* اگر زرق و
برق شما را میگیرد و حرفی برای گفتن ندارید و از توحید و آغاز و انجام
نمیتوانید حرف بزنید سفیر نیستید و اگر جرأت ندارید سمت سفارت را نپذیرید.
*
به عنوان سفیر ایران به اندازه عظمت ایران سخن بگویید، به اندازه بزرگی
مردم ایران حرف بزنید و اگر سفیر جمهوری اسلامی ایران هستید باید برنامه
اسلام راترویج کنید ٬ باید بدانید اسلام تا کجا حرف دارد و به جامعه گفته
شما با مردن نمی پوسید بلکه از پوست به در می آئید.
* پیغمبر اسلام
حرف خودش را با فرهنگ مردم آن زمان و زمین عجین کرد و تحویل مردم داد و
اگر خدای نکرده سفرا مرعوب پیشرفت های دیگر کشورها شوند و طبق مردم آن کشور
حرف بزنند درست نیست بلکه باید حرف اسلام و جمهوری اسلامی را با زبان مردم
این کشورها به آنها بفهمانید.
* قرآن برای مردم محلی، منطقه ای و
بین المللی دستورات اسلامی و انسانی دارد و شما باید به آنهایی که از
منشورات و جوامع بین المللی سخن می گویند ثابت کنید حقوق بشر پایه علمی ندارد.
* مشکلات داخلی حل میشود؛ شما نلغزید ملتها با شما هستند.
( بخشی از سخنان حضرت استاد در دیدار با تعدادی از سفرا و روسای نمایندگی جمهوری اسلامی ایران در کشورهای خارجی سه شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۰ )
ابن سینا(رحمهالله) در نمط نهم اشارات و تنبیهات مینویسد: گاهی عارف به «نغمه رخم»، یعنی آهنگ ملایم نیاز دارد تا او را متّعظ کند.
اگر کسی خود را با ترانه سرگرم کند، در سنین بالاتر، خود متوجه میشود که با ذائقه او هماهنگ نیست، در حالی که انسان با مناجات و غزل انس دیگری دارد. غزل حافظ همیشه میماند و هرچه سن بالاتر برود، انسان با آن بیشتر مأنوس می شود.
همه میدانیم که آهنگهای طرب انگیز خوی حیوانی را در ما زنده میکند. آهنگهایی که فرشته مَنِشی را در آدم احیا میکند، به انسان سبکباری میدهد و بشر را از شهوت و غضب دور میکند نیز می شناسیم. به آهنگهای مشکوک گوش نمیدهیم.
از این نظر موسیقی بر سه قسم است:
1. موسیقی هایی که حالتی روحانی در انسان ایجاد می کند که اشکال ندارد.
2. موسیقی هایی که به مجالس لهو و لعب اختصاص دارد و شهوت را تحریک میکند که این دسته نامشروع است.
3. دستهای از موسیقیها هم مشکوک است، پس با داشتن راه صحیح، دیگر به دنبال مشکوک نمیرویم. خواندن غزلها و مناجاتها با صدای خوب، خصیصه ما ایرانیان است.
آن طوری که مرحوم کلینی(رضوان الله علیه) نقل کرده است( در کتاب شریف کافی) از ائمه(علیهم السلام) هیچ لذّتی برای مؤمن به اندازه لذّت مرگ نیست, چیست؟ چه کسی را میبیند در آن حال؟ الآن ما تمام فخرمان این است که دستمان مثلاً به ضریح مطهّر سیّدالشهداء برسد . خود سیّدالشهداء است به بالین مؤمن میآید دیگر این کم فخری نیست . این را مرحوم کلینی نقل کرده این از مهمترین جوامع روایی ماست این چهارده معصوم به بالین انسان وارسته طیّب و طاهر میآیند و اینها را معرفی میکنند که این کیست, آن کیست, آن کیست. فرمود آنها که دنیا را شناختند خوب زندگی میکنند با دست پر دوان دوان میروند گُلی به منزله گل یاس به آنها میدهند با بو کردن آن همه تعلّقات دنیایی را فراموش میکند و راحت میشود. ما چرا از مردن میترسیم؟
یک
خطر سنگینی که ما را تهدید میکند و آن این است که ما به خیلی از چیزها دل
بستیم (یک) این محبوبها را هنگام مرگ از ما میگیرند (دو) این محبّت
میماند (سه) محبّت بیمحبوب دردآور است و شکنجهآور (این چهار) چرا این
معتادها را گرفتند دادشان بلند است برای اینکه مواد را از اینها میگیرند
(یک) اعتیاد مانده (دو) اعتیاد بیمتعلّق دردآور است.
