به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

قند و گلابی تلخ


نصیحت پذیری وحق گرایی ، نشانه انتخاب راه درست وحق مداری است .اگر نصیحت پذیری یا حتی شنیدن نصیحت برای ما دشوار باشد و به ذائقه ما تلخ آید ، نشانه آن است که بیماریم؛چنانکه اگر از میوه یا غذای شیرین احساس تلخی کردیم ، باید بدانیم که بیمار هستیم. ضرب المثل«حق تلخ است»،در حقیقت پیام بیماران است؛ نه پیام تندرستان! تندرستان حق را شیرین می دانند. اگر کسی بگوید قند یا گلابی شاداب تلخ است، از حال خودش حرف زده ، نه از حال قند وگلابی.  وبدین معناست که من بیمارم. آماس که نوعی بیماری است ، غیر از فربهی است. گاهی انسان ترقی کاذب را که آماس است ، فربهی ورشد اجتماعی یا اقتصادی تلقی می کند، در حالی که معیار رشد، حق پذیری است.     

همت ضعیف

انسان نباید فروهمت باشد وفقط به این بیندیشد که جهنم نرود، چون خدا در قیامت بسیاری از افراد را به دوزخ نمی برد؛ مانند دیوانگان وکودکان وکافران مستضعف که حجت الهی به آنان نرسیده است :   

      

     (الا المستضعفین من الرجال والنساء والولدان لا یستطیعون حیله ولا یهتدون سبیلا نساءآیه98)     


نسوختن ، جهنمی نشدن وقرار گرفتن در ردیف کودکان و کافران مستضعف هنر نیست؛ حتی به بهشتی شدن نیز نباید بسنده کرد وپیوسته برای رسیدن به درجات برتر بهشت باید کوشید، بدین جهت خدای حکیم مصداق روشن حسن فاعلی:(ممن اسلم وجهه لله) وحسن فعلی:(وهو محسن)را در پیروی آیین ابراهیمی می شمرد: (واتبع مله ابراهیم حنیفا)وآن حضرت نمونه بارز توحید عملی بود. 

چرا روزه ؟

امامان معصوم(‏سلام‏ الله‏ علیهم) به مخاطبان خود، گاهی فرموده‏ اند: روزه بگیرید تا درد گرسنگی مستمندان را درک کنید. این تعلیل، ویژه افرادِ بسیار ضعیف است. چرا باید از احوال مستمندان بی‏خبر بود تا در ماه مبارک رمضان، آن هم بر اثر احساس گرسنگی از آنان یاد شود! زمانی نیز می‏ فرمایند: روزه بگیرید تا در اثر فشار تشنگی و گرسنگی، به یاد گرسنگی و تشنگی قیامت باشید. این تعلیل برای متوسطان است. چرا باید در ایام سال از قیامت غفلت کرد تا با فشار گرسنگی و تشنگی به یاد معاد افتاد!  گاهی نیز می‏فرمایند: روزه بگیرید تا فرشته‏خو شوید. انسان باارزش‏تر از آن است که برای خوردن و آشامیدن زندگی کند و اگر مطلق تصرفات گیاهی و حیوانی را ترک کند، فرشته‏ منش می‏ شود. در جهان طبیعت که برگ توت به کارگاه کرم ابریشم راه پیدا می‏کند و حریر و پرنیان می‏شود، انسان نیز می‏تواند فرشته و حتی برتر از فرشته‏ ها شود.        

دست خود را ببوسیم

گاهی انسان ، دست انبیاء واولیاء وگاهی دست خودش را می بوسد؛ انسان وقتی صدقه ای می دهد وکمکی به نیازمند می کند، شایسته است دست خود را ببوسد ؛ زیرا دست او به دست خدایی که دست ندارد رسیده است. کار پسندیده ای نیست که ما خم شویم ودست این یا آن را ببوسیم ، اما خیلی پسندیده است که در پیشگاه خدا خضوع وراز ونیاز کنیم ، اشک بریزیم، دست نیایش به سوی او دراز کنیم و آنگاه دست خود را ببوسیم . ما جلد ، اوراق وآیات قران را می بوسیم. اگر پوست یا کاغذ بر اثر ارتباط با کلمات وآیات لفظی قرآن، این گونه متبرک می شود ، چرا جان ما به معنای قرآن انس نگیرد تا متبرک شود؟آنگاه انسانی که می تواند به این کرامت واوج برسد ، چرا خود را به آن حضیض{گناه} بکشاند ودر پندار زندگی کند؟  

