به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

جمال مطلق در سحر

به ما گفته اند (روایت داریم) جمال مطلق را در سحر های ماه مبارک رمضان بخواهید وبه گوش دادن بسنده نکنید زیرا گوش دادن غیر از خواستن است چه مقام بلندی برای انسان میسور بود که به ما گفته اند : بگویید : { اللهم انی اسالک من نورک بانوره و کل نورک نیر}  این ادعیه را در ماه مبارک رمضان به ما آموختند برای اینکه انسان روزه دار لایق چنین سخن گفتن است و این دهان می تواند بگوید : { اللهم انی اسالک من جلالک باجله وکل جلالک جلیل}.                 

انسداد راه فهم

هیچ کس باپر خوری به جایی نمیرسد در تعبیرت اخلاقی اسلام آمده است که:انسان هیچ ظرفی را به بدی ظرف شکم پر نکرده است شکم که پر شد راه فهم مسدود میشود. انسان پر خور هرگز چیز فهم نیست وهرگز به اسرار وباطن عالم پی نخواهد برد .شکمبارگی ، بی ارادگی وخمودی می آورد ونوعا انسان های پر خور عمر طولانی ندارند.

نعمت وسوسه

وسوسه شیطان نعمت ورحمت است. چون هرکس به جایی رسید در اثر مبارزه با وسوسه ، در میدان جهاد اکبر بود که پیروز شد .اگر وسوسه نباشد وراه برای گناه باز نباشد ، راه اطاعت یک طرفه است واطاعت ضروری می شود واگر اطاعت ضروری شد دیگر جا برای ضرورت وحی و رسالت و تکلیف و دین نخواهد بود.

یک راه به کمال رسیدن

اگر  ثروتمند بودن کمال باشد ، باید بپذیرید که - معاذ الله-  حق تعالی کامل ترین انسانها را از این کمال محروم کرده است، در حالی که نمی توان گفت کمالی در جهان برای بشر بوده وخداوند آن را از پیامبرانش دریغ کرده باشد و اگر خدای متعالی پیامبرش را با فقر گرامی داشته، پس دیگران را که از زینت های دنیا بهرمند کرده،  گرامی نداشته است،  زیرا را دنیا را برای آنان گسترانیده ؛ ولی از مقرب ترین افراد به خود دریغ داشته است:

(ان الله قد اهان غیره حیث بسط الدنیا له . نهج البلاغه خ160 بند15-33)

داشتن ونداشتن ثروت در کمال انسانی یکسان نیز نیستند وگرنه باید پیامبران نیز برخی دارای زندگی مرفه و برخی زاهدانه یا گاهی سرمایه دار وگاهی فقیر باشند، حال آنکه همه اولیای الهی زندگی بی آلایش وفقیرانه داشته اند؛ حتی پیامبرانی مانند سلیمان وداود که از همه امکانات بهره مند بوده اند، با ساده ترین شکل زندگی می کرده اند. ساده زیستی پیامبران،  نشانه است که خداوند مرفّهان وبرخورداران از همه امکانات مادی وخوشی های دنیوی را گرامی نداشته است.

 اگر کسی میخواهد به کمال برسد ودر زمره وارثان انبیا باشد ، راهش ساده زیستی است، چون رفاه طلبی وسور چرانی  با وارث انبیا واهل عزیمت شدن جمع نمی شود: لا تجتمع العزیمه والولیمه. شاید علت کم شدن عالمان برجسته وافول معنویت در جامعه دینی وحوزه های علمی، همین رفاه طلبی وگرایش به امور مادی وتجملّگرایی باشد.

وسعت بخشیدن به زندگی مادی مستحبّ است؛  ولی به اندازه ای که نیاز طبیعی انسان تامین شود ومحتاج کسی نباشد؛  نه آنکه روز به روز زندگی مادی ودنیوی خویش را توسعه دهد وآن را شان کاذب خود قرار دهد و...  .  

رفاه اقتصادی جامعه

 اختلال جامعه، در گردش نادرست ثروت است: ثروت همانند رودخانه ای پرآب است که در جامعه جاری است؛ اگر کسی از جریان آن جلوگیری کند، بیش از نیاز خود نمی تواند بردارد؛ ولی حیات دیگران را به خطر می اندازد وچنانچه خودش استفاده ودیگران را نیز از آن بهره مند کند به جامعه نشاط وسازندگی وطراوت می بخشد.

 اسلام سرمایه دارانی را که اهل اسراف، تبذیر، بخل واکتناز نیستند وبه دارایی خویش تظاهر نمی کنند وآن را مایه فخر ومباهات نمی دانند، امانتداران جامعه می داند. فطرت جامعه نیز پذیرای سرمایه وچنین سرمایه داران امین  است و اعتراض وشورش مردم محروم هم برای تفاوت های جزئی آن ها با ثروتمندان در خوراک، پوشاک ، مسکن و وسیله نقلیه نیست، بلکه پرخاش های آنان بر اثر تبعیض های نابجا وفخرفروشی ها وتظاهربه ثروت سرمایه داران است واینکه توده مردم همیشه کسری بودجه دارند وسرمایه سالاران از مصادیق (الذی جمع مالا وعدده *یحسب ان ماله اخلده)هستند.

اینگونه صفات رذیله،  هم نظام اقتصادی را فلج می کند وهم مردم را ضدّ سرمایه داران می شوراند، از این رو ثروت های کلان یا باید به دست شرکت های سهامی برگرفته از توده مردم باشد؛ یا به دست افرادی امین که از هوش کلان اقتصادی برخوردار بوده واهل شهرت وجاه طلبی ، تظاهر به ثروت، اسراف، تبذیر یا هوس های دیگر نیستند. رفاه اقتصادی جامعه در دو عنصر محوری دورمی زند :

 1- کوشش در تولید کالاهای لازم.

 2- قناعت در مصرف. 

انسان وحیوان

سر اینکه خدای سبحان درباره  برخی انسانها می فرماید :همانند چهار پایان، بلکه از آنها نیز پست تر اند:  (اولئک کالانعام بل هم اضل) این است که حیوانات نیز مرتبه ضعیف شکر را دارند ولی چون از عقل بهره ای ندارند به کمال حمد معقول نمیرسند ؛ اما انسان با داشتن کمال عقلی ، اگر عقل خود را در خدمت شهوت وغضب درآورد ، از حیوان نیز پستر خواهد بود.  حیوان تنها در محدوده  شعور حیوانی ، در پی ارضای شهوت وغضب است؛ اما انسان عقل واندیشه را نیز در خدمت شهوت وغضب به کارمی گیرد وبا داشتن چراغ بیراهه میرورد.  چنین عقلی در اسارت هوسهاست:
(قال علی
علیه السلام :کم من عقل اسیر تحت هوی امیر. نهج البلاغه حکمت211 )

تاثیر اسم اعظم

اگر کسی همانند پیامبران وامامان (علیهم السلام) به پایگاه رفیع ولایت بار یافت ودر کار های خیر نام خدا را بر زبان آورد ودر عین رعایت نظام علت ومعلول هرگز به قدرت خویش وسایر اسباب وعلل عادی تکیه نکرد بلکه تنها موثر مطلق در جهان را خدای سبحان دید آنگاه آثار اسم اعظم در کنار بسم الله او ظهور میکند.چنانکه عصا به دست موسی  وانگشتر با انگشت سلیمانی موثر بود.

قبض روح پیامبر صلی الله علیه وآله


قال الاستاذ:

قابض روح رسول الله صلی الله علیه وآله ذات اقدس اله بود .حضرت عزرائیل علیه السلام ویارانش فقط حاضر وناظر بودند.