سرّ فشار مردن, درد مرگ همین است که انسان چیزهایی که محبوب اوست رها میکند این محبّت میماند آن گل یاسگونه این محبّت را از بین میبرد گویا انسان اصلاً در عالم زندگی نمیکرد فرزندی نداشت خانهای نداشت چنین آدمی فشاری ندارد کسی یادش نیست بچه داشته است, همسر داشته است, مالی داشته است, خانهای داشته است این چه فشاری دارد این راحت میمیرد دیگر. خب این روایات را مرحوم کلینی در جلد پنج کافی کتابالجنائز احکام محتضر و امثال محتضر را آنجا ذکر کردند.
غیرت از سه عنصر تشکیل می شود؛ این که انسان هویت و محدوده خود را بشناسد، کسی را وارد حریم خود نکند و وارد حریم دیگری هم نشود.
در روایتی از امیرمؤمنان علیه السلام آمده است «ما زنی غیور قط؛ هرگز انسان با غیرت زنا نمی کند»؛ چه بی عفتی بصر یا بی عفتی سمع یا زنای رِجلین. کسی که به ناموس دیگری نگاه می کند، در همین محدوده بی غیرت است.
در مورد سوال : ذبح با چاقوی استیل چه حکمی دارد؟
قال الاستاذ: ذبح حیوان با چاقوی استیل جایز است.
(البته مساله اختلافی است وبنا به نظر بعضی از فقها حیوانی که با چاقوی استیل ذبح شود در حکم مردار است. )
خواهشمند است با توجه به اینکه امروزه در عقد ازدواج مهریههای بسیار سنگینی که غالباً هرگز قدرت بر تسلیم آنها نیست و طرفین عقد هم به این مسئله اذعان دارند اما در عین حال آن را قرار میدهند و حتی در مهرنامه به صورت عندالمطالبه ذکر مینمایند نظر مبارکتان را مرقوم نمایید که آیا اساساً قرار دادن چنین مهریههایی صحیح است یا خیر؟ و بر فرض بطلان تکلیف چیست؟
1.مهر نصاب معیّن ندارد که بیش از آن جائز نباشد.
2. سنگینی مَهر که بیش از حدّ معقول باشد سَفَهی است.
3. در صورت سَفهی بودن مهر نکاح باطل نمیشود.
4. در صورت سَفهی بودن مهر مسمّا باید مهرِ مِثل پرداخت شود.
جوادی آملی
آیا میتوان یکی از اعضای بدن را مهریه قرار داد؟
پاسخ: نمیشود.
جوادی آملی
٢٢ /خرداد/٨١
در گذشته، پدرم برای محرم شدن با زنداییام، دختر او را برای چندساعت صیغه نمود. اکنون که زنداییام از دنیا رفته، آیا ازدواج بنده با دخترداییام جایز است؟
پاسخ: الف) دختری که به عقد پدر درآمد؛ گر چه موقت بوده است، بر پسر حرام است.
ب) مردن مادرِ دختر، تأثیر ندارد.
جوادی آملی.
٤ /فروردین/٧٤
دو پسرعموی من و خواهر بزرگم شیرخورده مادربزرگم هستند. آیا فقط این سه نفر باهم محرمند یا همی فرزندان عمویم با خواهران و برادرانم محرمند؟
پاسخ: الف) دو پسرعمو با خواهر بزرگ شما که همشیرند، محرم می باشند و آن دو با خواهر بزرگ شما عمو و عمه همه فرزندان محسوب میشوند.
ب) سایر پسرعموها با دخترعموها، محرم نیستند و ازدواج آنها با یکدیگر، جایز است.
جوادی آملی
٢٤/خرداد/۷۴
جواب1: در صورتی که تأخیر ادای دین برای عدم قدرت بدهکار باشد و در اوّلین فرصت آن را تأدیه کند، طلبکار حق دریافت مبلغ زائد ندارد.
جواب2: در صورتی که تأخیر ادای دین عمدی بوده و موجب خسارت طلبکار شود، وی حق دریافت مبلغ زائد را از بدهکار دارد.
جواب3: صِرف تأخیر ادای دین خسارت طلبکار محسوب نمیشود.
جوادی آملی، 28/آبان/1386