جمال مطلق در سحر

به ما گفته اند (روایت داریم) جمال مطلق را در سحر های ماه مبارک رمضان بخواهید وبه گوش دادن بسنده نکنید زیرا گوش دادن غیر از خواستن است چه مقام بلندی برای انسان میسور بود که به ما گفته اند : بگویید : { اللهم انی اسالک من نورک بانوره و کل نورک نیر}  این ادعیه را در ماه مبارک رمضان به ما آموختند برای اینکه انسان روزه دار لایق چنین سخن گفتن است و این دهان می تواند بگوید : { اللهم انی اسالک من جلالک باجله وکل جلالک جلیل}.                 

انسداد راه فهم

هیچ کس باپر خوری به جایی نمیرسد در تعبیرت اخلاقی اسلام آمده است که:انسان هیچ ظرفی را به بدی ظرف شکم پر نکرده است شکم که پر شد راه فهم مسدود میشود. انسان پر خور هرگز چیز فهم نیست وهرگز به اسرار وباطن عالم پی نخواهد برد .شکمبارگی ، بی ارادگی وخمودی می آورد ونوعا انسان های پر خور عمر طولانی ندارند.

نعمت وسوسه

وسوسه شیطان نعمت ورحمت است. چون هرکس به جایی رسید در اثر مبارزه با وسوسه ، در میدان جهاد اکبر بود که پیروز شد .اگر وسوسه نباشد وراه برای گناه باز نباشد ، راه اطاعت یک طرفه است واطاعت ضروری می شود واگر اطاعت ضروری شد دیگر جا برای ضرورت وحی و رسالت و تکلیف و دین نخواهد بود.

یک راه به کمال رسیدن

اگر  ثروتمند بودن کمال باشد ، باید بپذیرید که - معاذ الله-  حق تعالی کامل ترین انسانها را از این کمال محروم کرده است، در حالی که نمی توان گفت کمالی در جهان برای بشر بوده وخداوند آن را از پیامبرانش دریغ کرده باشد و اگر خدای متعالی پیامبرش را با فقر گرامی داشته، پس دیگران را که از زینت های دنیا بهرمند کرده،  گرامی نداشته است،  زیرا را دنیا را برای آنان گسترانیده ؛ ولی از مقرب ترین افراد به خود دریغ داشته است:

(ان الله قد اهان غیره حیث بسط الدنیا له . نهج البلاغه خ160 بند15-33)

داشتن ونداشتن ثروت در کمال انسانی یکسان نیز نیستند وگرنه باید پیامبران نیز برخی دارای زندگی مرفه و برخی زاهدانه یا گاهی سرمایه دار وگاهی فقیر باشند، حال آنکه همه اولیای الهی زندگی بی آلایش وفقیرانه داشته اند؛ حتی پیامبرانی مانند سلیمان وداود که از همه امکانات بهره مند بوده اند، با ساده ترین شکل زندگی می کرده اند. ساده زیستی پیامبران،  نشانه است که خداوند مرفّهان وبرخورداران از همه امکانات مادی وخوشی های دنیوی را گرامی نداشته است.

 اگر کسی میخواهد به کمال برسد ودر زمره وارثان انبیا باشد ، راهش ساده زیستی است، چون رفاه طلبی وسور چرانی  با وارث انبیا واهل عزیمت شدن جمع نمی شود: لا تجتمع العزیمه والولیمه. شاید علت کم شدن عالمان برجسته وافول معنویت در جامعه دینی وحوزه های علمی، همین رفاه طلبی وگرایش به امور مادی وتجملّگرایی باشد.

وسعت بخشیدن به زندگی مادی مستحبّ است؛  ولی به اندازه ای که نیاز طبیعی انسان تامین شود ومحتاج کسی نباشد؛  نه آنکه روز به روز زندگی مادی ودنیوی خویش را توسعه دهد وآن را شان کاذب خود قرار دهد و...  .