قال الاستاذ: « وعْدَ اللَّـهِ لَا یُخْلِفُ اللَّـهُ وَعْدَهُ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ» در اینجا وعده قدر متیقنش پیروزی اهل حق است، اما آن وعدهای که قرآن مکرر از آن سخن گفته مسأله معاد و یوم القیامه است ، خدای سبحان وعده داده است که جهان را به هدف برساند و او از وعده خود تخلف نمیکند و اکثر مردم نمیدانند که بعد از مرگ خبری هست زیرا معیار معرفت و دانش اکثر مردم حس و تجربه حسی است، از نظر معرفت و دانش پایینترین درجه دانش همین معرفت حسی است و این دبستان دانش است، وحی در محدوده معرفت بشری نیست بلکه شهود محض و عصمت تام است.
قال الاستاذ: «فِی بِضْعِ سِنِینَ لِلَّـهِ الْأَمْرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ وَیَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ» این آیه جبر را بیان نمیکند، تمام اشیا تحت تدبیر خدای سبحان است، اما خداوند متعال هر موجودی را از راه مبانی و مبادی خاص خود اداره میکند، سنگهای دل کوه را اداره میکند، یک تکه خاک اگر بخواهد عقیق یمنی یا فیروز نیشابوری شود مربی میخواهد و سالها طول میکشد، این سنگ را از راه خود میپروراند، گیاهان هم این چنین است، اگر گیاهی بخواهد شجر یا خوشه گندم شود از راه مبادی و مبانی خاص خود باید برود، حیوانات را هم که اداره میکند؛ حیوان متحرک بالمیل است نه متحرک بالاراده، اگر کسی بگوید من بر اساس میلم عمل میکنم مانند حیوان و متحرک بالمیل میشود، خداوند اگر بخواهد حیوان را اداره کند بر اساس گرایشها و میلهای حیوانی او اداره میکند؛ جمادات و گیاهان، حیوانات و فرشتهها و انسانها را به سبک ویژه خود اداره میکند، انسان را با هوش، انگیزه، عقل و ارادهاش اداره میکند، این مسأله تثبیت اختیار است نه اثبات جبر، خداوند هر موجودی را از مبادی خود اداره و تدبیر میکند، از این رو غالب و مغلوب شدن و فرح همه را به انسان نسبت میدهد.