نمی کند در هرج و مرج و بی نظمی است،‌ «مریج» به معنای هرج و مرج است، یعنی راه،‌ حرف، قول و ‌فکرش سامان علمی ندارد،‌ اینها که در زندگی به دنبال بازی و فیلم های سرگرم کننده اند در هرج و مرج زندگی می کنند، اگر از آنها بپرسید چرا به دنبال فیلم و بازی هستید می گویند برای سرگرمی،‌ سرگرمی جواب اتلاف عمر نیست،‌ کسی که در هرج و مرج زندگی می کند وقتی صحنه قیامت شد خبر و دلیلش کور می شود و راه برون رفت ندارد و وقتی پرسیده می شود جواب انبیا را چه دادید جوابی برای گفتن ندارند.

توصیه مهم حضرت استاد به شاگردانش

قال الاستاذ : یک وقت کسی 10 سال در درس تفسیر شرکت می کند و مفسر خوبی می شود و یک وقت کسی همین 10 سال را شرکت می کند ولی یک واعظ و پیش نماز می شود، اتلاف عمر حقیقت شرعیه ندارد، کسی که 10 سال درس تفسیر برود و مفسر خوبی نشود اتلاف عمر کرده است، توقع نداشته باشید که خدا آیه نازل کند که اگر کسی 10 سال درس تفسیر رفت و مفسر نامی نشد اتلاف عمر کرده،‌ هر چه که سر درس گفته می شود باید مراجعه شود،‌ سند و روایت باید دیده شود، جمع بندی و استدلال شود و باید بتوانید تدریس کنید.

جلسه امتحان : زمان 80 سال

قال الاستاذ:  خدایی که ما را آفرید سوگند یاد کرد که انسان در فشار است «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ» کبد به معنی رنج است، لام هم لام قَسَم است،‌ کسی که ما را آفرید فرمود انسان را در رنج اداره می کنم، پس این رنج در همه جا هست،‌ این طور نیست که کسی به غرب و شرق برود در آنجا رنج نباشد،‌ آنها رنجشان یا مثل ما است یا بیشتر، منتهی رنج ما فرق می کند، ‌این زد و خورد و دعواها همه جا هست،‌ این طور نیست که اگر کسی کافر بود در امنیت است بلکه رنج بیشتری دارد،‌ دنیا جای آسایش نیست،‌ جای آزمون است، انسان در کلاس آزمون با دلهره نشسته است، البته آزمون 80 یا 100 ساله،‌ انسان در طول این 80 سال با دلهره و استرس در کلاس آزمون نشسته است منتهی ما چون غافلیم فکر نمی کنیم که این امتحان است و یک وقتی بیدار می شویم و می بینیم که این فضا را درد گرفته است.

 

 این زن نامحرم که اینجاست، خدا او را برای امتحان ما فرستاده، ‌از یک طرف به حاجی و معتمر می فرماید وقتی وارد سرزمین مکه شدی و احرام بستی صید حرام است، از طرفی به این آهوانی که می چرند می گوید قدری پایین تر بیایید و در دسترس و تیررس قرار بگیرید تا ببینیم اینها چه می کنند، « لَیَبْلُوَنَّکُمُ اللَّـهُ بِشَیْءٍ مِّنَ الصَّیْدِ تَنَالُهُ أَیْدِیکُمْ وَرِمَاحُکُمْ»،‌ از طرفی به مؤمنین می فرماید «یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ»، ‌از طرفی بدحجاب یا بی حجابی را از کنار چشم عبور می دهد،‌ کسی که غافل است نگاه می کند و آنکه عالم است می گوید دارم امتحان می شوم،‌ از طرفی می فرماید «أکالون للسحت»،‌ رومیزی و زیرمیزی هر چه باشد حرام بیّن الهی است و از آن طرف رشوه دهنده را به سراغ انسان می فرستد،‌ هیچ لحظه ای نیست که در طول این 80 سال در امتحان نباشیم،‌ منتهی کسی که غافل است ورق سفید می دهد، ‌فرمود انسان را با درد خلق کردم چون کار ابد با او دارم، ‌انسان یک موجود ابدی است،‌ بحث میلیارد و هزار میلیارد سال نیست، یک ابد را باید بسازد.

مگر انبیا و ائمه و روحانیون نیامدند؟!

