به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی
به یاد استاد

به یاد استاد

علامه ذوفنون حکیم متاله جوادی آملی

گلاب و گل= پسر و دختر / شرط کار الهی

قال الاستاذ:   اگر کسی کار خیری کرد و این کار را نگه داشت و نگذاشت آسیب ببیند مهم است؛ ممکن است کسی باغبان خوبی باشد و گل زیبایی پرورش دهد اما اگر مرتب به آن گل دست بزند پلاسیده می شود، در روایات داریم اگر کار خوبی برای رضای خدا انجام داده، هر بار که این کار را برای دیگران تعریف کند، مثل این است که یکبار به این برگ گل دست بزند که کم کم پژمرده می شود، اما اگر دیگران بگویند معطرتر می‌شود.


اصلا برگ گل برای این است که به آن دست نزنند، اگر گفتند «در کار گلاب و گل حکم ازلی این شد آن شاهد بازاری این پرده نشین باشد»، مربوط به دختر و پسر است، پسر مثل گلاب است که اگر در جامعه مطرح باشد خود را حفظ می‌کند اما همین قطرات گلاب که در برگ گل هست یعنی دختر، باید در حجاب باشد، اگر دست به‌آن بخورد پلاسیده می شود،‌ یعنی مرد می‌تواند بازاری باشد ولی زن باید در پرده باشد و برداشتن این پرده حجاب موجب پلاسیدگی او می شود.

 کسی که کار خیری را انجام داد و به گونه‌ای بود که در تامّه موت، برزخ و قبر و قیامت از بین نرفت، کارش الهی بوده است چون کار الهی می‌ماند؛ «ما عندکم ینفد و ما عندالله باق» و چنین کسی از فزع روز قیامت که در سوره انبیا از آن تعبیر به فزع اکبر شده است در امان می‌ماند.

معیار حال فعلی افراد است!! / چرا برای انقلاب زحمت کشیدیم؟!!

قال الاستاذ : عمده در این آیه تعبیر از «جاء بالحسنة» است، ‌نفرمود اگر کسی کار خوبی کند چنین می‌شود، بلکه باید به قدری آن کار خوب را حفظ کند تا در قیامت در دستش باشد. اینکه امام رضوان الله علیه می‌فرمود معیار حال فعلی افراد است، در قیامت هم معیار حال فعلی افراد در آنجا است، می‌گویند چه آورده‌ای نه آنکه چه کرده‌ای، ‌خیلی‌ها کار خوبی کرده‌اند ولی آن را به بدی مبدل ساخته‌اند، معیار این است که انسان حسنه‌ای انجام دهد، ‌به آن رغبت داشته باشد، از آن محافظت کند و وقتی وارد صحنه قیامت شد آن حسنه را در دست داشته باشد و این کار آسانی نیست، انسان باید همه اعمال را لله انجام دهد و مواظب باشد چیزی کم نیاورد.

 انسان نباید به وسیله سیئات و ندامت‌های بعدی حسنه را از بین ببرد و بگوید چرا ما این کار را کردیم، اگر کسی چهار تا کار خلاف و چهار تا ضعف دید نباید بگوید چرا برای جبهه و انقلاب زحمت کشیدیم، ‌اگر انسان کار را برای رضای خدا کرد، ‌با خلاف کردن دیگران که پشیمان نمی‌شود. کسی که برای رضای خدا زحمت بکشد، مزدش که علوم الهی است را فرا می‌گیرد و این علم هم حافظ اوست، اگر هم عده‌ای حرفی بزنند و یا حادثه‌ای هم پیش بیاید به خاطر این است که دنیا غیر از این نیست، دنیا مجموعه‌ای از این تلخی‌ و شیرینی‌ها و به تعبیر عطار، فرازها و فرودها است.

دو ویژگی لازم برای مسئولین!!!

قال الاستاذ: مسئله مدیریتی که در آیه 39 سوره مبارکه نمل است" قَالَ عِفْرِیتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ" عرض کرد: ﴿وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ﴾ کسانی در خدمت سلیمان(سلام الله علیه) بودند و کارگزاران آن حضرت بودند این دو ویژگی را داشتند که هم در کارشان کارشناس و نیرومند و مقتدر بودند و هم امین و پاک بودند این دو رکن, دو عنصر محوری یک کارگزار است.

اگر کسی مدیر لایق نباشد مدبّر لایق نباشد در آن کار کارآمد نباشد موفق نیست اگر کارآمد بود ولی امین و پاک نبود موفق نیست قرآن کریم سیاست را کارگزاری را مدیریت و مدبریّت را مطرح می‌کند می‌گوید هر کسی در هر سِمتی که است این دو وصف عنصری را باید داشته باشد یعنی در آن کار کارآمد باشد (یک) و پاک باشد (دو) ﴿إِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ).

استفتا

حکم فراگیری علم تجوید به طور کامل در مورد قرائت قرآن و به طور خاص در مورد قرائت نماز چه می باشد؟

1- فراگیری قرائت صحیح برای نماز لازم است.
2- رعایت برخی از قواعد تجوید در نماز لازم نیست.
3- رعایت قواعد تجوید در قرائت قرآن خوب است.

جوادی آملی 1/بهمن/1381

 

روزی تازیانه ضعف مدیریت در کشور را خواهیم خورد

قال الاستاذ: 

 ما با این همه امکانات در کشور فقر زیادی داریم؛ کشوری که این همه آب و خاک دارد و در عین حال عده زیادی هم فقیر هستند، حضرت علی (ع) فرموده آن از رحمت خدا دور باد.

