به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

حقوق بشر پایه علمی ندارد

*   اگر زرق و برق شما را می‌گیرد و حرفی برای گفتن ندارید و از توحید و آغاز و انجام نمی‌توانید حرف بزنید سفیر نیستید و اگر جرأت ندارید سمت سفارت را نپذیرید.


* به عنوان سفیر ایران به اندازه عظمت ایران سخن بگویید، به اندازه بزرگی مردم ایران حرف بزنید و اگر سفیر جمهوری اسلامی ایران هستید باید برنامه اسلام راترویج کنید  ٬  باید بدانید اسلام تا کجا حرف دارد و به جامعه گفته شما با مردن نمی پوسید بلکه از پوست به در می آئید.

* پیغمبر اسلام حرف خودش را با فرهنگ مردم آن زمان و زمین عجین کرد و تحویل مردم داد و اگر خدای نکرده سفرا مرعوب پیشرفت های دیگر کشورها شوند و طبق مردم آن کشور حرف بزنند درست نیست بلکه باید حرف اسلام و جمهوری اسلامی را با زبان مردم این کشورها به آنها بفهمانید.

* قرآن برای مردم محلی، منطقه ای و بین المللی دستورات اسلامی و انسانی دارد و شما باید به آنهایی که از منشورات و جوامع بین المللی سخن می گویند ثابت کنید حقوق بشر پایه علمی ندارد.


* مشکلات داخلی حل می‌شود؛ شما نلغزید ملتها با شما هستند.


( بخشی از سخنان حضرت استاد در دیدار با تعدادی از سفرا و روسای نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای خارجی سه شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۰ )

 

لذت مرگ

آن طوری که مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) نقل کرده است( در کتاب شریف کافی) از ائمه(علیهم السلام) هیچ لذّتی برای مؤمن به اندازه لذّت مرگ نیست, چیست؟ چه کسی را می‌بیند در آن حال؟ الآن ما تمام فخرمان این است که دستمان مثلاً به ضریح مطهّر سیّدالشهداء برسد .   خود سیّدالشهداء است به بالین مؤمن می‌آید دیگر این کم فخری نیست . این را مرحوم کلینی نقل کرده این از مهم‌ترین جوامع روایی ماست این چهارده معصوم به بالین انسان وارسته طیّب و طاهر می‌آیند و اینها را معرفی می‌کنند که این کیست, آن کیست, آن کیست. فرمود آنها که دنیا را شناختند خوب زندگی می‌کنند با دست پر دوان دوان می‌روند گُلی به منزله گل یاس به آنها می‌دهند با بو کردن آن همه تعلّقات دنیایی را فراموش می‌کند و راحت می‌شود.  ما چرا از مردن می‌ترسیم؟


یک خطر سنگینی که ما را تهدید می‌کند و آن این است که ما به خیلی از چیزها دل بستیم (یک) این محبوبها را هنگام مرگ از ما می‌گیرند (دو) این محبّت می‌ماند (سه) محبّت بی‌محبوب دردآور است و شکنجه‌آور (این چهار) چرا این معتادها را گرفتند دادشان بلند است برای اینکه مواد را از اینها می‌گیرند (یک) اعتیاد مانده (دو) اعتیاد بی‌متعلّق دردآور است.

سرّ فشار مردن, درد مرگ همین است که انسان چیزهایی که محبوب اوست رها می‌کند این محبّت می‌ماند آن گل یاس‌گونه این محبّت را از بین می‌برد گویا انسان اصلاً در عالم زندگی نمی‌کرد فرزندی نداشت خانه‌ای نداشت چنین آدمی فشاری ندارد کسی یادش نیست بچه داشته است, همسر داشته است, مالی داشته است, خانه‌ای داشته است این چه فشاری دارد این راحت می‌میرد دیگر. خب این روایات را مرحوم کلینی در جلد پنج کافی کتاب‌الجنائز احکام محتضر و امثال محتضر را آنجا ذکر کردند.

بی‌غیرت

 غیرت از سه عنصر تشکیل می شود؛ این که انسان هویت و محدوده خود را بشناسد، کسی را وارد حریم خود نکند و وارد حریم دیگری هم نشود.

در روایتی از امیرمؤمنان علیه السلام آمده است «ما زنی غیور قط؛ هرگز انسان با غیرت زنا نمی کند»؛ چه بی عفتی بصر یا بی عفتی سمع یا زنای رِجلین. کسی که به ناموس دیگری نگاه می کند، در همین محدوده بی غیرت است.