قال الاستاذ : قرآن عقل را حجت می داند و روی احتجاج عقلی خیلی تکیه می کند، خداوند فرمود ما انبیا را فرستادیم و هر از چندگاهی تجدید می کنیم تا مردم در قیامت علیه خدا استدلال نکنند که خدایا ما نمی دانستیم بعد از مرگ چنین جایی هست و تو که می دانستی ما بعد از مردن نابود نمی شویم و حساب و کتاب و سؤال و جوابی هست، چرا راهنما نفرستادی؟ این استدلال عقلی است و خدا روی این استدلال صحه گذاشته و فرمود ما انبیا را فرستادیم و هر از چندگاهی تجدید کردیم [یعنی بعد از هر پیامبر، پیامبر دیگری فرستادیم] تا در قیامت علیه ما استدلال نکنند، خداوند در سوره نساء آیه 165 می فرماید «رُّسُلًا مُّبَشِّرِینَ وَمُنذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّـهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ»، گرچه «بعد» ظرف است و ظرف مفهوم ندارد ولی ظرفی که در مقام تهدید باشد مفهوم دارد و اینجا هم دارای مفهوم است یعنی بعد از رسل دیگر حجتی نیست و حجت الهی تمام است، در سوره مبارکه مائده هم می فرماید «یَا أَهْلَ الْکِتَابِ قَدْ جَاءَکُمْ رَسُولُنَا یُبَیِّنُ لَکُمْ عَلَى فَتْرَةٍ مِّنَ الرُّسُلِ أَن تَقُولُوا مَا جَاءَنَا مِن بَشِیرٍ وَلَا نَذِیرٍ فَقَدْ جَاءَکُم بَشِیرٌ وَنَذِیرٌ وَاللَّـهُ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ».

   در دالان ورودی جهنم فرشتگان استدلال می کنند که «أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَذِیرٌ؛ آیا برای شما انذار کننده ای نیامد»، مگر انبیا و ائمه و روحانیون نیامدند به شما بگویند نمازی هست و روزه ای هست؟ نذیر اختصاصی به پیغمبر ندارد، مگر آن زمان رسول خدا صلی الله علیه و آله درِ خانه همه می رفت؟ این کار شدنی نیست، علما می رفتند و حرف های آن حضرت را به مردم می رساندند، به مردم گفته می شود مگر شما روحانی و امام جماعت نداشتید؟ مگر واعظ نداشتید؟ هر کسی که حرف آن حضرت را به مردم برساند مثل سفیران هدایت، طرح هجرت، روحانیت در ایام تبلیغ و عزاداری سید الشهدا سلام الله علیه، همین است، اینها که معاذالله حرف های خودشان را نمی زنند، حرف های خدا و پیغمبر است، این حجت بالغه الهی است، اگر کسی پای منبر بنشیند و حرفهای انبیا را به وسیله علما بشنود، در آخرت حرفی برای گفتن ندارد و اینکه گفته شد علما وارثان انبیا هستند، بخشی از آن به همین معنی برمی گردد.

تا کی جامعه با ترس اداره می شود؟!

قال الاستاذ: {در جریان نبوت حضرت موسی (ع) }  :   حضرت موسی(ع) به خدا عرض کرد  چند مشکل دارم، سابقه قتل دارم، با اژدها نمی شود مردم را هدایت کرد، اژدها مردم را ساکت می کند ولی ساکن نمی کند، من حرف های خوب می زنم ولی خوب حرف نمی زنم برادرم هارون از من فصیح تر است، تا کی جامعه را با ترس اداره کنم، برای اثر در جامعه باید حرف های عالمانه بزنم به گونه ای که آنها خسته نشوند، این هنر و گفتار سخن و نظم و نثر خوب است که می تواند جامعه را ساکن و ساکت کرده و خوب اداره کند، خدای متعال هم این مشکلات را برای او حل کرد.

حضرت عرض می کند این طور نیست که نتوانم سخن بگویم، اصل فصاحت را دارایم اما کسی که بخواهد مسیر فکر یک کشوری را عوض کند یک ادبیات شفاف و روشن و هنر خوبی می خواهد، هنر گفتاری و نوشتاری و مانند آن، «فَأَرْسِلْهُمَعِی ردْءًا یصَدِّقُنِی»، کمک من باشد، تصدیقم کند، حرف های مرا به جامعه منتقل کند حرف های جامعه را به من منتقل کند، اگر مناظره، مباحثه، همایش و سخنرانی است حضور پیدا کند چون قدرت بیان او خوب است و همه جانبه از من افصح است.