کشور ما چهار فصل است؛ آب فراوان دارد که به دریا هرز می‌رود، خاک فراوان دارد، ولی در عین حال بیکار و فقیر هم در آن موج می‌زند؛ ضعف مدیریت یعنی همین؛ امکانات فراوان، درگیری زیاد و عده‌ای هم بیکار و فقیر و نتیجه این که روزی تازیانه این کار را خواهیم خورد.
 با این همه امکانات در کشور یا اختلاس است و یا به جان هم می‌افتیم و باندبازی می‌کنیم.

 مسأله فقر و گرانی چیزی نیست که عادی از کنار آن بگذریم و توقع داشته باشیم با پند و اخلاق بتوان جوانان بیکار و فقیر را رام کنیم؛ این توقع بیجایی است. 

بخشی از سخنان حضرت استاد در دیدار محمدرضا باهنر و اعضای جامعه اسلامی مهندسان

رابطه استجابت دعا واخلاق / لذت مرگ

قال الاستاذ: اخلاق سهم تعیین‌کننده دارد در کیفیت استجابت دعا چرا؟ برای اینکه معیار استجابت, اضطرار داعی است ﴿أَمَّن یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذَا دَعَاهُ﴾ گرچه هر موجودی از خدا سؤال می‌کند و هر لحظه فیض دریافت می‌کند ﴿یَسئَلُهُ مَن فِی السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ﴾همگان سؤال می‌کنند فیض او هم دائمی است اما چه سؤال می‌کنند چه چیزی می‌گیرند چه چیزی نصیب آنها می‌شود مهم است. اخلاق سهم تعیین‌کننده در دو چیز دارد یکی اینکه به انسان می‌فهماند از خدا چه بخواهد یکی اینکه به انسان می‌فهماند چطور بخواهد گفتند چیزی بخواهید که بماند و می‌ماند و با شماست و شما را یاری می‌کند و همراهی می‌کند

برخی از امور است که ما آن را رها می‌کنیم آن ما را رها نمی‌کند همین تعلّقات مالی است معنای مرگ این نیست که آن پزشک معالج گواهی دفن بدهد این یک مرگ طبّی است که انسان را دفن می‌کنند معنای مرگ, انتقال از دنیا به برزخ است ولی این انتقال کار آسانی نیست هر کسی به آسانی وارد برزخ نمی‌شود اینکه می‌گویند سَکَرات الموت فشار جان دادن ناظر به همین بخش است مشکل ما در حال مرگ این است که ما این مواد را رها می‌کنیم ولی تعلّق به این مواد ما را رها نمی‌کند درد ما از اینجا شروع می‌شود چرا یک معتاد را گرفتند دردش شروع می‌شود برای اینکه متعلَّق عادت را از او می‌گیرند (یک) تعلّق همچنان باقی است (دو) تعلّق بدون متعلَّق دردآور است (سه) ما که می‌میریم همه مواد را از ما می‌گیرند (یک) تعلّق مانده است (دو) تعلّق بدون متعلَّق, فشارآور و دردآور است این همان فشار جان دادن است (سه) اخلاق کاری که می‌کند می‌گوید آنچه جزء لوازم زندگی است تهیّه کن ولی متعلّق به آنها نباش آنها را به دل راه نده آنها زینت شما نیستند کلّ آنچه در زمین است زینت زمین است ﴿إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الْأَرْضِ زِینَةً لَّهَا﴾نه «لکم» اگر باغ است اگر راغ است و اگر خانه است و اگر فرش است و اگر اتومبیل است همه اینها زینةالأرض است نه زینةالإنسان ﴿إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلَی الْأَرْضِ زِینَةً لَّهَا﴾ نه «لکم» آنکه در سورهٴ مبارکهٴ حجرات است مشخص کرد فرمود: ﴿حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ﴾این زینتِ جان شماست جمال جان شماست جلال جان شماست با شما هم هست شما را آبرومند می‌کند پس زینةالأرض مشخص است زینةالسماء هم مشخص شد اگر کسی به این فکر بود که به زیر آورد چرخ نیلوفری را بر فرض با سفینه‌ها وارد کرات دیگر شد این ستاره‌ها را هم تسخیر کرد باز زینت انسان این ستاره و شمس و قمر نیست فرمود: ﴿إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیَا بِزِینَةٍ الْکَوَاکِبِ﴾اینها زینةالسماء هستند نه زینةالانسان, زینت انسان همان حقیقتِ ادراک و علم و معرفت و ایمان است که با اوست ﴿حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمَانَ وَزَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ﴾

اخلاق این چیزها را به آدم می‌فهماند آدم راحت زندگی می‌کند و راحت هم می‌میرد هیچ لذّتی برای مؤمن به اندازه لذّت مرگ نیست هیچ! در آن حال ائمه را می‌بیند ما که الآن تمام افتخارمان این است که مثلاً ضریح مطهّر سیّدالشهداء را ببوسیم اگر خود حضرت را زیارت بکنیم چه می‌شود هیچ یعنی هیچ به نحو سالبه کلیه هیچ لذّتی برای مؤمن به اندازه لذّت مرگ نیست اخلاق کارش این است به آدم می‌گوید چیزی که تو را رها می‌کند و اگر تو به او دل ببندی او تو را رها نمی‌کند به عذاب الیم گرفتار می‌کند رهایش کن به مقداری که آبرو تأمین بشود خب تأمین می‌کنی ولی دل نبند شما وقتی برای حج و عمره و امثال ذلک به سرزمین وحی می‌روید بالأخره در مسافرخانه‌ای زندگی می‌کنیم این مسافرخانه را در حدّ مسافرخانه می‌شناسید نه بیش از آن, اگر به ما گفتند دنیا مسافرخانه است یعنی همین آن وقت آدم راحت زندگی می‌کند.