هم آن بی‌حجاب گناه کرده است هم این بی‌تفاوت

قال الاستاذ:


آن بیان نورانی وجود مبارک امیرالمؤمنین در حدیث دیگر است که آن را هم صاحب وسائل(رضوان الله علیه) نقل کرده فرمود اگر حادثه تلخی رخ داد و به دین شما می‌خواهد اصابت کند «فأجعلوا أموالکم دون أنفسکم» یعنی آن جدار اول آن دیوار اول, دیوار مال باشد امکاناتتان, مالتان, قدرتتان, آنها را در خط مقدم و خاکریز مقدم قرار بدهید که دشمن به جانتان سرایت نکند با مال, جانتان را حفظ بکنید و اگر این رخداد تلخ جلوتر آمد این بلیّه جلوتر آمد این حادثه نزدیک‌تر شد «فأجعلوا أنفسکم دون دینکم» در این خاکریز دوم در این خاکریزی که به دین نزدیک‌تر است جانتان را خاکریز دوم قرار بدهید که اگر حادثه آمد به جانتان آسیب برساند و دینتان محفوظ بماند وقتی به جانتان آسیب رسید و از بین رفتید دیگر کسی کاری به دین شما ندارد با دین مصون سفر می‌کنید. این بیان که شما دو جداره دینتان را حفظ بکنید روشن‌تر از آن بیان است که فرمود برای دینتان یک دیواری رسم بکنید احتیاط کردن «خُذ الحائطة لدینک» یعنی با یک جدار دینتان را حفظ بکنید اگر احساس خطر کردید دو جداره کنید یکی مال یکی جان تا دینتان محفوظ بماند.

جریان امر به معروف و نهی از منکر از همین قبیل است هر حادثه تلخی را که ما در جامعه دیدیم اولین فریضه و وظیفه ما این است که با نگاه منتقدانه با نگاه معترضانه با چهره متنفّرانه بنگریم اگر کسی بی‌حجابی را دید و هیچ عکس‌العملی نشان نداد هم آن بی‌حجاب گناه کرده است هم این بی‌تفاوت معصیت کرده است این باید با چهره منتقدانه او را نگاه کند با نگاه معترضانه به او بنگرد که این شخص حجاب خود را حفظ بکند این شخص عفاف خود را حفظ بکند یا اگر کسی گرفتار رشا یا ارتشا شد یا گرفتار اختلاس و سوء استفاده از مال شد یا گرفتار سوء استفاده از قدرت و مقام و مانند آن شد بر جامعه و مسئولان لازم است که نگاه منتقدانه و چهره عبوسانه و معترضانه و برخورد لسانی این‌چنین با او داشته باشند حالا مراحل بعدی که اعتراضهای دست و امثال دست است حساب دیگری است با این کار فرمود درهای رحمت الهی به روی شما باز می‌شود فساد از جامعه رخت برمی‌بندد اگر سایر امور را مسئولان ـ ان‌شاءالله ـ رعایت بکنند این دو فریضه می‌تواند بسیاری از مشکلات را حل کند.

......حالا بزرگ می‌شود خودش راه پیدا می‌کند این طور نیست....

قال الاستاذ:


بهترین علم آن است که جامعه از او بهره ببرد و خود انسان هم از او استفاده کند « فَإِنَّ خَیْرَ الْقَوْلِ مَا نَفَعَ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لاَ خَیْرَ فِی عِلْمٍ لاَیَنْفَعُ وَ لاَ یُنْتَفَعُ بِعِلْمٍ لاَیَحِقُّ تَعَلُّمُهُ » (امیر المومنین (علیه السلام) : فرمود بعضی از علوم‌اند که نافع نیستند می‌بینند در دستورات دینی ما این است که گاهی در قنوتهای نماز گاهی به عنوان تعقیبات نماز از خدا علمِ نافع طلب می‌کنیم (یک) به خدا از علم غیر نافع پناه می‌بریم (دو) «أعوذ بک مِن علمٍ لا ینفع و نفسٍ لا تَشبه و قلبٍ لا یخشی» و مانند آن, علمی که نافع نیست چند قسم است بعضی از علوم است که در اثر بطلانشان نافع نیستند مثل سِحر و شعبده و جادو و طلسم و این گونه از امور که محرّم‌اند بعضی از امورند که نافع هستند ولی شخص از او بهره نمی‌برد مثل علم تفسیر, علم فقه, علم درایه و اینها, خب اگر کسی اینها را یاد گرفت و عمل نکرد این علمی که «لا ینتفع به» این علم نافع است ولی عالم از این علم طرفی نمی‌بندد .

 ﴿قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً﴾ طرزی در منزل ننشینیم, غذا نخوریم, حرف نزنیم که آموزنده نباشد نحوه خنده ما, نحوه حرف زدن ما, نحوه جامه پوشیدن ما, نحوه غذا خوردن ما در حضور این بچه‌ها باید آموزنده باشد. این هفت سالی که بچه‌ها نزد پدر و مادر هستند یک دانشگاه بزرگ دوره هفت ساله است فرمود این کار را انجام بدهید. « ثُمَّ أَشْفَقْتُ أَنْ یَلْتَبِسَ عَلَیْکَ مَا اخْتَلَفَ النَّاسُ فِیهِ مِنْ أَهْوَائِهِمْ وَ آرَائِهِمْ مِثْلَ الَّذِی الْتَبَسَ عَلَیْهِمْ » همان طوری که دیگران اشتباه کردند بیراهه رفتند ممکن است خدای ناکرده تو هم در شائبه شبهه بیفتی و بیراهه بروی «فَکَانَ إِحْکَامُ ذلِکَ علی مَا کَرِهْتُ مِنْ تَنْبِیهِکَ لَهُ أَحَبَّ إِلَیَّ مِنْ إِسْلاَمِکَ إِلَی أَمْرٍ لاَ آمَنُ عَلَیْکَ بِهِ الْهَلَکَةَ وَ رَجَوْتُ أَنْ یُوَفِّقَکَ اللَّهُ فِیهِ لِرُشْدِکَ وَ أَنْ یَهْدِیَکَ لِقَصْدِکَ فَعَهِدْتُ إِلَیْکَ وَصِیَّتِی هذِهِ» تا اینجا مقدمه وصیّت است فرمود من هم تو را تسلیم حوادث بکنم این کار من نیست وظیفه پدر نیست که بگوید حالا بزرگ می‌شود خودش راه پیدا می‌کند این طور نیست, تو اگر حادثه ببینی خدای ناکرده من دیدم چون من می‌خواهم بمانم انسان به وسیله فرزند صالح می‌ماند «ولدٌ صالحٌ یدعوا له» این‌چنین نیست که اگر رفت آنجا همه مشکلاتش حل شده باشد جریان برزخ و بعد از برزخ این طور نیست که کار به این آسانی حل بشود این «ولدٌ صالحٌ یدعوا له» تربیت فرزند صالح و همچنین نسل آینده که خیر و روحانیت را به همراه داشته باشد برای گذشتگان خیلی اثر دارد.

مسیحی, مسلمان است یهودی, مسلمان است زرتشتی, مسلمان است .......

ذات اقدس الهی سخنی را در اسلام گفت نه در شریعت و منهاج, اسلام یعنی مسیحیّت یعنی یهودیّت یعنی زرتشتیّت یعنی دینی که ما داریم, اسلام غیر از شریعت و منهاج است اسلام, تثنیه‌بردار نیست چه رسد به جمع ما نه دینین داریم نه ادیان آنکه دین آفرید فرمود: ﴿إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللّهِ الْإِسْلاَمُ﴾ آن‌گاه برای هر پیامبری در قلمرو رسالتش فرمود: ﴿لِکُلٍّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَةً وَمِنْهَاجاً﴾ ما با شرعه و منهاج کار نداریم ما چقدر نماز می‌خوانیم آنها چقدر نماز می‌خوانند ما به کدام سمت نماز می‌خوانیم آنها به کدام سمت نماز می‌خوانند ما چند روز روزه بگیریم آنها چند روز روزه بگیرند اینها در قلمرو شرعه و منهاج است که کوچک‌تر از آن است که در سطح بین‌الملل مطرح بشود ما در سطح اسلام سخن می‌گوییم, مسیحی, مسلمان است یهودی, مسلمان است زرتشتی, مسلمان است مسلمان, مسلمان است در صورتی که به حرف انبیایشان معتقد باشند تحریف نکرده باشند کاهش و افزایش را اجازه نداده باشند این همان است که به نام اسلام است و خدای سبحان از عالمان دین این دو عنصر را تعهّد گرفته یعنی باید سربکشند بفهمند جهان چیست و سر برآورند بفهمند انسان کیست،آن‌گاه می‌شود برنامه‌های محلّی را در جای خود, منطقه‌ای را در جای خود, بین‌المللی هم در جای خود ترسیم کرد.

توصیه حضرت استاد به وزیر امور خارجه + تصویر

قال الاستاذ: (خطاب به علی اکبر صالحی وزیر خارجه ) : به شما توصیه می کنم در کنار کارهای سیاسی خود مباحث و فعالیت های علمی را کنار نگذارید.

شهید شهریاری هر زمان که به قم می آمدند و با بنده دیدار داشتند از سوابق و ظرفیت علمی شما تعریف می کردند، شما از سرمایه های علمی کشور هستید و باید برنامه ریزی کنید در هفته ساعاتی را برای مطالعه و فعالیت در زمینه های علمی کنار بگذارید.